مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع)

۳۰۰۴۳۷

بخششی بی مانند

روزی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به راه حج می رفتند. پس زاد و توشه‌ ی آنان از میان رفت. گرسنه و تشنه به خیمه ‌ای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی می کرد. از او آب طلب کردند. پس پیرزن با مهربانی گفت: این گوسفند را بدوشید و شیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید.

سپس از او غذا خواستند، گفت: همین گوسفند را داریم، بکشید و بخورید. یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند.

هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از بزرگان قریشیم و به حج می رویم. اگر گذرت به مدینه افتاد، نزد ما بیا تا جبران محبت‌های تو را کنیم و بدان که با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد.

شوهر زن که آمد و از جریان مطلع شد بر زن پرخاشی کرد و گفت: وای بر تو! تنها گوسفند مرا برای مردمی ناشناس می‌کشی، آنگاه می گویی: از قریش بودند!؟

روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد و از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. پس پیش رفت و فرمود: مادر مرا می شناسی؟

پیرزن گفت: نه!

فرمود: من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم. آنگاه دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آنگاه او را نزد برادرش حسین بن علی فرستاد، آن حضرت نیز به همان اندازه بدو بخشید و او را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد و او نیز عطایی همانند آنان به او داد.

پاسخ به نیکی

انس بن مالک گوید: یکی از کنیزان امام حسن (ع) شاخه ‌ی گلی را به آن حضرت اهدا کرد. امام آن گل را گرفت و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد ساختم.

من به حضرت گفتم: ای پسر رسول خدا! آیا به راستی به خاطر اهداء یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟

امام فرمود: کمال الجود بذل الموجود؛ نهایت بخشش آن است که تمام هستی خود را ببخشی و آن کنیز از مال دنیا جز آن شاخه ‌ی گل را نداشت.

خداوند در قرآنش فرموده است: هر گاه کسی به شما تحیت گوید او را همان گونه و بلکه بهتر پاسخ دهید.

پس همانا پاسخ بهتر بخشش او، همان آزاد کردنش بود!

دعا در حق محب اهل بیت

حضرت مجتبی (ع) بیش از بیست و پنج مرتبه با پای پیاده از مدینه به قصد زیارت خانه‌ خدا به مکه رهسپار شد. در یکی از سفرها، پاهای حضرت ورم کرده و صدمه دید. یکی از خدمتکاران عرض کرد: یابن رسول الله! اگر سوار شوید ممکن است قدم هایتان بهبود یابد.

امام فرمود: نه؛ اما در منزلگاه بعدی سیاه پوستی نزد تو خواهد آمد و در دست او روغنی است که درمان ورم قدمهای من در آن است، تو آن روغن را از او بخر.

خدمتکار گفت: پدر و مادرم به فدایت، سابقه ندارد کسی در این منازل چیزی بفروشد.

امام فرمود: آن مرد در نزدیک منزلگاه بعدی است.

خدمتکار گوید: همین که مقدار کمی از آن محل گذشتیم ناگاه آن سیاه پوست پیدا شد.

امام به من فرمود: آن شخص سیاه همین مرد است.

من نیز نزد او رفتم و تقاضای روغن نمودم.

مرد سیاه پوست گفت: این روغن را برای که می خواهی؟ خدمتکار گفت: برای حسن بن علی.

مرد گفت: لطفا مرا به حضور آن حضرت راهنمایی کن و آنگاه با هم به محضر امام حسن (ع) شرفیاب شدند.

مرد گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، من نمی دانستم که روغن را برای شما می خواهند، اجازه دهید که قیمتش را نگیرم، چرا که من از ارادتمندان و نوکران شما هستم و اکنون از شما حاجتی دارم و آن این است که به هنگام جدا شدن از همسرم او را درد زایمان بود، از خدا بخواهید که به من پسری سالم و دوستدار شما اهلبیت مرحمت فرماید.

امام فرمود: به خانه‌ات برگرد که خداوند به تو پسری سالم عطا فرموده و او از شیعیان ما می باشد.

آن شخص با عجله به خانه ‌اش بازگشت و همسرش را مشاهده کرد که پسری سالم به دنیا آورده است. پس مجددا به قصد تشکر به محضر امام حسن (ع) بازگشت.

آن کودک بعدها از شاعران خالص و ممتاز آل محمد (ص) گردید و با نام «سید حمیری» معروف گشت.

منابع:

۱- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴: ۱۸٫

۲- کلینی، اصول کافی، ج۱: ۴۶۳٫

۳- قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱: ۲۳۹٫

۴- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳: ۳۲۴٫

۵- شیخ راضی آل یاسین، صلح الحسن (ع): ۴۳٫

۶- حسینی قمی، کرامات و مقامات عرفانی امام حسن مجتبی(ع): ۲۵، ۲۹، ۷۲٫

نوشته ۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع) اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

حدیث امروز: ۸ نصیحت زیبا از امام حسن (ع)

hadis-mihanfal.com

امام حسن مجتبی علیه‏‌السلام فرمودند:

بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.

بخشندگی پیش از درخواست از بزرگ‏ترین بزرگواری‏‌هاست.

گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.

شوخی هیبت را می‏‌بلعد.

انسان ساکت بر هیبت و وقار خود می‌‏افزاید.

آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند.

فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست می‏‌آید.

نعمت‏ها تا زمانی که هستند ناشناخته‌‏اند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته می‏‌شوند.

متن حدیث:

قال علیه‌‏السلام: المعروف ما لم یتقدمه مطل، و لا یتبعه من و الاعطاء، قبل السؤال، من اکبر السودد، لا تعاجل الذنب بالعقوبه و اجعل بینهما للاعتذار طریقا، المزاح یأکل الهیبه و قد أکثر من الهیبه الصامت، المسؤول حتی یعد و مسترق حتی ینجز، الفرصه سریعه الفوت بطیئه العود، تجهل النعم ما أقامت فاذا ولت عرفت.

پینوشت: «معانی‌الأخبار، صفحه ۲۵۷، حدیث ۲»

نوشته حدیث امروز: ۸ نصیحت زیبا از امام حسن (ع) اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع)

۳۰۰۴۳۷

بخششی بی مانند

روزی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به راه حج می رفتند. پس زاد و توشه‌ ی آنان از میان رفت. گرسنه و تشنه به خیمه ‌ای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی می کرد. از او آب طلب کردند. پس پیرزن با مهربانی گفت: این گوسفند را بدوشید و شیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید.

سپس از او غذا خواستند، گفت: همین گوسفند را داریم، بکشید و بخورید. یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند.

هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از بزرگان قریشیم و به حج می رویم. اگر گذرت به مدینه افتاد، نزد ما بیا تا جبران محبت‌های تو را کنیم و بدان که با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد.

شوهر زن که آمد و از جریان مطلع شد بر زن پرخاشی کرد و گفت: وای بر تو! تنها گوسفند مرا برای مردمی ناشناس می‌کشی، آنگاه می گویی: از قریش بودند!؟

روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد و از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. پس پیش رفت و فرمود: مادر مرا می شناسی؟

پیرزن گفت: نه!

فرمود: من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم. آنگاه دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آنگاه او را نزد برادرش حسین بن علی فرستاد، آن حضرت نیز به همان اندازه بدو بخشید و او را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد و او نیز عطایی همانند آنان به او داد.

پاسخ به نیکی

انس بن مالک گوید: یکی از کنیزان امام حسن (ع) شاخه ‌ی گلی را به آن حضرت اهدا کرد. امام آن گل را گرفت و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد ساختم.

من به حضرت گفتم: ای پسر رسول خدا! آیا به راستی به خاطر اهداء یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟

امام فرمود: کمال الجود بذل الموجود؛ نهایت بخشش آن است که تمام هستی خود را ببخشی و آن کنیز از مال دنیا جز آن شاخه ‌ی گل را نداشت.

خداوند در قرآنش فرموده است: هر گاه کسی به شما تحیت گوید او را همان گونه و بلکه بهتر پاسخ دهید.

پس همانا پاسخ بهتر بخشش او، همان آزاد کردنش بود!

دعا در حق محب اهل بیت

حضرت مجتبی (ع) بیش از بیست و پنج مرتبه با پای پیاده از مدینه به قصد زیارت خانه‌ خدا به مکه رهسپار شد. در یکی از سفرها، پاهای حضرت ورم کرده و صدمه دید. یکی از خدمتکاران عرض کرد: یابن رسول الله! اگر سوار شوید ممکن است قدم هایتان بهبود یابد.

امام فرمود: نه؛ اما در منزلگاه بعدی سیاه پوستی نزد تو خواهد آمد و در دست او روغنی است که درمان ورم قدمهای من در آن است، تو آن روغن را از او بخر.

خدمتکار گفت: پدر و مادرم به فدایت، سابقه ندارد کسی در این منازل چیزی بفروشد.

امام فرمود: آن مرد در نزدیک منزلگاه بعدی است.

خدمتکار گوید: همین که مقدار کمی از آن محل گذشتیم ناگاه آن سیاه پوست پیدا شد.

امام به من فرمود: آن شخص سیاه همین مرد است.

من نیز نزد او رفتم و تقاضای روغن نمودم.

مرد سیاه پوست گفت: این روغن را برای که می خواهی؟ خدمتکار گفت: برای حسن بن علی.

مرد گفت: لطفا مرا به حضور آن حضرت راهنمایی کن و آنگاه با هم به محضر امام حسن (ع) شرفیاب شدند.

مرد گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، من نمی دانستم که روغن را برای شما می خواهند، اجازه دهید که قیمتش را نگیرم، چرا که من از ارادتمندان و نوکران شما هستم و اکنون از شما حاجتی دارم و آن این است که به هنگام جدا شدن از همسرم او را درد زایمان بود، از خدا بخواهید که به من پسری سالم و دوستدار شما اهلبیت مرحمت فرماید.

امام فرمود: به خانه‌ات برگرد که خداوند به تو پسری سالم عطا فرموده و او از شیعیان ما می باشد.

آن شخص با عجله به خانه ‌اش بازگشت و همسرش را مشاهده کرد که پسری سالم به دنیا آورده است. پس مجددا به قصد تشکر به محضر امام حسن (ع) بازگشت.

آن کودک بعدها از شاعران خالص و ممتاز آل محمد (ص) گردید و با نام «سید حمیری» معروف گشت.

منابع:

۱- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴: ۱۸٫

۲- کلینی، اصول کافی، ج۱: ۴۶۳٫

۳- قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱: ۲۳۹٫

۴- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳: ۳۲۴٫

۵- شیخ راضی آل یاسین، صلح الحسن (ع): ۴۳٫

۶- حسینی قمی، کرامات و مقامات عرفانی امام حسن مجتبی(ع): ۲۵، ۲۹، ۷۲٫

نوشته ۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع) اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

عشق متفاوت و بسیار زیبای یک کودک به امام حسین (ع) + عکس

عشق متفاوت یک کودک به امام حسین (ع) + عکس

http://irangoft.ir/wp-content/uploads/2015/12/baner_moharam.jpg

یک کودک شیعه اهل ترکمن ارادت خاص خود به ابا عبدالله الحسین (ع) را به گونه ای متفاوت بیان کرد.

یک کودک شیعه ترکمن که منزلشان در آتش طمع نیروهای اقلیم کردستان بطور کامل سوخته، روی دیوار سوخته نوشته: یاحسین…اموال ما فدای حسین!

عشق متفاوت به امام حسین ع توسط یک کودک

منبع: باشگاه خبرنگاران

نوشته عشق متفاوت و بسیار زیبای یک کودک به امام حسین (ع) + عکس اولین بار در ایران گفت | اخبار داغ روز پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

اعمال مخصوص روز اربعین امام حسین (ع)

اعمال مخصوص روز اربعین امام حسین (ع)

اعمال و آداب مخصوص روز اربعین امام حسین (ع)

اعمال و آداب مخصوص روز اربعین

در روز اربعین امام حسین (ع) چه اعمالی سفارش شده و مستحب است

اعمال مخصوص روز اربعین امام حسین ع  اعمال مخصوص روز اربعین امام حسین (ع)

۱٫ زیارت اربعین

بیستم صفر؛ روز اربعین و به قول شیخین (شیخ مفید و شیخ طوسى) روز رجوع حرم (خانواده) امام حسین علیه السّلام از شام به مدینه، و روز ورود جابر بن عبد اللّه انصارى به کربلا براى زیارت امام حسین علیه السّلام است، شیخ طوسى در کتاب تهذیب و مصباح از حضرت‏ حسن عسگرى علیه السّلام روایت کرده:

ادامه مطلب


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...