پدربزرگها و مادربزرگها معمولا حوصله سروصدا، تماشای فیلم، رفتن به پارک یا حضور در مهمانیها را ندارند. وقتی هم قرار است همه اعضای فامیل دور هم جمع شوند، خستگی و پیری را بهانه میکنند و تنها در خانه میمانند.
این رفتار سالمندان، برای خیلیها عادی شده و آنها پذیرفتهاند که فرد سالمند باید تنها، بیحوصله و بیانگیزه باشد؛ غافل از اینکه شاید این حالات زنگ خطری باشد برای نزدیک شدن تدریجی افسردگی؛ آنطور که متخصصان میگویند افسردگی میتواند براحتی دامان سالمندان را بگیرد، اما نباید تصور کنیم همه افراد در دوران سالمندی با این مشکل مواجه میشوند.
کارشناسان میگویند حتی من و شمایی که در آغاز دوران جوانی هستیم نیز باید تلاش کنیم تا یک سالمند خوشحال و سالم باشیم؛ وگرنه هرگز با آرزو کردن نمیتوانیم پایان خوشی برای روزهایی که بازنشسته شدهایم و احتمالا بچههایمان بزرگ شدهند و شاید نوه هم داشته باشیم، انتظار بکشیم. شما دوست دارید در آن ایام ازتان به عنوان یک سالمند سالم و موفق و خوشبخت یاد کنند یا نه؟
توصیه هایی به سالمندان عزیز
زندگی را به خودتان و دیگران سخت نگیرید. تواناییهای خود را توسعه دهید و به افراد موفق هم سنتان نگاه کنید که برای شما ایجاد انگیزه میکند. همواره خوشبین باشید و مثبت فکر کنید. معاشرت شما با سالمندان خوشبین و فراگیری نگرش خوشبینانه، بیحوصلگی و ناامیدی شما را از بین میبرد. با این جمله که «از ما گذشته و برای سن ما دیر است» خداحافظی کنید و آن را از ذهن بیرون برانید.
اهداف بزرگ داشته باشید و با امید زندگی کنید. از هرفرصتی برای یادگیری چیز تازهای استفاده کنید و بدانید هیچوقت دیر نیست. هر روز صبح که بیدار میشوید، چهرهای خندان داشته باشید. خنده سلامت را به شما هدیه میدهد. مطمئن باشید روزی که میخندید نمیتواند روز بدی باشد. از جسم و روح خود به خوبی مراقبت و استفاده کنید. اگر از آنها استفاده نکنید، خطر از دست دادن آنها وجود دارد.
به هیچوجه نباید یکجا ماندن و بیحرکتی را تجربه کنید. حرکت کنید. حرکت شادیآور است و افسردگی را از شما دور میکند. سفر کنید و جهان پیرامونتان را ببینید، بشنوید. حسکنید و از زندگی لذت ببرید. داشتن برنامه ورزشی استرس شما را میکاهد. اعتماد به نفستان را بالا میبرد و نشاط و سر زندگی را به دنبال دارد. با ورزش میتوانید از بیماریهای مختلف پیشگیری کنید.
علاوه برتحرک و مثبت بودن و اهمیت دادن به خود، باید موسیقی را هم در زندگی خود بگنجانید. موسیقی باعث افزایش تحمل درد، کاهش افسردگی، اضطراب و تنشهای روانی میشود. موسیقی به شما انگیزه میدهد و احساساتتان را برمیانگیزد، ایجاد محبت میکند، احساس اطمینان، شادی و نشاط میدهد و در نهایت باعث افزایش اعتماد به نفس شما میشود.
به عنوان یکی دیگر از رموز شادمانه زیستن در سالمندی باید از نظر جسمی و عاطفی تماس خود را با دیگران به ویژه اقوام، دوستان، فرزندان و نوههایتان حفظ کنید. نوههایتان را در آغوش بگیرید، نوازش کنید، عزیز بدارید و ابراز محبت کنید. یادمان باشد برقراری ارتباط در تمام طول عمر باعث امنیت میشود.
یکی از شاهراههای شاد زیستن، توکل به خداست. وقتی خدا بزرگترین حامی ماست و همهچیز بر اساس تقدیر خداوند مهربان و حکیم است، جایی برای نگرانی و اندوه نیست. پس به تلاش خود ادامه دهید و مطمئن باشید که اوضاع جهان تحت کنترل خداوند است. زیاد دعا کنید؛ زیرا دعا و نیایش در تعالی و آرامش روح اثر دارد. با آرامش میتوانید مشکلات و مسایل را راحتتر حل کنید. جرات داشته باشید و با کوچکترین آسیب یا ناکامی در زندگی، خود را نبازید. به علاوه سعی کنید در کارهای داوطلبانه برای کمک به دیگران شرکت کنید. با این امور خداپسندانه علاوه بر نفع رساندن به دیگران موجب بالا رفتن انرژی خودتان نیز میشوید و امید به زندگی شما بالا میرود.
در سنین سالمندی نباید از زندگی زناشویی و حتی روابط زناشویی غافل شد. زندگی زناشویی راهی برای افزایش سطح عاطفه و صمیمیت بین زن و شوهر است. جزو آن گروهی نباشید که فکر میکنند رابطه زناشویی مختص جوانان است. شما متناسب با سن خود میتوانید فعالیت زناشویی مناسبی داشته باشید. در واقع، این رابطه وسیلهای برای اثبات فعال بودن، داشتن احساس پرقدرت بودن، ایجاد اعتماد به نفس و جلوگیری از اضطراب است.
هرچند رابطه زناشویی یک مساله بسیار شخصی و خصوصی است اما اگر به دلیل بیماریهایی مثل مشکلات قلبی عروقی، قندخون و یا برخی داروها و سیگار مشکلی در این مورد دارید، حتما آن را با پزشک در میان بگذارید تا درمان شوید. حتی باید در دوره سالمندی مراقب بارداری ناخواسته نیز باشید. در مردان از سن ۵۰ سالگی، تعداد نطفه در اسپرم کم میشود اما صفر نمیشود. بنابراین اگر سن شما هم هنوز در محدوده باروری باشد، احتمال بارداری وجود دارد.
در خانمهای بالای ۶۰ سال احتمال باروری در حد صفر است ولی قبل از آن باید از روش مناسب پیشگیری از بارداری استفاده کنید. نکته مهم این است که ابراز عشق و محبت یک نیاز دایمی است و روابط صمیمانه بین همسران (چه در سنین جوانی، چه در سنین پیری) به تامین این هدف کمک میکند. البته نباید این مساله عاطفی را در معنی روابط زناشویی خلاصه کرد.
زندگی خودتان را در هر سنی که هستید با عشق ورزیدن و محبت به دیگران شیرین و بانشاط کنید. برای دیگران کاری انجام دهید و با این کار، لحظاتی از افکار مربوط به خود خارج شوید و مشکل شخص دیگر را تا حد امکان کاهش دهید. این کار حس «خوب مفید بودن» را به شما میدهد. گاهی باید به دلیل اشتباهاتی که در گذشته و حال مرتکب شدهاید خود را ببخشید. به این ترتیب قادر به بخشیدن اشتباهات دیگران نیز خواهید بود. در روابط اجتماعی خود با دیگران به سلامت روح و جسم خود بها بدهید و از استرس دوری کنید و راههای کنترل آن را بیاموزید.
خیلی خوب است که عادت کنید برای پیشگیری و حتی تشخیص زودرس بیماریها بهطور منظم به پزشک مراجعه کنید. سالم پیر شدن چیز دیگری است. برای آن باید تلاش کنید. اول از همه تغذیه خوب و بعد تمرینات ورزشی حایز اهمیتاند.
باید به تغذیه خودتان اهمیت بدهید تا سلامت بدنتان حفظ شود و سالهای عمر را با نشاط و راحتی بیشتری طی کنید که ماحصل آن لذت بردن از زندگی است. یکی از دلایل مهم این توصیه و تاکید، آن است که در دوران سالمندی تغییراتی در بدن ایجاد میشود که شما هیچگونه دخالتی در آن ندارید ولی برخی عوامل میتوانند بروز سالمندی را به تعویق اندازند و یا از شدت تغییرات ایجاد شده در بدن بکاهند.
تحقیقات متخصصان تغذیه نشان داده است افرادی که از عمر طولانیتری برخوردارند، دارای این خصوصیات هستند: هر روز به طور مرتب صبحانه میخورند؛ در هر وعده حجم غذای کمی مصرف میکنند؛ همواره وزن ثابتی دارند (تغییرات وزنشان کم است؛ میوه و سبزی در برنامه غذایی روزانه آنها وجود دارد؛ از مصرف نمک زیاد، موادغذایی شور و مواد غذایی چرب خودداری میکنند.
علاوه بر این نکات تغذیهای، عوامل ارثی و ژنتیکی، فعالیتهای بدنی منظم، اجتماعی بودن و معاشرتهای دوستانه و مسایل اقتصادی میتوانند در افزایش طول عمر انسان موثر باشند. پس با کمی دقت میبینید داشتن برنامه غذایی صحیح، میتواند خطر ابتلا به بسیاری از بیماریها را کاهش داده و ما را از عوارض ناخواسته آن بیماریها مصون دارد. وضعیت سلامت ما لزوما وابسته به سن ما نیست بلکه در هر سنی میتواند قابل تغییر به وضعیت بهتر و یا بدتر باشد.
در صورت کنترل نکردن این نکات، ابتلا به بیماریهایی مانند سکته قلبی و مغزی و سرطانها بیشتر میشود.
اضافه وزن، پوکیاستخوان، فشارخون بالا، چربی خون و قندخون بالا از مشکلات شایعی هستند که یکی از راههای کنترل آنها داشتن تغذیه صحیح است.
در سنین سالمندی نباید از زندگی زناشویی غافل شد
توصیه های کارشناسان به اطرافیان سالمند
محیط شادی برایشان مهیا کنیم
شاید دست و پایشان درد می کند، به یاد گذشته می افتند و حسرت می خورند، یاد دوستان و آشنایان از دست رفته شان می افتند و غصه می خورند، همه اینها به علاوه این که دیگر مثل گذشته سر کار نمی روند و مراجع کمی دارند و دیگر محور تصمیم گیری نیستند، عواملی است که آنها را به سمت افسردگی ،
سرعت می بخشد، پس اگر دوستشان داریم،سعی کنیم از درد و غصه هایشان با فراهم کردن محیط شادی بکاهیم، مثلا چند روز جلوتر ، سالگرد تولدشان را جشن بگیریم و آنها را سوپرایز کنیم، به افتخار آنها مهمانی های بیشتری بدهیم، نوه ها که همیشه مایه شادی و نشاط اند را بیشتر به خانه شان ببریم، سعی کنیم هر روز با تلفن و پیامک به یادشان باشیم و …
تکنولوژی روز را یادشان بدهید
شاید کم سواد باشند، شاید دیر یاد بگیرند، اما سعی کنید تا استفاده از تکنولوژی روز را یاد بگیرند، مثلا استفاده از پیامک و یا وایبر. یک کامپیوتر قدیمی برایشان بگیرید و طرز استفاده از اینترنت را بهشان یاد دهید، موج های جالب رادیو را برایشان یادداشت کنید، وقت شروع برنامه های شاد و جذاب تلویزیون بهشان زنگ بزنید و راهنماییشان کنید تا کدام کانال را بگیرند، مطمئن باشید آنها ته دلشان می خواهد بدانند که این تلفن همراه و کامپیوتر چه دارد که همه این گونه مات و مبهوتشان می شوند!
تشویق آنها برای ورزش
هیچوقت دیر نیست، درست است که پدر و مادرتان یک عمر از ورزش به دور بوده اند،اما می توان از همین امروز هم با ورزش های سبک و تحت نظر پزشک شروع کرد.پیاده روی هر روزه می تواند علاوه بر سلامتی و طول عمر بیشتر، اوقات آنها را پُر کرده و شادابیشان را بیشتر کند. سعی کنید حداقل هفته ای یک روز آنها را به استخر ببرید، حتی اگر نمی توانند شنا کنند.
رنگ های شاد، حضور در اجتماع
چه اشکالی دارد که بی هیچ بهانه ای برای مادر بزرگتان یک روسری روشن بخرید و ازش بخواهید که برای رفتن به سینما شما را همراهی کند؟ یک رومیزی قشنگ لیمویی رنگ، چند عدد کوسن نارنجی، لیوان های رنگی همه اینها می تواند به خانه سوت و کور والدین مسنتان رنگ و لعاب تازه ای بدهد.استفاده از لباس های شاد، روحیه آنها را شاد می سازد، تشویقشان کنید که هم شاد بپوشند و هم به سینما، تئاتر، موزه، نمایشگاه بروند و خلاصه در اجتماع حضور داشته باشند.
یک کار خوب و ماندگار
والدین مسنتان دوست دارند که با شما حرف بزنند و از گذشته برایتان تعریف کنند هم شما را نصیحت کرده و هم دلشان خالی شود، ازشان بخواهید که خاطراتشان را بنویسند، اگر توان نوشتن ندارند، برایشان ضبط کنید، باور کنید با این کار شور و شوق را به آنها برمی گردانید، اصلا شاید توانستید برایشان چاپ کنید، مهم روحیه آنهاست که با این کار تقویت می شود.
میگویند وقتی به یکی بگویی دوستش داری، دوست داشتنت تولید مثل میکند و زیاد میشود. بعدا بعضیها که کارشان تولید مثل به مصرف است، از این کار خوششان میآید و به هر کس و ناکسی میگویند دوستت دارم. اما همیشه حس میکردم وقتی عشقت را به زبان بیاوری، از دلت خارج میشود و از زبان سُر میخورد میافتد توی جوب!
آدمهای زبانباز زیادی را میشناسم که مطمئنم چیزی توی دلشان نیست و عشقشان روی زبانشان تولید میشود و از تولید به مصرف میرسد؛ «دوستت دارم» را با اجازه با هر کسی به اشتراک میگذارند. حالا نمیخواهم بگویم که هر کس زبانباز باشد بد است و فقط خود ما که عشقمان با یک من عسل هم هضم نمیشود، خوبیم اما بعضیها خیلی توی مخ هستند و در هر نفسی که فرو میدهند یک «دوستت دارم» و در هر نفسی که بالا میآورند یک «دوستت دارم» دیگر تولید میکنند.
شما نه اینوری باشید، نه آنوری. نه رومی روم به دیوار، نه مار زنگی. نه به آن داغی، نه به این سردی، ولرم باشید تا نه سیخ بسوزد نه کباب یا کم بسوزند که بعدا بشود سیخ یا کباب را با پماد سوختگی خوب کرد. جمله خیلی سنگین بود. یک چند دقیقهای در اختیار خودتان باشید و استراحت کنید تا خستگی ناشی از سنگینی این جمله از تنتان در برود. ادامه متن را بعد از چند دقیقه استراحت بخوانید. . .
تو خوبی؛ اصلا تو زورویی!
. . . به همسرتان بگویید که چقدر دوستش دارید. البته اگر دوستش ندارید به روی او نیاورید. حالا فکر کردید مثلا خودتان خیلی دوست داشتنی هستید؟ با آن قیافه درب و داغان؟ تا حالا کسی بهتان گفته چه چشم و ابروی بیریختی دارید؟ تاحالا پیش جراح بینی نرفتید که همان اول ویزیت به دماغ ضایع شما بخندد؟ البته ببخشید اینقدر رک حرف میزنیمها. دوست آن است که بگریاند نه آنکه عطار بگوید! فکر کردید اگر همسرتان به شما ابراز علاقه میکند تحفه نطنز و آب سنگین اراک هستید؟ تخم دوزرده میخرید؟ جوانی دیوید بکامید؟ میانسالی جرج کلونی هستید؟ خوشگلید؟ خوب تار میزنید؟
زبانتان بچرخد، ایشالا چرخش بچرخد و شما هم دوست داشتنتان را ابراز کنید. بههرحال شما بنا بر دلایلی در کنار هم دارید زندگی میکنید؛ از این طرف مهریهها سنگین است، از آن طرف شوهر گیر نمیآید. اگر ته دلتان از او دلگیر هستید، یادتان باشد که او همسر و شریک زندگی و مادر بچههای شماست.
مرگ پس از «دوستت دارم»
اگر میمیرید به او بگویید دوستش دارید، یکجوری یک چیز دیگری بگویید مثلا بگویید «دو، ست دارم» (یعنی دو ست گرمکن ورزشی دارم) ولی یکجوری کلمهها را در دهان بچرخانید انگار دارید میگویید «دوسِت دارم». یادتان میآید قدیمها به طرف فحش میدادیم و آخر فحشهای طولانی یه «صدام یزید» هم اضافه میکردیم که یعنی با صدام بودیم؟
بگویید «دوستت دارم» ولی توی دلتان بگویید قورمهسبزی، یعنی دوستت دارم قورمهسبزی! یا مثلا تند بگویید «اوس دارم» یا «دوست دارمـ» یعنی عشقم کشیده. با اینحال او خیال میکند ابراز علاقه کردهاید. اصلا همین دوستتدارمهای الکی هم باعث میشود واقعا امر به خود شما هم مشتبه بشود و یکدفعه به خودتان بیایید که واقعا دوستش دارید. وقتی یکدفعه به خودتان میآیید، ماشالا چقدر به خودتان میآیید و برازنده میشوید.
مشاور خانواده چه میگوید این وسط؟
مشاور خانواده گفت: «حتی اگر شده بهدروغ به همسرت بگو که دوستش داری.» ما هم ناراحت شدیم اما به جای اینکه با پشت دست بزنیم توی دهانش و جواب بدهیم: «دروغگو سگه! اصلا مگر خودت خوار مادر نداری؟ آدم به ناموس خودش هم از این حرفها میزنه»، پول ویزیت را دادیم و زدیم بیرون.
جوری بار آمدهایم که زورمان میآید احساس درونی را به طرف منتقل کنیم. به ما یاد داده بودند که خوبیت ندارد جلوی مردم، بدیت دارد، مردم چه میگویند و. . . نسل ما حتی خجالت میکشد توی چشم همسر شرعی و قانونی خودش زل بزند و به خاطر همین خجالت و حجب و حیا میرود زل میزند به رهگذران خیابان! موقع گفتن دوستت دارم انگار زبانمان قفل میکند و دچار فلج اطفال از ناحیه زبان میشویم. حاضریم جانمان را هم برای طرف بدهیم اما یک بار به او نگوییم «عشقم! امروز چه خوشگل شدی!» مردهای امروزی از این لحاظ خیلی از ما بهترند. آخر هر جمله به جای نقطه از «عشقم» استفاده میکنند، حتی وقتی از دست همسر خانم عصبانی هستند هم دست از این عادت برنمیدارند.
مثلا میگویند: «لطفا دهنتو ببند عشقم» یا «گورتو گم کن برو خونه بابات عشقم»! گاهی هم وسط همین عشقم عشقم گفتنها یک جمله دیگر هم بیندازند کسی متوجه نمیشود. اما مهم این است که با همین یک کلمه ساده اما جادویی کارشان را راه میاندازند. خب، معامله خوبی است، با یک «عشقم» به همه خواستههای خود میرسید، کسی هم گیر بیخودی به شما نمیدهد. زنها دوست دارند تمجید شوند، مردها هم دوست دارند کنترل تلویزیون دستشان باشد و بوی قورمهسبزی هم در فضای خانه بپیچد!
برای همسرتان ایجاد حساسیت نکنید و عشقتان را به او نشان بدهید
بین عشقهای زندگی فرق نگذارید
یکی از همکاران شب خواستگاری به همسر آیندهاش گفته بود که چقدر دوستش دارد اما تاکید کرده بود که برای او خانواده و مادر و خواهرش در اولویت هستند. وی افزوده بود: «مادر و خواهرم خط قرمزم هستند.» همین یک جمله کافی بود تا همسر برای همیشه دنبال فرصتی باشد برای خونین و مالین کردن این خط قرمز.
چه نیازی هست که آدم جلوی کسی که دوستش دارد بگوید فرد دیگری را هم دوست دارد؟ مثلا شما میروید ایرانخودرو ماشین اقساطی با شرایط خاصبردارید به طرف میگویید که سایپا را دوست دارید؟ وقتی میروید چلوکبابی، به گارسن میگویید خط قرمزتان فستفود است؟ البته اینها مثال است و نگاه جنسیتی به افراد نیست. حالا که چیزی نشده. گیر ندهید؛ اصلا من چلوکباب زعفرانی، من فستفود و هاتداگ. فمینیسمبازی را ول کنید، مثال را بچسبید. منظور این است که برای یکی از عشقهای زندگی رقیب و حساسیت نتراشید. نه اینکه شما چند عشق داشته باشید و شلوارتان چند تا شده باشد؛ به هرحال، پدر و مادر و خواهر و برادر و فرزند هم عشقهای زندگی هستند دیگر. جلوی مادرتان بگویید که هیچکس را بیشتر از او دوست ندارید و جلوی همسرتان هم همین را بگویید.
دروغ که نیست؛ یعنی شما هیچ مادری را بیشتر از مادر خودتان و هیچ زنی را بیشتر از زن خودتان دوست ندارید. خط قرمز مال ایستگاه مترو است که کسی نباید از آن رد شود وگرنه میرود زیر قطار. تازه، همین خط قرمزهای مترو را هم برداشتهاند زرد کردهاند. میبینید؟ حتی خط قرمزها هم قانون و حکم قطعی نیست و سلیقهای است. شاید چند سال دیگر رئیس مترو دستور داد سبزش کنند و عبور از آن را آزاد اعلام کنند. شاید قهوهای شد، پس اینقدر گیر ندهید به خط قرمزها و بین عشق زندگیتان با خانواده مرزبندی نکنید.
زنها و شوهرها حتی به فرزند خودشان هم حسادت میکنند. یکی از اقوام ما نمیتوانست جلوی همسرش فرزندش را ببوسد و به او محبت کند. دو دلیل داشت؛ یکی اینکه خانمش خیلی حساس بود و به عشق پدر/فرزند حسادت میکرد و دلیل دیگر اینکه دماغ این فامیل ما کمی گنده بود و وقتی میخواست بچهاش را ماچ کند، دماغ میرفت توی چشم بچه! خود من زمانی که زیدان در رئال بازی میکرد چند بار از زیدان تعریف کردم و با لذت بازی او را تماشا میکردم تا اینکه یکبار همسر گرامی وسط یک مسابقه حساس تلویزیون را خاموش کرد.
به علاقهام به زیدان حساس شده بود و به رئال هم شک کرده بود. شنیده بود که «عشق واقعی آن است که به آن نرسی» و میدید بین تهران و مادرید چقدر فاصله است و هرگز ممکن نیست به زیدان برسم، برای همین شک کرده بود مبادا عشق واقعی باشد. حتی وقتی در یک فیلم تعداد زومهای روی صورت یک بازیگر زن از حد استانداردی بالاتر میرفت، باید زرنگی میکردم و میگفتم که مثلا فلان بازیگر چقدر زشت و بدترکیب است و چه کسی اینها را به سینما راه داده وگرنه امکان تماشای ادامه فیلم مقدور نمیشد.
خلاصه، برای همسرتان ایجاد حساسیت نکنید و عشقتان را به او نشان بدهید، البته نه مثل آن جوکی که مرد میخواست عشقش را به همسرش نشان بدهد، عکس عشقش را درآورد و به همسرش نشان داد و گفت: «این عشق منه»! عشق را بکوبید توی فرق همسر!
* آراستن خود هنگام دیدار با افراد
مردى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد. عایشه از دیدن این کار تعجب کرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله! چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب کردى؟. فرمود: اى عایشه! خداوند دوست دارد، هنگامى که مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید.
* آداب نشستن
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جاى خاصى براى نشستن در نظر نمى گرفت و سعى مى کرد در پایین مجلس بنشیند. دوست نداشت در هنگام نشست و برخاست کسى به احترام او برخیزد و در این رابطه فرمودند: کسى که دوست دارد دیگران به احترام وى از جا برخیزند، جایگاهش آتش است.
* احترام به دیگران
حضرت على علیه السلام فرمود: رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگز با احدى دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا این که طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى کارى به او نمى سپرد که آن را رها کند، تا زمانى که طرف از حاجت خود صرفنظر مى کرد؛ و با احدى به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتى که طرف ساکت مى شد، و بالاخره هرگز دیده نشد که آن حضرت پای مبارک را در برابر همنشینى دراز نماید.
* پیامبر (ص) مؤمن بیکار را دوست نداشتند
ابن عباس (ره) گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله چون به مردى مى نگریست و از دیدن او خوشوقت مى شد، مى پرسیدند: کارش چیست؟. اگر مى گفتند: بیکار است. مى فرمودند: از نظر من افتاد. عرض مى شد: یا رسول الله! چرا بى ارزش گردید؟. مى فرمود: چون مؤمن بیکار بماند، ناچار با دین خود باید معیشت کند.
* این انصاف نیست!
هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله هفت ساله بود، روزى از دایه اش (حلیمه سعدیه) پرسید: برادرانم کجا هستند؟ (برادران رضاعی). حلیمه جواب داد: فرزند عزیز! آنان گوسفندانى را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده، به چرا برده اند. پیامبر (ص) فرمود: مادر! درباره من به انصاف رفتار ننمودى. مادر پرسید: چرا؟. فرمود: آیا سزاوار است که من در سایه خیمه بمانم و شیر بنوشم، ولى برادرانم در بیابان، زیر آفتاب سوزان باشند؟.
* عملی که مرا محبوب خدا و خلق گرداند!
سهل بن سعد ساعدى گفت: مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى رسول خدا! مرا به عملى راهنمایى فرماى که وقتى آن عمل را انجام دهم، محبوب خدا و خلق گردم. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: به دنیا بى رغبت باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه از دنیا در اختیار مردم است، چشم پوش و بى اعتنا باش تا مردم تو را دوست داشته باشند.
* تمام رُخ در برابر دیگران قرار می گرفت
پیامبر اکرم (ص) وقتى به کسى رو مى کرد، نیم رُخ برنمى گشت و با تمام بدن به طرف او روبرو مى شد. به کسى جفا نمى کرد و عذر طرف را زود مى پذیرفت.
* ارزش دفاع کردن از آبروى برادر دینى
ابوالدرداء گوید: مردى در محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آبروى کسى را دستخوش بدگویى قرار داد، دیگرى در مقام دفاع برآمد. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس از آبروى برادر دینى خود دفاع کند، حجاب و پرده اى از آتش براى او خواهد بود.
* کسى که در معامله غش و فریب به کار ببرد، از ما نیست
رسول اکرم صلى الله علیه و آله از کنار مردى گذشت که گندم مى فروخت. از او پرسید: چگونه مى فروشى؟. او چگونگى فروش را به عرض رسانید. خداى تعالى وحى فرستاد که دست در گندم ببر. حضرت دست مبارکش را در گندم فرو برد. درون آن گندم را مرطوب و نمناک یافت. پس فرمود: کسى که در معامله غش و فریب به کار ببرد، از ما نیست.
* این کار و تلاش در راه خدا محاسبه می شود
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند. پیامبر (ص) جوان نیرومندى را دیدند که اول صبح مشغول کار و تلاش مى باشد. بعضى از حاضران گفتند: این جوان، شایستۀ تمجید و ستایش بود، اگر نیروى جوانى خود را در راه خدا به کار مى انداخت؟. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین نگویید، اگر این جوان کار مى کند تا نیازمندی هاى خود را تأمین کند و از دیگران بى نیاز گردد، در راه خدا گام برداشته و همچنین اگر به نفع پدر و مادر ناتوان و کودکان خردسالش کار کند و آنها را از مردم بى نیاز سازد، باز هم در راه خدا قدم برداشته است.
نوشته ده درس زندگی از پیامبر اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.
بوراک اوزچیویت متولد 24 دسامبر 1984، مدل و بازیگر مشهور ترکیه، دوره دبیرستان را در مدرسه kazim İşmen در سال 2001 به پایان رساند و در رشته عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه مارمارا فارغ التحصیل شد.
بوراک اوزچِویت مسلط به زبان انگلیسی است، و از رانندگی، ورزش کردن و فوتبال لذت می برد.
شاید جامعه ایرانی بوراک را با سریال «حریم سلطان» شناخته باشد اما او سال2005 و در21 سالگی برای دنیا، مدلی شناخته شده بود، یعنی زمانی که بعد از بردن جایزه بهترین مدل ترکیه در رقابت های جهانی شرکت کرده و به مقام دوم رسید.
بوراک اوزچیویت ، بازیگر نقشهای کامران ( چکاوک ) و بالی خان ( حریم سلطان ) به همراه نامزدش ، فحریه اوچن ،بازیگر نقشهای نجلا ( برگریزان ) ، فریده (چکاوک ) و مروه ( سعید و شورا ) نامزده شده اند.بوراک اوزچویت و فاهریه اوجان به یکدیگر دلبسته شدند و در سال 2014 بود که رسانههای ترکیه شروع به شایعهپردازی برای آنها کردند ولی این اخبار معمولی در حد شایعه نبود و بوراک و فاهریه اعلام کردند که با یکدیگر ازدواج کردهاند
آدمهای خاص، کارهای خاص هم انجام میدهند و درواقع سعی میکنند در هر چیزی خاص باشند ولی در این بین آدمهایی هستند که شهرت و محبوبیت زیادی دارند ولی در عین حال سعی نمیکنند که کارهای عجیب و خاص انجام دهند و از زندگی معمولی خود لذت میبرند. بوراک اوزچویت یکی از این چهرههای شاخص است که باوجود شهرتی که در سالهای اخیر کسب کرده ولی هنوز هم در رویاهای جوانی خود زندگی میکند و هنوز هم دوست دارد به آرزوهای قدیمی خود جامهعمل بپوشاند. او ساده و سالم زندگی میکند و در عین حال یک سبیلوی خوشتیپ است!
خاطرات خوب سالهای دور
بخشهایی از زندگی هست که هرگز فراموش نمیشود. من گاهی آرزو میکنم که کاش تمام روزهای کودکیام را کامل و بدون نقص به خاطر داشتم اما متاسفانه خیلی چیزها از آن روزها در خاطرم نمانده است. تنها چیزهایی که برایم پررنگ بوده دوستان، مدرسه و ورزش بوده است.
حتما چیزهایی در کودکی من بوده که من فراموش کردهام و شاید بعضی از آنها خیلی هم مهم بودهاند. خیلی دوست دارم حتی برای یکبار هم که شده به آن روزها سفر کنم. گاهی سعی میکنم چیزهایی را به خاطر بیاورم اما متاسفانه تلاشم به جایی نمیرسد. خاصیت زندگی همین است که هرچه جلوتر میرود بخشهایی از گذشته را از ذهن پاک میکند؛ البته همیشه از مادرم در این زمینه کمک میگیرم. (باخنده) مادر واقعا حافظه عجیبی دارد.
کودک ورزشکار محله ما
بعضی از بازیگران و خوانندگان وقتی به شهرت میرسند یا کار حرفهای خودشان را شروع میکنند به سمت ورزش میروند اما ورزش برای من عشقی بود که از کودکی به آن میپرداختم. درواقع اولین ورزشی که مرا جذب کرد، فوتبال بود که در آن حتی به دنبال حرفهای شدن هم بودم اما بعدها نگاهم عوض شد. با این حال هنوز هم فوتبال یکی از علایق جدی و همیشگی من است. در کنار فوتبال شروع به بدنسازی کردم چون فارغ از هر چیزی، دلم میخواست استایل بدنی خوبی داشته باشم. این مساله قطعا در هر کاری به نفع شماست و در بازیگری و مدلینگ که جای خود را دارد.
مدیریت مادرانه با هوشمندی
یکی از ویژگیهای خوب مادرم این است که خودش را از مسائل حرفهای و روابط کاری و شخصی من دور نگه میدارد. او همه دوستانم را دوست دارد وهرگز تنها به این خاطر که من رابطهام با آنها کمرنگ یا تیره میشود، از آنها بدگویی نمیکند. خب، شاید این خیلی اهمیت نداشته باشد اما از آنجا که مادرم در زمینه شبکههای اجتماعی خیلی فعال است، سعی میکند حاشیهها را از من دور نگه دارد؛ برای همین از او بسیار ممنونم. او حتی زمانی که من از نامزد اولم جدا شدم، رابطهاش با او خوب بود و این روزها با فاهریه رابطه مادر و دختری ایجاد کرده است.
بهترین خواهرهای دنیا
رابطه من با خواهرهایم واقعا عالی و فوقالعاده است. آنها سنگصبور من هستند و من هم سنگصبور و حامیشان. اینکه شما در زندگی افرادی را داشته باشید که همیشه حامی و دوست شما باشند، واقعا لازم است و به آدم دلگرمی میدهد. فکر کنم خواهرهای من بهترین خواهران دنیا هستند.
خوشتیپ با ریش و سبیل
درمورد خوشتیپی تعاریف خودم را دارم. گاهی علاقه دارم که سبیل بگذارم و گاهی هم به ریش گذاشتن علاقه دارم اما آدمی نیستم که فقط دنبال این باشم که بخواهم به زور خودم را خوشتیپ نشان دهم. به نظرم بعضی چیزها باید در خود آدم باشد. به جانیدپ نگاه کنید؛ او ذاتا آدم خوشپوشی است و همه دوستش دارند یا جورج کلونی را ببینید، واقعا تماشایی است. برای من باعث افتخار بود که نشریه Blic یکبار مرا به عنوان مرد جذاب ریشوی سال انتخاب کرد؛بهخصوص آنکه فهمیدم در این فهرست نامهای مهمی چون براد پیت، جانیدپ و کیت هرینگتون هم حضور داشتند! البته من خودم هم فکر میکنم زیباترین سبیل جهان را دارم. (باخنده)
پول خوب بده، لباس خوب بخر
یکی از فلسفههای زندگی من این است که بخشی از درآمدم باید صرف ظاهرم شود؛ البته منظورم از ظاهر، خرید لباس است. خرید کردن برای من در مقوله لباس خلاصه میشود. سعی میکنم تقریبا نگاه آزادی در انتخاب لباس داشته باشم و به همین علت مرا در لباسهای متنوعی میبینید. یکجورهایی دوست ندارم تکراری شوم و همین باور به اینجا رسیده که خیلیها میگویند بوراک، بازیگر ولخرجی در مد و لباس است و باید اعتراف کنم که واقعا همینطور است؛ البته این را باید بگویم که ذاتا دوست دارم لباسی را که میپوشم به من احساس راحتی بدهد؛ چه این لباس رسمی باشد و چه اسپرت.
عطر فقط تلخ و قدرتمند
من عطرهای زیادی را امتحان کردهام ولی به نظرم هیچ عطری به اندازه عطرهای دینامیک و قوی برایم خوشایند نیست. یکبار هنگام مصاحبه با یک نشریه مُد،عطری از برند ولگاری را به من معرفی کردند که متوجه شدم بسیار خاص و رویایی است. عطری به نام مردان سیاهپوش که رایحه عجیبی داشت. هنوز هم اگر بخواهم در یک قرار رسمی حاضر شوم یا در مراسم مهمی حضور داشته باشم، از این عطر استفاده میکنم.
هیوجکمن دنیای ترک
از اینکه مرا با سایر بازیگران مقایسه کنند، خوشم نمیآید چون به نظرم هر کسی جای خودش را دارد و با تواناییهای خودش شناخته میشود اما در مورد ظاهرم که گاهی مرا با هیوجکمن مقایسه میکنند، ماجرا متفاوت است. من بازیها و کلا شخصیت این آدم را دوست دارم. یکبار نشریه موویتایمز ترکیه، به من لقب « جکمن ترکها » را داد که برایم هیجانانگیز بود. در آن زمان مدل موهایم خیلی شبیه او بود اما خودم اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم!
خانه جدید با مبلمان جدید
سال گذشته همه وسایل خانه جدیدم را عوض کردم. راستش وقتی این خانه را در منطقه اولوس در استانبول خریدم آن را خیلی ساده دکوراسیون کرده ولی از زمانی که با فاهریه نامزد کردم او از من خواست تا تمام وسایل قدیمی را عوض کنم و مبلمان و وسایل جدیدی برای خانهمان بخرم. من خودم آدمی نیستم که دست به تغییرات کلی در چیزهایی که دوست دارم بزنم اما به خاطر علاقهام به او این کار را انجام دادم و به نظرم خیلی هم جالب بود چون عوض شدن فضای خانه کلا روحیه آدم را بهتر میکند.
کمک به سیستم ایمنی بدنم
من برای سلامت خودم اهمیت بسیاری قائلم. یادم هست سر فیلمبرداری فیلم «عشق شبیه توست» به خاطر آنکه در صحنهای با پیراهن خیس حضور داشتم،سرمای بدی خوردم تا حدی که حتی با مراجعه به درمانگاه و تزریق سرم هم حالم خوب نشد و مجبور شدم چند روزی در بیمارستان بستری شوم. آنجا متوجه شدم سیستم ایمنی بدنم کمی ضعیف است و به خوبی و آنطور که باید با عوامل بیماریزا مقابله نمیکند. برای همین سعی کردم همیشه مراقب سلامت خودم باشم و از چیزهایی که مرا در معرض بیماری قرار میدهد، دوری کنم.
تغذیه سالم برای ستاره
به نظرم یکی از مهمترین مسائل در زندگی هر انسانی، تغذیه است و این موضوع برای هنرمندان و ورزشکاران بسیار حیاتیتر است؛ البته گاهی دیدهام که برخی تغذیه درست را در گرفتن رژیمهای گرانقیمت میبینند ولی به نظر من اصلا یک تغذیه سالم به این موارد بستگی ندارد و شما باید فقط و فقط غذای سالم مصرف کنید تا بدن و جسم سالمی داشته باشید.
پیادهروی در اهرام مصر
سفر برای من ورود به دنیایی تازه از ناشناختههاست؛ البته از کودکی مکانهای عجیب و غریبی که گاهی آنها را در مجلات یا کتابها میدیدم، بیش از هر چیزی برایم جذاب بود. دوست دارم قدم به مکانهایی بگذارم که حس کنم چند قرن پیش در آنجا آدمهایی به شکل دیگری زندگی میکردند، برای همین مکانهای تاریخی را خیلی دوست دارم. سفر به مصر برای من هربار سرشار از تازگی و جاذبه است. تماشای اهرام مصر واقعا مرا به حیرت میاندازد و حس میکنم کنار عظمت آنها کم میآورم.
لذت خوردن یک همبرگر
آنهایی که مرا میشناسند خوب میدانند از تفریحات محبوب من غذا خوردن در رستوران است اما درواقع هیچ غذایی را به همبرگر ترجیح نمیدهم. یک زمانی عادت داشتم به هر غذاخوری که میروم همبرگر آنجا را امتحان کنم و حالا هم ادعا میکنم یکی از بهترین همبرگرهای دنیا را در غذاخوری من خواهید خورد.مطمئن باشید طعم همبرگر مخصوص بوراک تجربهای است که هرگز فراموش نخواهید کرد و این را فراموش نکنید که همبرگرهای ما کاملا سالم و تخصصی تهیه میشوند و از مضرات مابقی فستفودها به دور است.
دوست همیشگی من
موراتبوز دوستی است که هیچوقت مرا تنها نگذاشته و باوجود آنکه شغل خوانندگی، زمان بسیاری را از او میگیرد اما همیشه به خاطر من در هر جاییکه لازم بوده حاضر شده است. من و او اوقات بسیار خوبی با هم داشتهایم و بعضا با هم برای تفریح میرویم. یکی از تفریحات مشترک ما بولینگ و تنیس است؛ البته من به کنسرتهای او هم میروم و به نظرم یکی از بهترین صداهای نسل حاضر خوانندگان ما را دارد. او و خانوادهاش از صمیمیترین دوستان من در این فضای هنری هستند. خوشبختانه یک کار هنری مشترک را هم با یکدیگر داشتهایم که برایم واقعا لذتبخش بود.
نقاشیهای بیسروته زیبا
سعی کردهام نگاهم را به خیلی چیزها تغییر دهم. قبلا بیشتر منفیباف بودم و حتی به آدمها بهراحتی نزدیک نمیشدم اما دو، سه سالی هست که خیلی خوشبین شدهام و سعی میکنم خوبیهای هر اتفاقی را ببینم. این موضوع حتی در نگاه هنری من هم تاثیر گذاشته است. تا قبل از این تغییر با دیدن بعضی آثار مدرن و نقاشیهای خاص در سبکهایی که خیلی برایم آشنا و ملموس نبودند نمیدانستم چه واکنشی باید نشان دهم اما بعد متوجه شدم از همین شکلهای بیسروته هم میتوان لذت برد؛ فقط کافی است از دریچه بهتری آنها را نگاه کنم و از این اتفاقی که روی بوم افتاده لذت ببرم.
نگرانیهای من برای آینده
اینکه آدم بداند فردا چه میشود یا حتی در حد چند ساعت و چند دقیقه جلوتر از حال را ببیند، شاید اتفاق خوشایندی به نظر برسد اما این در عین حال میتواند ترسناک هم باشد. فقط کافی است فکرش را بکنید یک لحظه بعد از این زمان حالیکه در آن هستید، قرار است اتفاق بدی بیفتد که نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. خب این بسیار زجرآور است. شاید گاهی خوب باشد که از فردای خودمان بیخبر باشیم. من هنوز نتوانستهام با نگرانی از آینده کنار بیایم اما نمیخواهم این نگرانی مرا نابود کند و اجازه زندگی در امروز را از من بگیرد. آینده بالاخره خواهد آمد و شاید پر از اتفاقهای خوب هم باشد. نباید برایش دلواپس بود و باید با مثبتاندیشی زندگی را ادامه داد.
شادی با طعم و رنگ آبی
اگر بخواهم درباره چیزهایی که مرا شاد میکند، صحبت کنم باید حتما به وجود رنگ آبی در طبیعت اشاره کنم؛ برای همین از آسمان آبی لذت میبرم. من بهشدت عاشق روزهای آفتابی و بدون ابر هستم چون زیبایی آسمان را بهتر و کاملتر میبینم و این باعث آرامش من میشود. دریا را هم برای همین دوست دارم. تماشای دریا تمام استرسها را از من دور میکند. در کنار اینها به رنگ آبی هم علاقه دارم و چیزهایی که به این رنگ باشند مرا خوشحالتر میکنند؛ البته جالب اینجاست که در انتخاب لباسهایم ترجیحم رنگهای دیگری غیر از آبی است!
دومین مدل برتر جهان
بوراک اوزچویت، 24 دسامبر 1984 در مرسین در جنوب شرق ترکیه متولد شد. او با ظاهری مقبول، قدی حدود 184 سانتیمتر و اندامی متناسب این بخت را یافت تا در ابتدا به عنوان مدل کارش را شروع کند و در آن عرصه به موفقیت هم دست پیدا کرد. 2003 سالی بسیارموفق آمیز برای بوراک بود. او توانست در رقابتهای بهترین مدل سال جهان به مقام دوم برسد و در عین حال در مسابقات بهترین مدل ترکیه هم مقام اول را کسب کند، به او لقب «آقای طلایی» دادند برای همین تصاویرش روی جلد مجلاتی چون مریکلر و گلوریا رفت.
شاگرد موفق و درسخوان
دوران کودکی بوراک در استانبول گذشت و در دبیرستان شاگرد موفق و درسخوانی بود. بوراک به جز بازی فوتبال به کارهایی چون مطالعه کتاب و شنیدن موسیقی علاقه داشت. او پس از پیروزی در رقابتهای بهترین مدل ترکیه و جهان، قراردادهای تبلیغاتی خوبی امضا کرد که برندهایی چون «توئین» و «نتورک» مربوط به فعالیت مدلینگ وی در خارج از مرزهای ترکیه بودند.
نقشهای کوتاه در بازیگری
بوراک که همیشه میخواست بازیگر شود، تصمیم گرفت تحصیلاتش را در رشته هنر ادامه دهد. او دانشآموخته دانشگاه مرمره از استانبول در رشته هنرهای زیباست و در عین حال همزمان کار مدلینگ را هم ادامه داد. در همین بین که به عنوان مدلی موفق در ترکیه به شهرت رسیده بود، توانست برای برندهای مطرح اروپایی نیز کارهای تبلیغاتی انجام دهد؛ تا آنکه سال 2006 فیلمسازان ترکیهای مجذوب این جوان آیندهدار خوشتیپ شدند و از او برای کارهای خود دعوت کردند. نخستین کار تصویر او «منفی هجده» نام داشت، هرچند که نقش او در آن کار کوتاه بود اما سال بعد برای نقش بهتری در کاری به نام «آسوده»حاضر شد که تریلری قابلتوجه بود.
اندک زمانی بعد نیز در سریال تلویزیونی «شوهر خشن» به ایفای نقش پرداخت که در آن در نقش تنها فرزند یک خانواده اصیل، قدرتمند و ثروتمند را بازیمیکرد. بین سالهای 2008 تا 2009 سریال دیگری را بازی کرد که ماجرای سریال درباره یک گروه موسیقی بود که سولیت (تک خوان) آن گروه یک دخترجوان بود. یکی از اعضای گروه به مرور عاشق این دختر میشود و قصد ازدواج دارند اما مشکلات بسیاری سر راه این عشاق به وجود میآید. بوراک در این سریال نیز نقشی کوتاه داشت.
شروع نقشهای بزرگ
سال 2010 بود که بوراک برای نقش اول به سریال «خیانت» دعوت شد که در آن نقش پلیسی به نام امیر را بازی کرد. امیر در گیرودار یک پرونده قتل متوجه میشود که نامزدش نیز یک طرف ماجرا قرار دارد. طی یک سال بوراک اوزچویت سریال «اسرار کوچک» را بازی کرد که داستان روابط چند خانواده پولدار و بچههایشان را روایت میکرد. به نظر میرسید که مسیر بازیگری بوراک به اوج رفته اما او همچنان نیازمند چیزی بود تا استعدادش را تمام و کمال به نمایش بگذارد.
سال 2011 این شانس را یافت تا یکی از نقشهای مجموعه «حریم سلطان» را ایفا کند. او نقش سربازی شجاع و بیباک به نام «بالیخان» را ایفا کرد؛بوراک در این نقش درخشان ظاهر شد تا جاییکه در کشورهای مختلف به شهرت رسید و میلیونها هوادار پیدا کرد. سال 2013 بوراک دعوت شد تا در سریالی به نام «چکاوک» در نقش «کامران» بازی کند. نقش مقابل وی را هم چهره آیندهدار و دخترجوانی به نام فاهریه اوجان بازی کرد که همین همبازی شدن، آینده آنها را رقم زد.
یک ازدواج سینمایی
بوراک اوزچویت و فاهریه اوجان به یکدیگر دلبسته شدند و در سال 2014 بود که رسانههای ترکیه شروع به شایعهپردازی برای آنها کردند ولی این اخبار معمولی در حد شایعه نبود و بوراک و فاهریه اعلام کردند که با یکدیگر ازدواج کردهاند در فیلم سینمایی «عشق شبیه توست» بار دیگر همبازی شدند و همین موضوع باعث شد تا فیلم با فروش خوبی در گیشه همراه شود. لازم به ذکر است که بوراک خود، بخشی از سرمایه ساخت این فیلم را بهعنوان تهیهکننده متقبل شده بود.
از فوتبال تا اتومبیل لوکس
بوراک شدیدا به فوتبال علاقه دارد و ورزش جزیی از زندگی روزمره اوست و طرفدار دوآتشه تیم فوتبال فنرباغچه است. او به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد وهمیشه میگوید که در ایامی که در کشورهای اروپایی مشغول کار مدلینگ بوده است، به اجبار زبان انگلیسی را آموخته است ولی حالا از اینکه به این زبان تسلط دارد، واقعا خوشحال است. او عاشق اتومبیلهای لوکس است و اعلام کرده که دوست دارد زمانیکه به سن و سال پیری رسید، یک کلکسیون کامل و زیبا از ماشینهای لوکس داشته باشد.
از نامزدی ناموفق تا فیلمسازی
بوراک پیش از اینکه با فاهریه اوجان نامزد کند، مدتی در سال 2011 با مدل ترکیهای، «سیلان کاپا» نامزد بود که بعد از مدتی کوتاه از هم جدا شدند. همچنین جالب است بدانید که بوراک اخیرا شرکت تولید فیلم خود را راه انداخته و برای فیلم اول خود از بانوی اول ترکیه در سال 2014 یعنی «امیه گولسوی»دعوت به کار کرد.
رستورانی با نماد سبیل
بوراک که همواره دوست داشته کارهای تجاری را در زندگی خود بیشتر و بیشتر کند، سال 2014 رستوران خودش را به نام «بالیبی دونر» در استانبول افتتاح کرد. جالب است بدانید که نماد و لوگوی این رستوران برگرفته از سبیل معروف او در سریال «حریم سلطان» و «چکاوک» است که از زمان سریال «حریم سلطان» تا به امروز به یکجور مد میان جوانان ترکیه تبدیل شده است. بوراک هم از این موضوع استفاده کرده و نماد رستوران خود را همین سبیل معروف قرار داده است.
او اصالتا اهل استان غازی آنتپ در جنوب ترکیه است. در مسابقه بهترین مدل مردان ترکیه در سال 2003 به عنوان چهره ای که آینده درخشانی خواهد داشت انتخاب شد. بعد از این مسابقه در آژانس مدلینگ Ugurkan Ajans به عنوان مدل مشغول به کار شد. او اکنون حرفه مدلینگ را رها کرده و به بازیگری در فیلم ها و سریال ها مشغول است.
در سال 2005 مجددا در مسابقه بهترین مدل ترکیه شرکت کرد و به عنوان بهترین مدل مرد سال ترکیه انتخاب شد. به دنبال انتخاب شدن به عنوان بهترین مدل ترکیه، در مسابقه بهترین مدل مرد جهان شرکت کرد و توانست مقام دوم بهترین مدل جهان را هم به دست آورد.
اولین تجربه بازیگری او در سریال منفی 18 بود که در نقش یک مامور پلیس به نام مراد ایفای نقش می کرد. در نوامبر 2007 در فیلمی به نام Musallat ( مسلط ) بازی کرد. نقشی که باعث شد او به شهرت زیاد دست یابد و در ایران نیز طرفداران زیادی به دست آورد، نقش بالی خان (Malkoçoğlu ) در سریال حریم سلطان بود.
البته نکته جالب درباره بوراک این است که او خودش فارغ التحصیل رشته عکاسی است و قرابت خوبی با دنیای دوربین و این مدیوم دارد. 13 ستاره سینمای ترکیه روزی که برای مجموعه «رازهای کوچک» مقابل دوربین رفت، مدل سبیلی که داشت بین جوان های ترکیه به مد بدل شد. او امروزه از این موضوع به نفع خود استفاده کرده است و رستورانی در ترکیه راه اندازی کرده و لوگوی رستوران را طرح سبیل خود قرار داده است.
مطالب مرتبط:
یوگرافی و عکس های بالی خان حریم سلطان
عکس های جالب از زیباترین بازیگران زن ترکیه
عکس های بازیگران مطرح ترکی در کنار همسرانشان
محل زندگی حضرت حجه بن الحسن العسگری (ع) در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی (ع) مخفی بود، تا از گزند طاغوتیان زمان محفوظ گردد.
اما در مورد اقامتگاه حضرت حجّت(ع) باید گفت: دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار در مکان معیّنی وجود ندارد، چنان که در بعضی احادیث هم وارد شده است.از جمله:
هنگامی که از امام حسن عسگری (ع) می پرسند، اگر حادثه ای برای شما روی دهد از کجا از فرزند گرامی شما سراغ بگیریم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «در مدینه (۱)».همچنین روایت شده است که عدّه معدودی از اقامتگاه ایشان خبر دارند: امام زین العابدین (ع) می فرماید: «لا یَطَّلِعُ علی موضعه اَحَدٌ من ولیٍّ و لا غیره، الاّ الذی یلی اَمْرَهُ»(۲)هیچ کس از دوستان و دیگران از اقامتگاه او مطّلع نمی شود، به جز کسی که متصدی خدمت گزاری اوست.
ابوبصیر از امام محمّد باقر (ع)نقل کرده که می فرماید: «لابدّ لصاحب الأمر من عُزله، و لابدّ فی عُزلته من قُوَّه، و ما بثلاثینَ مِنْ وحشه و نِعْمَ المنزلُ طیبهُ»(۳) ترجمه: «برای صاحب این امر دوران عزلتی است و در ایام عزلت نیرو و قدرتی لازم است، با سی نفر وحشتی نیست و مدینه چه جایگاه خوبی است!»
علامه مجلسی در بحارالانوار،می گوید: «عزلت به معنی گوشه نشینی است و «طبیّه» بر اسم مدینه منوّره اطلاق می شود. این حدیث را ابوحمزه از حضرت امام صادق (ع) نیز نقل کرده است. و نیز در روایتی دیگر آمده است: «انّ لصاحب هذا الامر بیتاً یقال لَه: بیت الحَمْدِ، فیه سراجٌ یُزهِرُ منه یوم وُلِدَ الی ان یقوم بالسّیف، لا یُطفی.»(۴) «برای صاحب این امر خانه ای است که به آن بیت الحمد گفته می شود و در آنجا چراغی هست که از روز ولادت آن حضرت روشن می باشد, این چراغ هرگز خاموش نمی شود، تا روزی که حجّت خدا با شمشیر قیام کند.» این روایت را مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده است.
در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرماید: «کیف أنتم اذا بَقیتم بلا امامِ هدیً و لا علم یُری…»(۵) «چگونه است حال شما (شیعیان) هنگامی که دستتان به امامتان نرسد و نشان آشکاری نیابید.» و نیز در روایت دیگری آمده: «للقائم غیبتان: إحداهما صغیره و الأخری طویله. فالأولی لا یعلَم بمکانه فیها الا خاصَّهُ شیعته والأخری لا یعلم بمکانه فیها الاّ خاصّهُ مَوالیه فی دینه.»(۶) «برای قائم ما دو غیبت است: یکی از آنها کوتاه و دیگری طولانی است، در غیبت کوتاه تنها شیعیان خاص از جایگاه او مطلع می شوند و در دومی به جز خدمت گزاران ملازم او، کسی از اقامتگاهش آگاه نخواهد بود.»
نیز روایت شده: ابراهیم بن مهزیار توسط فرستاده ی حضرت ولی عصر (ع) به پیشگاه آن سرور فرا خوانده شد, او از طائف گذشته و به دشت حجاز هدایت شده که «عوالی» نامیده می شود, در آنجا به خدمت کعبه ی مقصود مشرف می شود، در این ایام مهدی (ع) به پسر مهزیار می فرماید: «پدرم با من پیمان بسته که در مخفی ترین و دورترین سرزمین ها مسکن گزینم، تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم، این پیمان برای این ریگزارهای عوالی (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است.» آن گاه آن حضرت دعایی را که در دوران غیبت فرموده اند، بار دیگر تلاوت کردند: «اللهمَّ امْجُبْنی عن عیون اَعْدائی واجْمَع بینی و بین اولیائی.»(۷) «بار خدایا، مرا از دیدگان دشمنانم پوشیده نگاه دار و بین من و دوستانم اجتماع حاصل کن.» همچنین حمیری از محمّد بن عثمان نقل می کند، که از او شنیدم که می گفت: حضرت فرمود: «انّ صاحب هذا الامر یحضر الموسم کل سنه فیری الناس و یعرفُهُم و یرونه و لا یعرفونه.»(۸) «همانا صاحب این امر همه ساله در موسم حج به زیارت خانه خدا مشرّف شده و در مراسم حج شرکت می کند (و در عرفات می ایستد و به دعای مؤمنین آمین می گوید) ولی انبوه حجاج او را نمی بینند و یا می بینند و او را نمی شناسند.» و نیز زراره از امام صادق (ع) نقل می کند: «قائم را دو غیبت است در یکی از آنها بر می گردد و در دیگری معلوم نمی شود کجا هست، در موقع و موسم حج حضور می یابد و مردم را می بیند ولی کسی او را نمی بیند.»(۹)
نتیجه: آنچه که مسلم است حضرت حجت (ع) در عالم هستی حضور دارند و همه ساله در موسم حج شرکت نموده وحج به جا می آورند و ممکن است حتی بعضی افراد ایشان را ببینند، که یا با معرفت و درک زیارت می کنند آن حضرت را یا حتی ایشان را نمی شناسند . آنچه از بعضی روایات مذکور استفاده می شود بعضی از مکان ها مثل مدینه منوره یا عوالی(۱۰) (دشت حجاز) برای آن حضرت تعیین شده که در بعضی مواقع ایشاندر آن جا حضور دارند. لکن به سبب رتق و فتق امور مسلمین عالم و شیعیان آن حضرت که به ایشان نیاز دارند ممکن است در مکان های دیگر نیز حضور پیدا کرده و به مشکلات آنان رسیدگی نمایند.
۱- گل محمدى ، آرمان فریده: البیعه لله، رسالت جهانى حضرت مهدى (ع)،قم، مؤسسه الهادى، دوم، ۱۳۷۸، ص ۱۲۶٫
۲- محمد باقر مجلسى، بحارالأنوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه ،ج۵۲،ص،۱۵۳،ح۵٫
۳- محمد باقر مجلسى، همان، ص ۱۵۳، ح ۶، و على دوانى، مهدى موعود، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، ص ۹۲۸- ۹۲۹٫
۴- محمد باقر مجلسى، همان، ج ۵۲، ص ۱۵۸، ح ۲۱ و على دوانى، همان، باب ۲۸، ص ۹۲۹- ۹۳۰٫
۵- محمد باقر مجلسى، همان، ج ۵۱، ص ۱۱۱، ح ۵٫
۶- همان، ج ۵۲، ص ۱۵۵٫
۷- محمد باقر مجلسى، همان، ج ۹۴، ص ۳۷۸٫
۸- على دوانى، همان، باب ۲۸، ص ۹۳۳، ۹۳۴٫
۹- على دوانى، همان، ص ۹۳۳٫
۱۰- امروزه درمدینه منطقه ای به عوالی معروف است که معمولا شیعیان درآن
نوشته امام زمان (عج) در کجا و چگونه زندگی می کند؟ اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.