بیوگرافی غلامحسین ساعدی
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
| غلامحسین ساعدی | |
|---|---|
| زمینهٔ کاری | رماننویس و نمایشنامهنویس |
| زادروز | ۱۳ دی ۱۳۱۴ ۴ ژانویهٔ ۱۹۳۶ تبریز، ایران |
| مرگ | ۲ آذر ۱۳۶۴ ۲۳ نوامبر ۱۹۸۵ میلادی (۴۹ سال) پاریس، فرانسه |
| ملیت | ایرانی |
| جایگاه خاکسپاری | گورستان پرلاشز |
| لقب | گوهرمراد |
| پیشه | نویسنده |
| همسر(ها) | بدری لنکرانی |
| دانشگاه | دانشکدههای پزشکی تبریز و تهران |
غلامحسین ساعدی (زاده ۱۳ دی ۱۳۱۴ تبریز-درگذشته ۲ آذر ۱۳۶۴ پاریس) معروف به گوهر مراد از نویسندگان معاصر ایرانی است. از داستان «گاو» او (در مجموعه عزاداران بیل)، فیلمی به همین نام ساخته شدهاست که بسیار موفّق بوده است.
او که خود تُرک آذری بود و به زبان مادری خویش نیز بسیار علاقهمند بود، دربارهٔ زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقشِ آن در وحدت ملی ایرانیان، طی مصاحبهای با رادیو بیبیسی چنین گفت: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من میخواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»
ساعدی در ۱۳ دی ۱۳۱۴ در تبریز و در خانوادهای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال به دنیا آمد. پدرش علی اصغر کارمند دولت و مادرش طیبه خانهدار بود. اگرچه پدربزرگ مادری او از مشروطه خواهان تبریز بود و خانوادهٔ پدریش در دستگاه ولیعهد وقت مظفرالدین شاه شغل و مقامی داشتند ولی وضع اقتصادی خانواده مناسب نبود. در مهرماه ۱۳۲۱ دوره ابتدایی را در دبستان بدر آغاز کرد و در سال ۱۳۲۷ توانست گواهینامه ششم ابتدایی خویش را بگیرد. علی اکبر ساعدی برادر غلامحسین دربارهٔ برادرش و مدرسه طالقانی (منصور سابق) تبریز میگوید:
«غلامحسین ساعدی پس از پایان تحصیلات ابتدایی در دبستان بدر، کوچه غیاث در خرداد ماه سال ۱۳۲۷ گواهینامه ششم ابتدایی گرفت و در مهرماه همین سال برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان منصور شد. دبیرستان منصور در زمینی بنا شده بود که قبلاً قبرستان بود، به هنگامی که منصور استاندار آذربایجان شده بود این دبیرستان سر و سامان گرفت و برای همین نام منصور را روی دبیرستان ما گذاشته بودند، دبیرستان خیلی خوبی بود، معروف بود، اتوریته داشت و خیلی هم از خانه ما دور نبود.»
هنگامی که در دبیرستان مشغول به تحصیل بود اولین داستانهایش در هفتهنامه دانشآموز چاپ شد، همچنین داستان بلندی به نام از پانیفتادهها نوشت که مجله کبوتر صلح آن را به چاپ رسانید. در نوجوانی به سازمان جوانان فرقه دموکرات آذربایجان پیوست و در هفده سالگی مسئولیت انتشار روزنامههای فریاد، صعود و جوانان آذربایجان را به عهده گرفت. در تابستان ۱۳۳۲ و هنگامی که ۱۸ سال داشت به اتهام همکاری با فرقه مدتی در زندان شهربانی تبریز حبس شد. ساعدی در خرداد ماه ۱۳۳۳ توانست دیپلم طبیعی خود را بگیرد و یک سال بعد و در بیست سالگی در دانشگاه تبریز تحصیل پزشکی را آغاز کرد.
دوران دانشجویی ساعدی در تبریز با فعالیتهای سیاسی و شرکت در جنبشهای دانشجویی و آشنایی و دوستی با افرادی چون صمد بهرنگی همراه بود. وی در همین دوران نوشتن داستان کوتاه را نیز با جدیت بیشتر پیگیری کرد. داستانهای «شکایت» و «غیوران شب» و نمایش نامه «سایههای شب» حاصل آن دوره کاری او است. او هم چنین در همین زمان مجموعه داستان کوتاه «شب نشینی باشکوه» را در تبریز منتشر کرد و نمایش نامه «کلاته گل» را نیز به صورت مخفی در تهران به چاپ رساند
به دلیل محتوای مقالهها و داستانهایش، به رغم داشتن مدرک پزشکی به عنوان سرباز صفر در پادگان سلطنتآباد تهران خدمت کرد و از همین دوران با محافل ادبی و هنری تهران آشنا شد و داستانهای او در مجله سخن به چاپ رسید. وی تحصیلات خود را با درجه دکترای پزشکی، گرایش روانپزشکی در تهران به پایان رساند. در بیمارستان روانی روزبه مشغول به کار شد و پیش از اینکه حرفه پزشکی را به نفع نویسندگی رها کند، درمطبش که در خیایان دلگشا در تهران قرار داشت، بیشتر اوقات بدون گرفتن حق ویزیتبیماران را معاینه میکرد. تجربههای این دوران به شناخت عمیقتر او از انسان و پیچ و خمهای روح و روان کمک کرد. وی مطب دلگشا را بعدها چنین توصیف میکند:
آنجا یک دنیای عجیب و غریبی بود و بعد، یکی هم این بود که چون من طبیب بودم و همیشه توی مطب بودم آنجا به یکی از پایگاههای عمده روشنفکران آن روز تبدیل شده بود. آلاحمد، شاملو، برو بچههای نویسنده، به آذین، سیروس طاهباز، م. آزاد و دیگران همیشه آنجا بودند
ساعدی با چوب بدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، تک نگاری اهل هوا، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، پرورابندان، دیکته و زاویه و آی با کلاه! آی بی کلاه، و چندین نمایشنامه دیگری که نوشت، وارد دنیای تئاتر ایران شد و نمایشنامههای او هنوز هم از بهترین نمایشنامههایی هستند که از لحاظ ساختار و گفتگو به فارسی نوشته شدهاند. او همراه بهرام بیضایی و اکبر رادی و نویسندگان دیگری چون علی نصیریان، رحیم خیاوی، بهمن فرسی، عباس جوانمرد، بیژن مفید، آربی اوانسیان، عباس نعلبندیان، اسماعیل خلج و … تئاتر ایران را در سالهای ۴۰–۵۰ دگرگون کرد.
ساعدی در سال ۱۳۴۶ یکی از پایه گذاران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. { ساعدی علاوه بر نوشتن چندین قصه و نمایشنامه و تک نگاری، چند مورد تجربه مطبوعاتی هم داشت که یکی از آنها سردبیری مجله “انتقاد کتاب” بود و دیگری هم مجله “الفبا”. وی پس از مهاجرت از ایران و اقامت در فرانسه هم تا مدتی به فعالیت های مزبور پرداخت.
در خرداد ماه سال ۱۳۵۳ حین تهیه تک نگاری شهرکهای نوبنیاد توسط ساواک دستگیر میشود و ابتدا به زندان قزل قلعه و سپس به زندان اوین منتقل میشود که این وضعیت به مدت یک سال ادامه پیدا میکند. پس از آزادی از زندان سه داستان گور و گهواره، فیلمنامه عافیتگاه و داستان کلاته نان را نوشت و در سال ۱۳۵۷ به دعوت انجمن قلم آمریکا روانه این کشور شد که سخنرانیهای متعددی در این کشور انجام داد.[۷]
احمد شاملو دربارهٔ تجربه زندان ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفته:
آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازه نیم جانی بیش نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کرده بودند
پس از ۱۳۵۷ ساعدی مجبور به ترک ایران شد و در فرانسه اقامت نمود. او در خصوص دلایل ترک ایران گفته:
ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیشتر از داستاننویسی و نمایشنامه نویسی که کار اصلی من است، مجبور بودم که برای سه روزنامه معتبر و عمده کشور هر روز مقاله بنویسم.
یک هفته نامه هم به نام آزادی مسئولیت عمده اش با من بود. در تک تک مقالهها، من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع و نابود کردن روزنامهها، بعد از نشر هر مقاله، تلفنهای تهدیدآمیزی میشد تا آنجا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه مخفی داشته باشم. در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید میکردند که جای مرا پیدا کنند و آخر سر دوستان ترتیب فرار مرا دادند و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از راه کوهها و درهها از مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند حقوقدان فرانسوی ویزای فرانسه را گرفتم و به پاریس آمدم.
نمایشنامه اتللو در سرزمین عجایب را در غربت نوشت.
غلامحسین ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه سال ۱۳۶۴ شمسی مطابق با ۲۳ نوامبر ۱۹۸۵ میلادی، پس از یک خونریزی داخلی در بیمارستان سنت آنتوان پاریس درگذشت و روز جمعه هشتم آذرماه مطابق با ۲۹ نوامبر در قطعه ۸۵ گورستان پرلاشز، نزدیک آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.[۱۱]
ساعدی سالها با نام مستعار “گوهر مراد” آثار خود را منتشر میکرد. عبدالعلی دستغیب، منتقد ادبی، معتقد است گوهر مراد نام اثری عرفانی از حزین لاهیجی است. اما ساعدی در گفتگویی منتشر نشده دربارهٔ انتخاب این نام گفته است که در پشت خانه مسکونی شان در تبریز گورستانی متروک بود و او گاه ساعتها در این گورستان قدم میزده و در یکی از دفعات چشمش به گور دختری به نام گوهر- مراد میافتد که بسیار جوان از دنیا رفته بوده، و همانجا تصمیم میگیرد تا از نام او به عنوان نام مستعار خودش استفاده کند.
سه فیلم بر اساس فیلمنامههای غلامحسین ساعدی ساخته شده؛ گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی، که هر سه این فیلمها از آثار درخشان و به یادماندنی سینمای ایران هستند. غنای تصویری، نگاه اجتماعی و نقادانه و ساختار دراماتیک قوی فیلمنامههای ساعدی سبب شده آثار ساخته شده بر مبنای این فیلمنامه، فیلمهای موفقی در کارنامههای خالقانشان باشند.[۱۲]
ساعدی نخستین نمایشنامه خود را با نام پیگمالیون در ۲۱ سالگی نوشت.
نخستین اثر داستانی او به نام خانههای شهر ری در ۱۳۳۶ در تبریز منتشر شد.
هر سال در روز درگذشت او، دوستداران و یارانش، به اتفاق همسرش، با گردهمایی در گورستان پرلاشز، یاد او را گرامی میدارند.
سیروس وقوعی، فیلمساز فقید ایرانی در سوئد، در سال ۱۹۸۵ فیلمی مستند دربارهٔ غلامحسین ساعدی ساخت.
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
بیوگرافی غلامحسین ساعدی
صبر کنید،ازدواج نکنید
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی

ایران مطلب :
1) اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید.( تنبلی و بی مسئولیتی)
2) اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود( که به نظر شما غیرمنطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
3) اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
4) اگر تصور می کنید; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید.(خطای شناختی)
5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.(خطای شناختی)
6) اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد.(اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)
7) اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید.(واکنش دفاعی و خود میان بینی)
8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.(عدم خودآگاهی)
9) اگر تاکنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است.(عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)
10) اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده(خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگی تان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد.(مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)
11) اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید(حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب، خشک و غیرقابل انعطاف هستید.( عدم انعطاف پذیری لازم)
12) اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید.(عدم اگاهی اجتماعی)
13) اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند.(عدم مدیریت رابطه)
14) اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفا، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.(هوش هیجانی پائین)
15) اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.(رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)
16) اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آن ها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست.(پاسخ اجتنابی به رویدادها)
17) اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید.(اختلال شخصیت)
18) اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.(خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف)
19) اگر بدون اینکه خود را دقیقا ارزیابی کنید و بشناسید، دنبال همسر مناسب می گردید.( عدم شناخت خود)
20) اگر وضعیت فعلی تان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می کنید.(مشکل در شیوه حل مسئله)
منبع : shamiim.ir
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
صبر کنید،ازدواج نکنید
معیارهای مرد ایده آل خانم ها
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
خودتان چقدر ایدهآل هستید؟
تا به حال شده معیارهای مرد ایدهآل خود را بنویسید و ببینید برای شما چه خصوصیاتی مهمتر از خصوصیات دیگر است؟ مرد ایدهآل شما که قرار است بیاید و شما را خوشبختتر کند باید چه خصوصیات اخلاقی و تیپی داشته باشد؟

بدن مردی که به حرفهای همسرش گوش میدهد کمی به سمت طرف مقابل متمایل است و با شیوه آینهای (نحوه نشستن شبیه طرف مقابل) مینشیند و هنگام صحبت ضمن نگاه کردن به چشمان طرف مقابل سرش را به نشان تایید و فهمیدن حرفهای همسر آرام تکان میدهد. مرد ایدهآل مردی است که به همسرش توجه میکند و هیچ چیز از چشمان تیزبینش دور نمیماند. زنان بهدنبال توجه مردان هستند و دوست دارند مرکز توجه شریکشان قرار بگیرند. بیتوجهی حتی بیشتر از کتک و آزار و اذیتهای فیزیکی میتواند زن را نسبت به مرد سرد کند. زنانی که محبت و توجه کافی را از سمت شریکشان دریافت کنند، میتوانند سختترین شرایط را هم تحمل کنند و این همان اصل مهمی است که مردان باید به آن عمل کنند.

یکی از مشکلات عمده که بعد از گذشت مدتی در روابط زناشویی پیش میآید قصه عادت است؛ چهره، هیکل و تیپ اگرچه خیلی اوقات برای بسیاری ملاک اول و اصلی انتخاب است ولی بعد از مدتی میفهمیم اخلاقیات و اعتقادات است که حرف اول را میزند، پس اولین ویژگی یک مرد ایدهآل اخلاق اوست.
یک مرد ایدهآل همسرش را شریک زندگی میداند و خود را در کنار او حس میکند نه در مقابلش. وقتی شوهر از صمیم قلب همسرش را شریک زندگیاش ببیند، تصمیمگیری را به یک کار مشترک بدل میکند. مرد عاشق، همسری است که درباره آنچه برای زنش از همه مهمتر است فکر میکند و مصمم است تا روند تصمیمگیری را در این جهت هدایت کند. زبان بدن او پذیرنده و آغوشش همیشه برای همسر باز است. زمانی که همسرش با او صحبت میکند، به چشمان او نگاه میکند. مرده ایدهآل مردی است که در خیابان کنار همسرش راه میرود و نه جلوتر و نه عقبتر از او و زبان بدنش با دستانی مردانه گاه بر پشت کمر همسر و گاه دست در دست … حس امنیت را به طرف مقابل میدهد با نگاهی ملایم و مهربان.
زیبا ولی فقیر

همسر ایدهآل مشورت میکند
مرد ایدهآل مردی است که در تصمیمگیریهای خود همسرش را نیز شریک کند. بیشترین شکایت زنان درمورد مردان، روی این موضوع است که چرا مردان در تصمیمگیریهایشان نظر و دیدگاه آنها را نمیپرسند. مردانی که نسبت به کارهای شریکشان بیتفاوت هستند و در کارهای مورد علاقهشان، مشوق خوبی نیستند، به تدریج باعث دوری و سردی روابط میشوند. مرد ایدهآل مردی است که همسرش را بدون قید و شرط دوست بدارد و برای دوست داشتنش دنبال علت نباشد. همه ما دوست داریم فکر کنیم کسی ما را بیقید و شرط دوست دارد. کودک، خواهان این نوع عشق از طرف والدینش است. زن و شوهر نیز خواهان عشق بیقید و شرط یکدیگرند. شوهر قرار است پرچمدار عشق بی قید و شرط باشد. او قرار است آهنگ گامها را تعیین کند.

اغلب آقایان فکر میکنند خانمها یک مرد پولدار موفق با اتومبیل لوکس و آپارتمان مجلل میخواهند اما درست نیست چرا که اغلب خصوصیات خوب آقایان است که خانمها را تحتتاثیر قرار میدهد نه حسابهای بانکی آنان. خانمها مردی را خواهند پسندید که قادر به ایجاد یک زندگی خوب و راحت باشد. همچنین بلندپرواز باشد، نه اینکه ناگهان ارث پدری به او رسیده و از طریق آن خوشبخت و پولدار شود چرا که به قول معروف باد آورده را باد میبرد، بنابراین خانمها میخواهند بدانند آیا واقعا مردشان قدرت بهدست آوردن پول و جرات چرخاندن یک زندگی را دارد یا نه.

مرد ایدهآل با همسرش حرف میزند. مسائل زندگی در ابتدا از طریق ارتباط کلامی، بهویژه بحث درمورد افکار، احساسات و آرزوهای ما مطرح میشود و با یکدیگر در میان گذاشته میشود. افکار، احساسات و آرزوها را نمیتوان با رفتار ما مشاهده کرد و به آنها پی برد. یکی از عمیقترین آرزوهای یک زن این است که همسرش را بشناسد. وقتی همسر از افکار، احساسات و آرزوهای خود حرف میزند زن احساس میکند همسر اجازه ورود به دنیای خودش را به او داده است. وقتی شوهری مدتهای طولانی درباره احساساتش حرف نمیزند، زن احساس میکند که همسر رابطهاش را با او قطع کرده و در نتیجه، زن احساس انزوا و تنهایی میکند. زنان، مردانی که خیلی تودار هستند را نمیپسندند و در عوض دوست دارند شریکشان درمورد احساسات و باورهایش با آنها صحبت کند. آنها از مردان مرموز بیزار هستند
منبع : مجله زندگی ایده آل
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
معیارهای مرد ایده آل خانم ها
3 سوال مهم دختران قبل از ازدواج
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی

ایران مطلب : همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگتر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آیندهنگرانه به آن، بله یا نه بگویید.
پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوالها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:
1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟
اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگیاش به سر میبرد احتمالا تا الان به دیدگاههای ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچههایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان میخواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمیآید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید.
هتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جوابهایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقهمند شده باشید و شرایط او را بپذیرید. بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید!
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید
2-با علائم سالخوردگیاش کنار میآیید؟
مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگتر است خوبیهایی دارد: رفتار او پختهتر است، بچه بازیهای کمتری دارد، میداند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادیاش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که میخواهید نرسیدهاید او میتواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم موهایش خاکستری و بعد سفید میشوند. دوست دارد شبها زودتر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجانهای سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا میتوانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد میتوانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوالها قاطع و مثبت است میتوانید روی او جدیتر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را.
3-آیا فهرست چیزهایی که از آنها لذت میبرید یا برعکس به هم شبیه است؟
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیکنیکهای خانوادگی.
در این شرایط از خودتان بپرسید آیا میتوانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا میتوانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلوتر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگتر از سنتان باشد. در این شرایط میتوانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت میبرید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطهتان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید.
منبع : tebyan.net
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
3 سوال مهم دختران قبل از ازدواج
برای جذابیت بیشتر در بین خانم ها چه کار باید کرد؟!
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی

ایران مطلب : آقایان عزیز اگر می خواهید همواره برای همسرتان جذاب باشید ، نکات زیر را بخوانید و رعایت کنید و حواستان باشد که عشق نیاز به مراقبت دائمی دارد !
توصیه های ربکا را بخوانید تا بدانید برای جذابیت بیشتر در بین خانم ها چه کاری باید انجام دهید :
1-کاری به برنامه تناسب اندامش نداشته باشید
بدن خانم ها هیچ ربطی به شما ندارد.ما می توانیم غذای سالم خورده و هر روز ورزش کنیم یا غذای نا سالم خورده و اصلا ورزش نکنیم.نحوه رفتار ما با بدنمان تنها به خودمان و شاید دکترمان مربوط است!ما می توانیم هرقدر که دوست داریم چاق باشیم!هیچ چیز وحشتناک تر از مردی نیست که در امور مربوط تناسب اندام خانم ها دخالت کند!
2- به او نگویید که باید با اندامش چه کار کند
همانطور که گفتم،بدن او به خودش مربوط است!شما می توانید ظاهر باب میل خودتان را داشته باشید (رنگ مو، خالکوبی و…) اما حق ندارید او را از داشتن ظاهر مطلوبش منع کنید.تغییراتی که ما انسان ها بر بدن خود اعمال می کنیم نوعی ابراز شخصیت است.وقتی مردی به زنی در مورد این تغییرات دستور می دهد، در حقیقت جلوی این ابراز شخصیت را می گیرد که کار غم انگیزیست.اگر میخواهید از نظر همسرتان جذاب باشید، از قضاوت نحوه ابراز شخصیتمان دست بردارید.
3-نژاد پرست نباشید
خوب نژاد پرست نباشید!چون خیلی زشت است!اصلا نیازی به توضیح بیشتر هم ندارد!
4- کاری به این امر نداشته باشید که او چقدر زنانه یا مردانه است
برخی زن ها حوصله آرایش و پیرایش ندارند(از ناخن گرفته تا موهای بدن).پس ما را سرزنش نکنید!ما خود به عدم تطبیق خودمان با استاندارد های موجود در جامعه در خصوص زیبایی زنان آگاهیم!پس نیازی به سرزنش اضافی شما نیسـت!اصلاح نکردن دست و کنار آمدن با آن در این دوره و زمانه شجاعت بسیاری می خواهد!از سوی دیگر با رفتار های ((دخترانه)) زنان مخالفت نکنید.اگر از آرایش کردن و لباس صورتی پوشیدن لذت می برد، مانعش نشوید!
5- حامی او باشید
خود را با او برابر بدانید.او را کنترل نکنید.هیچ چیز زشت تر از مردی نیست که می خواهد تمام اطرافیانش را کنترل کند!اینکار باعث ایجاد احساس عدم امنیت در برابر جنس مخالف در زن می شود.مردانی با احساسات نا امن(شکاک) زن را سرد مزاج می کنند؛ مخصوصا وقتی سعی می کنند به زن بقبولانند که برای ایجاد حس مردانگی در یک مرد باید تحت سلطه و کنترل او در بیاید.
6- زن ستیز نباشید
چنین جمله ای تا به حال از دهان هیچ زنی خارج نشده : “عزیزم من عاشق وقتی هستم که به من می گویی کارم فقط پخت و پز و رفت و روب است و جایگاهی در اجتماع ندارم”!
7- با کودکان مهربان باشید
اگر بچه نمی خواهید،با کسی که بچه دارد ازدواج نکنید.اما اگر او فرزند دارد و شما هم خانواده ای می خواهید،چه فرقی دارد که بچه های او از شما باشد یا خیر؟ از خود گذشتگی یک مرد در برابر کودکان بسیار جذاب است.مخصوصا وقتی که این بچه ها ، فرزند خودش نباشند.
8- انتظار آشپزی نداشته باشید
این مورد خیلی مهم است!توقع داشتن از یکدیگر کار درستی نیست.دلیل کار کردن برای یکدیگر باید اهمیت عشق شما به هم باشد ، چرا که در یک رابطه سالم ، 2 طرف برای خوشحالی هم تلاش می کنند.تنها وقتی که باید از خانم خود انتظار آشپزی داشته باشید، وقتی است که او می گوید : من می خواهم برایت آشپزی کنم!علاوه بر آن ، “جای زن در آشپزخانه است” هم دیگر قدیمی شده!
9- عکس های تکی و عکس غذا هایش را مسخره نکنید
درست است که برخی افراد در استفاده از شبکه های اجتماعی افراط می کنند؛ اما عکس هایی که خودمان از خود می گیریم ، نوعی ابراز احساسات و تلاش برای دیده شدن به آن شکلیست که دوست می داریم.فکر نکنید که این کار را برای جلب توجه می کند، چون بی احترامیست!گرفتن عکس از خود نوعی شناخت از خود است.ما با عکاسی از آنچه دوست داریم و اشتراک آن عکس ها به دیگران این فرصت را می دهیم تا هویت مارا بشناسند.ما می خواهیم تا درکمان کنند.اگر با او بیرون می روید و او در رستوران از غذای خود عکس میگیرد، احتمالا به این معناست که اوقات خوشی را سپری میکند و از کنار شما بودن خوشحال است.اگر نبود که از این لحظه عکسی نمی گرفت! پس به جای مسخره کردن،از او حمایت کنید.
10- با دوستانش کنار بیایید
آنها پیش از شما در زندگی او بودند،پس به آنها احترام بگذارید.آن ” دختران سر به هوا ” دوستان خوب او بودند،پس سعی در جدا کردن آنها از یکدیگر نکنید.آنها رقیب شما نیستند!
وقتی مردی به گونه ای رفتار میکند که انگار دوستان خانمش ، تهدیدی برای او هستند ، باعث می شود تا مردی شکاک و بی اعتماد به نظر بیاید؛ که نوعی بی احترامی می باشد واصلا جذاب نیست.
11-پذیرای او باشید و فقط گوش نکنید ، پاسخ بدهید
همه از اینکه کسی با دقت به سخنانشان گوش دهد، لذت می برند.زنان از اینکه مردان علاوه بر گوش دادن،با آنها تعامل برقرار کرده و جواب هم می دهند لذت می برند و تنها سر تکان دادن و آهان گفتن کافی نیست، وارد بحث شوید؛ مخصوصا وقتی که ما می دانیم شما به این موضوع علاقه ای ندارید. برای ما مهم است تا بتوانیم با مخاطب خاص خود در خصوص موضوعی که برایمان مهم است صحبت کنیم و بدانیم که آن مخاطب خاص به ما واکنش و پاسخ مناسب و خاصی می دهد، حتی وقتی موضوع مورد بحث برایش بی معنا باشد.
12- اول فکر کنید و بعد صحبت
بدانید چه وقت می خواهید حرفی بزنید که مشکل ساز می شود و آنرا به زبان نیاورید! زنان قدردان مردانی هستند که خودآگاهی بالایی دارند و روی سخنان خود خوب فکر می کنند و هرچه به ذهنشان بیاید به زبان نمی آورند.همچنین سعی کنید بفهمید چه وقت اطرافیانتان قصد بیان سخن مشکل سازی را دارند .اگر همکارانتان سخنان نژادپرستانه و زن ستیزانه ای می گویند،به آنها تذکر دهید!بدانید که به عزیزانتان چه می گویید.اگر به همسر خود بگویید که با این لباس خاص ، خنده دار می شود،او با هربار پوشیدن آن لباس حرف شما را به یاد می آورد. بدانید که چه می گویید و آیا می خواهید همواره آن را در خاطر داشته باشد یا خیر؟چرا که احتمالا اگر واقعا برایتان ارزش قائل باشد ، حرفتان تا ابد در خاطرش خواهد ماند. اگر برایمان مهم باشید،فراموشتان نخواهیم کرد.
منبع : آی بانو
منبع : ایران مطلب
آخرین اخبار و دنیای مد و زیبایی
برای جذابیت بیشتر در بین خانم ها چه کار باید کرد؟!