در خانواده های ایرانی ازدواج نمی تواند بدون رضایت خانواده انجام شود. در واقع ازدواجی که با مخالفت خانواده باشد درست شبیه به بنایی است که روی شن ساخته باشید و هر زمان امکان فرو ریختن آن وجود دارد.
درباره ازدواج، شاید نتوانید رضایت صد در صدی والدینتان را کسب کنید اما حداقل باید یک رضایت نسبی وجود داشته باشد. خانواده ایرانی شباهتی به خانواده های غربی ندارد. هر چند در جوامع غربی هم رضایت والدین اهمیت دارد، به دلیل روحیه فردگرایی خیلی در مسائل یکدیگر دخالت نمی کنند. در ایران خانواده ها گسترده هستند و در واقع فرد با یک ایل و تبار ازدواج می کند، بنابراین اگر بخواهد بدون نظر والدین همسری داشته باشد مشکلاتی برایش ایجاد می شود.
دختر یا پسری که بدون رضایت والدین همسر وارد خانواده ای می شوند، متاسفانه از نظر آن خانواده مطرود هستند. عروس ها زیر نگاه تند و تیز مادر شوهر و خواهر شوهر قرار دارند و ممکن است نگاه تحقیر آمیزی به داماد شود.
وقتی زوج ها بدون رضایت والدین وارد زندگی مشترک می شوند مشکلی برای شان پیش می آید که به آن «پیله زناشویی» می گویند. در این حالت زوجین از هیچ حمایتی برخوردار نیستند و اگر مشکلات اقتصادی و عاطفی برایشان پیش بیاید نمی توانند به فکر کمک خانواده ها باشند. زن و شوهر باید همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی را خودشان حل کنند.
حتی ممکن است در دعواها و اختلافات به هم بگویند من به خاطر تو از خانواده ام گذشتم. به دلیل این که افراد به مرور زمان حمایت ها را از دست می دهند آستانه تحمل شان پایین می آید و ممکن است این تنش ها منجربه جدایی شود. با این حساب، برای جلب رضایت والدین در ازدواج چه کار باید کرد؟
اگر می دانید امکان صحبت با والدینتان وجود دارد، با آنها مشورت کنید. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرتان به والدین اطلاعاتی دهید و آنان را تشویق کنید که فرد را ببینند. دیده ها با شنیده ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می بینند شرایط متفاوت می شود.
در صورتی که می دانید بزرگتری در فامیل وجود دارد که به والدین نزدیک است و پدر و مادر به نظراتش اهمیت می دهند، می توانید از نظر مشورتی او کمک بگیرید. در غیر این صورت توصیه می شود نزد مشاور بروید.
بعضی وقت ها خانواده ها به عمد با انتخاب فرزندشان مخالفت نمی کنند و نظرشان منطقی است. اگر والدین ایراداتی می بینند شرایطی را به وجود آورند که جوان خودش این موضوع را حس کند. واقعیت این است که آدم ها از افراد غریبه بیشتر حرف شنوی دارند. مهم است که خانواده بدون غرض ورزی مخالفت شان را ابراز کنند. ابتدا فرد مورد نظر را بشناسند سپس با دلایل منطقی مخالفت شان را اعلام کنند.
آمادگی خانواده برای ازدواج هر فرزندی در چندین بعد قابل بررسی است. به طور مثال باورهای خانواده اهمیت دارد. در بعضی خانواده ها ترتیب سنی بچه ها اصلی ترین ملاک برای ازدواج آن هاست و هیچ گاه فرزند کوچک تر نمی تواند از فرزند بزرگ تر زودتر ازدواج کند. شرایط اقتصادی خانواده برای ازدواج فرزندشان هم شامل آمادگی خانواده محسوب می شود. وقتی خانواده به هر دلیل منطقی آمادگی لازم برای عروس کردن دختر یا داماد کردن پسر را ندارد، فرزندان نباید با نادیده گرفتن دغدغه های والدین برای ازدواج در یک زمان خاص اصرار کنند.
زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند، حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند. باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
نوشته وقتی خانواده با ازدواج شما مخالفند اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.
پرتال اجتماعی واکنش: محسن تنابنده با انتشار عکسی در اینستاگرامش که خبر از ازدواج وی را می دهد نوشت: «در این سرما و باران یار خوشتر… نگار اندر کنار و عشق در سر».
در جوامع شهری که انتظارات متفاوتی از زن و مرد وجود دارد سن ازدواج بالاتر از جوامع قبیلهای و عشیرهای است.
دکتر بهروز جلیلی – روان پزشک و دانشیار دانشگاه در هفته نامه زندگی مثبت نوشت: ازدواج هم از نظر مذهبی و هم از دیدگاه عرف و ارزشهای جامعه امری مقدس است. برخلاف برخی جوامع غربی که ازدواج را امری جنسی میبینند در جامعه ما ازدواج شروع رابطهای مقدس بین مرد و زن است و دیدگاه علمی و اجتماعی ما با این طرز نگاه غربیها کاملا متفاوت است.
همخانه شدن قبل ازدواج معنا ندارد
هم از لحاظ دینی و هم عرف جامعه آشنایی یک خانم و آقا قبل از ازدواج هیچ منعی ندارد. البته به شرطی که با شرایط، رسوم و عرف جامعه همخوانی داشته باشد. ما همانند جوامع غربی نمیتوانیم بپذیریم مرد و زن بدون هیچ عقد قراردادی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند، اما نکته مهمی که در امر ازدواج باید به آن پرداخت این است که این آشنایی باید در چه سنی اتفاق بیفتد و آیا ۲ جوان در سنین ۱۸ یا ۱۹ سالگی میتوانند دو زوجی خوب برای یکدیگر باشند؟ این اتفاق در جوامعی که به صورت قبیلهای زندگی میکنند، میتواند بیفتد و مشکلی هم ایجاد نمیکند چون افرادی که در یک جامعه قبیلهای و عشیرهای زندگی میکنند بلوغ جسمی و جنسیشان به یکدیگر نزدیکتر میشود و انتظاراتی که از یک مرد در چنین محیطی ایجاد میشود بر همین اساس است و همینطور هم در مورد یک زن. برای مثال در چنین محیطهایی وقتی زن بتواند از عهده برخی وظایف زنانه مثل خانهداری، آشپزی و… برآید مناسب برای ازدواج است، اما سوال اینجاست چند درصد مردم جامعه ما به صورت عشیرهای و قبیلهای زندگی میکنند؟
از گذشتههای دور سن ازدواج از نظر جامعه شهری و عشیرهای همیشه با یکدیگر متفاوت بوده و در حال حاضر هم این تفاوت دیده میشود.
معمولا دخترها و پسرها از اوایل سن ۱۵ و ۱۷ سالگی به یک ثبات فکری نسبی میرسند که بر همین اساس میتوانند در مورد ازدواج فکر کنند. (البته تنها فکر کنند) اما انتظارات خانواده و جامعه متفاوت است. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانوادهها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر میگیرند در حالی که در برخی خانوادههای دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمیتوان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.
اما آیا ازدواج در سنین پایینتر میتواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در ۶۰ و ۷۰ درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق میافتد. زیرا برخی هوسها به پای عشق و علاقه گذاشته میشود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.
بیایید سادهتر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر میتواند باشد؟ یک مرد حوالی سن ۳۲ تا ۳۵ و یک خانم با سن ۲۵ تا ۲۶ در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیستشناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین ۲۳ تا ۳۲ سال است که باروری را در این سنین بیخطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با ۴۲ یا ۵۰ سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانمهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمیشود چه بسا مردی در ۷۰ سالگی هم میتواند صاحب فرزندی سالم شود.
در مورد سن ازدواج قانونی به نام ۳۷ وجود دارد که بر این اساس یک مرد میتواند ۷ سال از یک زن بزرگتر باشد که اگر این تفاوت در مواردی ۳ سال کمتر از ۷ سال یا ۳ سال بیشتر از ۷ سال باشد هم ایرادی ندارد. البته باز هم تاکید میکنم مواردی هم وجود دارد که زن از مرد چند سال بزرگتر بوده و هیچ مشکلی در ازدواج ایجاد نشده است و حتی زن بهدلیل پختگیای که داشته، توانسته بهتر زندگی زناشوییاش را کنترل کند، بنابراین قوانین موجود به صورت مطلق نیست. سوال دیگری که مطرح میشود اینکه برای ازدواج تنها سن و توقعات تحصیلی اهمیت دارد یا عوامل دیگری در سن ازدواج دخالت دارند؟ مطمئنا عوامل دیگری در ازدواج تاثیرگذار هستند که یکی از آنها وجود نداشتن تفاوت مذهبی است. برای مثال ازدواجهایی که زن و مرد از یک مذهب نبودهاند باعث بروز اختلافاتی بین همسران شده است. تا حدی که تفاوت زبانی بین زوجین به اندازه تفاوت مذهبی در تفاهم و سازگاری زن و مرد تاثیرگذار نبوده است.
قبل ازدواج چشمتان را به عیوب یکدیگر باز کنید
این قانون روانشناختی و جامعهشناختی کاملا درست است که تا قبل از ازدواج چشم خود را تا میتوانید نسبت به عیوب یکدیگر باز کنید و بعد از ازدواج چشم خود را نسبت به عیوب یکدیگر ببندید، اما متاسفانه جوانها نسبت به این قانون چندان پایبند نیستند و تن درنمیدهند. ممکن است مردی از یک خانواده مذهبی با زنی از خانواده نهچندان مذهبی ازدواج کند و به امید تغییر زن چشم خود را نسبت به بیحجابی و بیبندوباریهای اخلاقی خانواده همسرش ببندد اما اصلاح رفتار زن و تغییر او ممکن است اصلا اتفاق نیفتد و عملی نباشد. برعکس این مورد هم ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع، بیتوجهی نسبت به همین موضوعات است که باعث بالارفتن آمار طلاق میشود.
ازدواج به معنای یک عمر زندگی است نه اینکه بعد از چند سال به طلاق ختم شود. زن و مرد باید بر اساس اصولی با یکدیگر ازدواج کنند که اگر حتی بعد از گذشت ۳ یا ۵ سال صاحب فرزندی نشدند باز هم امید بارداری وجود داشته باشد زیرا ابتدا باید تفاهمهایی بین زن و مرد وجود داشته باشد و بعد نسبت به بارداری اقدام کرد. در جامعه ما عوامل تاثیرگذاری مانند مسکن و شغل وجود دارد که در امر ازدواج دخالت دارد و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. اگر تا ۳۰ یا ۴۰ سال پیش تهیه مسکن آسان بود، در حال حاضر سخت است. به همین دلیل خانوادههای طرفین خصوصا مرد باید به او در این امر کمک و او را حمایت کنند. البته ابتدا باید به این اطمینان رسید که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیدهاند و قدرت مبارزه در زندگی را به دست آوردهاند.
نوشته با قانون ۳ + ۷ ازدواج کنید! اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.
3 سوال مهم دختران قبل از ازدواج
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
ایران مطلب : همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگتر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آیندهنگرانه به آن، بله یا نه بگویید.
پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوالها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:
1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟
اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگیاش به سر میبرد احتمالا تا الان به دیدگاههای ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچههایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان میخواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمیآید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید.
هتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جوابهایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقهمند شده باشید و شرایط او را بپذیرید. بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید!
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید
2-با علائم سالخوردگیاش کنار میآیید؟
مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگتر است خوبیهایی دارد: رفتار او پختهتر است، بچه بازیهای کمتری دارد، میداند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادیاش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که میخواهید نرسیدهاید او میتواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم موهایش خاکستری و بعد سفید میشوند. دوست دارد شبها زودتر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجانهای سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا میتوانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد میتوانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوالها قاطع و مثبت است میتوانید روی او جدیتر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را.
3-آیا فهرست چیزهایی که از آنها لذت میبرید یا برعکس به هم شبیه است؟
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیکنیکهای خانوادگی.
در این شرایط از خودتان بپرسید آیا میتوانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا میتوانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلوتر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگتر از سنتان باشد. در این شرایط میتوانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت میبرید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطهتان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید.
منبع : tebyan.net
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
3 سوال مهم دختران قبل از ازدواج
خشت اول ازدواج
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
خشت اول ازدواج
ایران مطلب : همه ما آرزوی داشتن ازدواجی سالم و موفق را داریم. اما زوج های زیادی هستند که اولین قدم شان را برای چنین ازدواجی، اشتباه برمی دارند.
اولین گام برای یک ازدواج موفق، مناسب بودن نحوه آشنایی دختر و پسر است. آنها یکدیگر را می بینند، جذب هم می شوند، بیشتر و بیشتر هم را می شناسند و آنقدر به یکدیگر وابسته می شوند که ناخودآگاه در مسیر ازدواج می افتند. یعنی چون یکدیگر را دوست دارند، برای آینده بلند مدت با هم برنامه ریزی می کنند. در حالی که هنوز به قدر کافی یکدیگر را نشناخته، محک نزده و از موفقیت ازدواج شان مطمئن نیستند.
نحوه آشنایی پسر و دختر نباید به گونه ای باشد که هر دوی آن ها را درگیر وابستگی احساسی کند.
برخی از جوانان در همین مرحله یعنی نحوه آشنایی دچار اشتباه می شوند و خودشان را درگیر یک رابطه عاطفی می کنند. هر اندازه چنین رابطه هایی طولانی تر باشد، احساسات بیشتر بر آن ها حکم فرما می شود.
دختر و پسرهای جوان باید توجه داشته باشند که گاهی در همین رابطه ها متوجه می شوند که طرف مقابل شان خطاهای غیر قابل بخششی انجام می دهد اما به خاطر علاقه شدید، آن مشکلات را کم اهمیت می بینند که اگر به ازدواج ختم شود، در آینده باعث صدمات جبران ناپذیری در زندگی شان می شود. آنها امیدوارند آینده برگ های بهتری برایشان رو کند یا طرف مقابل را تغییر دهند تا زندگی به کامشان شود. امیدی که باید همین حالا بگوییم تقریبا محال است.
جذب جذاب ها می شویم
معمولا اولین عنصر محرک برای آشنایی با یک نفر «جذابیت» است و جذابیت ظاهری بیشترین تأثیر غیرمنطقی را بر بیشتر افراد دارد. در نگاه اول جذاب ترین افراد به احتمال زیاد افرادی خونگرم، با عاطفه، مهربان، زیبا و با کفایت هستند. جذابیت ظاهری در فرآیند آشنایی برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است در حالی که برای زنان ویژگی های شخصیتی مهم تر است.
به یاد داشته باشید که جذابیت ظاهری می تواند فرد را درگیر فرآیند آشنایی کند، اما لزوما ارتباطی طولانی مدت و شاد را به همراه نخواهد داشت. اما به جز جذابیت ظاهری و شخصیتی، جذابیت اجتماعی فرد نیز مهم است. جذابیت اجتماعی شامل طبقه اجتماعی، تحصیلات، شغل و قومیت، زبان و فرهنگ است. اما دو منبع دیگر جذابیت که کمتر به آن ها پرداخته شده است، شباهت ها و تفاوت هاست.
شباهت ها بیشتر درباره اندیشه ها، باورها و نگرش هاست. هرچه شباهت ها بین دو نفر بیشتر باشد، جذابیت بیشتری به وجود می آید و منبع دیگر جذابیت «تضاد و تفاوت هایی» است که افراد با یکدیگر دارند. تضادها و تفاوت ها به صفات و شرایطی اشاره دارد که ما تجربه نکرده ایم و دوست داریم که صاحب آن صفت یا ویژگی بشویم به عنوان مثال ممکن است یک فرد درونگرا یک انسان برونگرا را جذاب بداند.
با این حال اگر صرفا به دنبال همسری جذاب هستید، بد نیست به این نکته هم توجه داشته باشید که داشتن جذابیت ظاهری زیاد در عین حال که یک مزیت است، می تواند یک نقطه ضعف هم محسوب شود چرا که جامعه معیارهای سخت گیرانه تری نسبت به این افراد دارد. بنابراین زنان و مردانی که جذابیت بالایی دارند، ممکن است مجبور باشند دائم وفاداری خود را به همسری که جذابیت کمتری دارد اثبات کنند.
اگر فردی در رابطه ای احساسی شکست خورد، حداقل باید این را یاد بگیرد، زمانی که دوباره تصمیم به ازدواج گرفت این اشتباه در نحوه آشنایی را تکرار نکند
خداحافظی با آنهایی که قصد ازدواج ندارند
معمولا دخترها و پسرها یک تفاوت عمده در زمینه آشنایی پیش از ازدواج با یکدیگر دارند و آن، این که برخی پسران بدون قصد ازدواج وارد فرآیند آشنایی با یک دختر می شوند و حتی این مسئله را از او پنهان نمی کنند!
برخی از دختران فکر می کنند که اگر پسری از ابتدا بگوید که قصد ازدواج ندارد، ممکن است بعدا نظرش تغییر کند در حالی که پسران این مطلب را نشانه صداقت خود می دانند و هنگام پایان دادن به رابطه کمتر احساس گناه می کنند!
دختران به اشتباه در تمام این مدت می کوشند تا با ابراز محبت بیشتر نظر طرف مقابل را تغییر دهند اما با وجود این، موفق نمی شوند و پس از شکست در رابطه، احساس می کنند که بازی خورده اند و حس حقارت، ناامیدی و نفرت پیدا می کنند.
اگر شما نیز دل به پسری سپرده اید که از ازدواج می ترسد، یا به هر دلیلی می گوید که قصد ازدواج با شما را ندارد، در شرایطی مشابه قمار قرار دارید؛ یعنی هرچه فرد در بازی بیشتر می بازد بیشتر قمار می کند (بیشتر پیش می رود) تا بلکه بتواند همه باخت ها را در یک برد جبران کند. پس در چنین وضعیتی بهترین کار، پایان دادن به این رابطه است.
اشتباه در نحوه آشنایی را تکرار نکنید
اگر فردی در رابطه ای احساسی شکست خورد، حداقل باید این را یاد بگیرد، زمانی که دوباره تصمیم به ازدواج گرفت این اشتباه در نحوه آشنایی را تکرار نکند. پیشنهاد ما برای نحوه آشنایی اصولی و درست این است که دختر و پسرها زیر نظر خانواده ها با هم آشنا شوند و مراقب باشند که این آشنایی خارج از ضابطه ها نباشد تا مجبور نشوند برای ازدواج شان احساسی تصمیم بگیرند. شناخت در فضاهای مناسب، دقیق تر خواهد بود و اگر دختر و پسر به این نتیجه برسند که به درد هم نمی خورند، خیلی راحت تر یکدیگر را فراموش می کنند.
به خودتان فرصت بدهید
با این حال، اگر فردی در چنین رابطه هایی به هدفش که ازدواج است، به هر دلیلی نرسید احساس ناکامی خواهد کرد. بهترین توصیه به چنین افرادی، این است که به هیچ وجه تصمیم به ازدواج سریع در این زمان نگیرند. وقتی هنوز وابستگی قبلی کمرنگ نشده است، ورود به یک رابطه احساسی دیگر اشتباه است.
منبع : tebyan.net
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
خشت اول ازدواج