مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

داستان سریال غیر علنی + عکس بازیگران سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی + عکس بازیگران سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی

عکس های سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی

در این مطلب از جزقل داستان سریال غیر علنی را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

شما را به دیدن عکس بازیگران سریال غیر علنی دعوت می کنیم.

درباره سریال غیر علنی:

مینی سریال ۱۰ قسمتی غیر علنی به کارگردانی مهرداد خوشبخت قرار است از ۲۴ بهمن ماه بعد از پایان مجموعه کیمیا از شبکه دوم سیما پخش گردد

شخصیت اصلی سریال پسر جوانی به نام امیرعباس است که در قنادی پدرش فعالیت می کند و عاشق دختری به نام ریحانه می شود که خبرنگار نشریه شهرشان است. از دیگر شخصیت های این سریال می توان به پدر امیرعباس، پدر ریحانه (مهندس عنایت که در فرمانداری شهر فعال است) و فرانک (دختر عمه امیرعباس) که جلساتی با موضوع موفقیت برگزار می کند و به امیرعباس در فعالیت های انتخاباتی کمک می کند اشاره کرد. رقیبان امیرعباس هم در جریان انتخابات وجود دارند از جمله مهرداد دوست دوران دبیرستان امیرعباس و فعال در ستادی دیگر که به شوهر خواهرش تعلق دارد و رسول دکتری معقول که دیگر نامزد این انتخابات است.

خلاصه داستان سریال غیر علنی:

 داستان مربوط به رقابت انتخاباتی سه جوان است که یکی از آنها عشق به یک دختر را در دل دارد و پیروزی خود در انتخابات را به منزله اثبات خود به خانواده دختر می داند و در پایان مردم کاندیدای اصلح را برمی گزینند.

زمان پخش سریال غیر علنی:

ساعت پخش سریال غیر علنی: جایگزین سریال کیمیا

تعداد قسمتهای سریال غیر علنی: ۱۰ قسمت ۴۵ دقیقه ای

شبکه پخش کننده سریال غیر علنی:  شبکه دو

زمان شروع سریال غیر علنی : ۲۴ بهمن ۹۴

 

بازیگران سریال غیر علنی:

برزو ارجمند، بهاره رهنما، متین ستوده، علی دهکردی، علیرضا جلالی تبار، شهرام عبدلی، محمد عمرانی، محمد فیلی، مهران رجبی، شهین تسلیمی

 

عوامل سریال غیر علنی:

سیروس عبدلی (تصویربردار)، بابک اخوان(صدابردار)، سید علی هاشمی (دستیار کارگردان و برنامه ریز)، المیرا شرافتیان و حسین امیری(دستیاران کارگردان)، بهرام جلالی(مدیر تولید)، مهدی جودی(تدوین گر)، حسین مجد(طراح صحنه و لباس)، احسان روناسی(طراح گریم) ، سهیلا کاشفی(منشی صحنه) و محمد شریفی(عکاس)

گارگردان سریال غیر علنی : مهرداد خوشبخت

تهیه کننده سریال غیر علنی:  رضا جودی

 

تصاویر سریال جدید و زیبای غیر علنی

عکس بازیگران سریال غیر علنی

عکس های سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

داستان سریال غیر علنی, تصاویر جدید سریال غیر علنی, داستان سریال غیر علنی, جدیدترین تصاویر جدید سریال غیر علنی, سریال غیر علنی, عکس های جدید سریال غیر علنی, تصاویر سریال جدید غیر علنی, بازیگران سریال غیر علنی, عکس بازیگران سریال غیر علنی, عکس بازیگران غیر علنی, تصاویر پشت صحنه سریال غیر علنی, دانلود سریال غیر علنی, دانلود غیر علنی, عوامل سریال غیر علنی, جدیدترین قسمت سریال غیر علنی, آخرین قسمت سریال غیر علنی, تیتراژ سریال غیر علنی, آهنگ تیتراژ سریال غیر علنی,, عکس بازیگران جدید سریال غیر علنی, دانلود تمام قسمت های سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

 

عکس های سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

 

عکس های سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

 

داستان سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

عکس های سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

 

داستان سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

داستان سریال غیر علنی سال 94

پشت صحنه سریال غیر علنی 

 

داستان سریال غیر علنی, تصاویر جدید سریال غیر علنی, داستان سریال غیر علنی, جدیدترین تصاویر جدید سریال غیر علنی, سریال غیر علنی, عکس های جدید سریال غیر علنی, تصاویر سریال جدید غیر علنی, بازیگران سریال غیر علنی, عکس بازیگران سریال غیر علنی, عکس بازیگران غیر علنی, تصاویر پشت صحنه سریال غیر علنی, دانلود سریال غیر علنی, دانلود غیر علنی, عوامل سریال غیر علنی, جدیدترین قسمت سریال غیر علنی, آخرین قسمت سریال غیر علنی, تیتراژ سریال غیر علنی, آهنگ تیتراژ سریال غیر علنی,, عکس بازیگران جدید سریال غیر علنی, دانلود تمام قسمت های سریال غیر علنی

داستان سریال غیر علنی 

نوشته داستان سریال غیر علنی + عکس بازیگران سریال غیر علنی اولین بار در جزقل پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

داستان واقعی تجاوز گروهی به دختر تهرانی در خانه سیاه

داستان واقعی تجاوز گروهی به دختر تهرانی در خانه سیاه داستان واقعی فریب دختر جوان تهرانی و تجاوز چهار پسر جوان به دختر نگون بخت در خانه سیاه

علیرغم هشدار فراوان رسانه ها و روزنامه ها و سایت ها مبنی بر عاقبت دوستی خیابانی باز هم دوستی دختر تهرانی با یک پسر در خیابان حادثه ای جبران ناپذیر خلق کرد .

دختر بیست ساله تهرانی که با راننده جوان تاکسی دوست شده و فریب وعده های ازدواج پسر هوس باز را خورده بود روز تلخی را میان چهار پسر در خانه سیاه گذراند و تجاوز دختر تهرانی برای وی خاطره ای فراموش نشدنی خلق کرد .

تجاوز به دختر تهرانی در خانه سیاه

تجاوز به دختر تهرانی در خانه سیاه

دوم دی ماه دختر ٢٠ سا‌له‌ای به کلانتری ١۶٧ دولت‌آباد رفت و  ازسناریوی سیاه ۴ پسر جوان پرده برداشت. با تشکیل پرونده مقدماتی، شاکی به پزشکی قانونی اعزام شد و پس از تایید اظهارات وی مبنی بر «وقوع آزار و اذیت» پرونده مقدماتی به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب شهر ری در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

دختر جوان پس از حضور در پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، در داستان تجاوز پسران به وی به کارآگاهان گفت: «حدود دو هفته پیش از وقوع حادثه، قصد رفتن به خانه خواهرم در منطقه دولت‌آباد را داشتم؛ به همین علت، از آژانس نزدیک خانه درخواست یک خودرو کرده و پس از دقایقی یک خودرو ٢٠۶ سفید رنگ با یک راننده جوان ٢۵ ساله به در خانه ما مراجعه کرد؛ آن روز راننده آژانس بدون هرگونه صحبتی مرا به خانه خواهرم رساند؛ اما پس از چند روز، همان جوان به نام وحید ٢۵ ساله را چندین‌بار در اطراف خانه دیدم؛ یک روز که از خیابان عبور می‌کردم، وحید نزدیک من شد و ادعا کرد که به من علاقه‌مند شده و قصد ازدواج با مرا دارد؛ او در چندین نوبت دیگر درخواست خود را تکرار کرد تا نهایتا من به صحبت‌هایش اعتماد کردم و همین موضوع باعث شد تا در چندین نوبت با او ملاقات کنم.

در همین مدت کوتاه وحید بشدت به من ابراز علاقه می‌کرد؛ او در صحبت‌هایش عنوان کرده بود که پدرش جان باخته و در حال حاضر او به همراه مادر و مادربزرگش زندگی می‌کند.

روز حادثه وحید به بهانه این‌که قصد دارد تا مرا به مادر و مادربزرگش معرفی کند، مرا به خانه‌ای در دولت‌آباد برد؛ اما زمانی که وارد خانه ‌شدم، در حالی ‌که منتظر ملاقات با مادر و مادربزرگ وحید بودم، برخلاف تصور سه جوان قوی هیکل در داخل خانه حضور داشتند. آن زمان بود که متوجه شدم تمامی آن علاقه نشان دادن‌ها از سوی وحید دروغ بوده است,۴  پسر جوان با تهدید و زور به سمت من حمله کردند و مرا مورد اذیت و آزار قرار دادند.»

دستگیری متهمان پرونده
با توجه به حساسیت موضوع، بلافاصله تیم ویژه‌ای از کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با راهنمایی دختر جوان اقدام به شناسایی محل وقوع جرم در منطقه دولت‌آباد–جاده سوم و دستگیری «سیروس» متولد ١٣۵۵ کردند؛ در ادامه کارآگاهان با شناسایی محل تردد «وحید» در میدان اصلی شهر ری، وی را نیز سوار بر یک خودرو ٢٠۶ سفیدرنگ دستگیر و به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران منتقل کردند؛ در تحقیقات بعمل آمده از محل سکونت متهمان، اهالی محل از سوابق متعدد نزاع و درگیری این دو در محل و همچنین ایجاد مزاحمت برای اهالی به‌ویژه بانوان جوان نارضایتی شدید داشته و با اطلاع از خبر دستگیری متهمان، به شدت از این موضوع ابراز رضایت کردند.

با دستگیری «وحید» و «سیروس» و اعتراف آنها به ضرب و جرح، تهدید و آزار و اذیت دختر جوان، دو متهم دیگر پرونده به نام‌های مهدی و امیر شناسایی و آنها نیز در منطقه «امین‌آباد» با یک خودرو ٢٠۶ سفید رنگ دیگر دستگیر و به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.

متهمان در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کردند؛ این درحالی است که تحقیقات درخصوص متهمان پرونده تکمیل، قرار قانونی از سوی بازپرس محترم پرونده صادر شد و پرونده به همراه هر چهار متهم جهت صدور در اختیار شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت.

هشدار پلیسی
انجام رفتارهای پرخطر و ایجاد ارتباطات خارج از چارچوب تعریف شده در قالب هنجاری‌های اجتماعی، زمینه وقوع بسیاری از آسیب‌ها برای افراد به‌ویژه بانوان و دختران جوان است.

نوشته داستان واقعی تجاوز گروهی به دختر تهرانی در خانه سیاه اولین بار در اولی ها پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

داستان کوتاه آموزنده تله موش

نوشته داستان کوتاه آموزنده تله موش اولین بار در نمکستان پدیدار شد.

داستان کوتاه آموزنده تله موش

موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید می‌کند؟

داستان,داستان های کوتاه,داستان کوتاه

حکایتی اموزنده در مورد تله موش

موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمه‌ای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بی‌درنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه می‌دانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.

از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین ماده‌ی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایه‌ها مدام به عیادت او می‌آمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیف‌ترین ما را تهدید می‌کند، همه‌ی ما در خطریم.

منابع :

 nice-storyy.blogfa.com نایس استوری

داستان کوتاه آموزنده تله موش


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا

 عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا

محسن تنابنده با سریال سنگ پا می آید محسن تناینده گفت: ماه رمضون آینده منتظر سریال سنگ پا سریال بامزه ما باشید، لحظاتی خوش امسال ماه رمضون با سریال سنگ پا محسن تنابنده با انتشار این عکس خبر داد که " سنگ پا " ماه رمضون آینده پخش خواهد شد! تنابنده گفته که منتظر این سریال بامزه باشید. به احتمال زیاد سنگ پا جایگزین پایتخت ۵ شده

 

عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا

سریال سنگ پا , محسن تنابنده , داستان سریال سنگ پا

 

محسن تنابنده با انتشار عکسی از سریال جدیدش با عنوان سنگ پا در اینستاگرامش نوشت:

سریال سنگ پا ماه رمضون آینده منتظر سریال بامزه ما باشید،،،، لحظاتی خوش امسال ماه رمضون با سریال سنگ پا

 

عکس سریال سنگ پا محسن تنابنده

 

عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا

سریال سنگ پا , محسن تنابنده , داستان سریال سنگ پا

 

محسن تنابنده فارغ‌التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری است.وی همچنین در روز ششم آبانماه نود و سه انصراف خود را از بازی در فیلم «تله/روباه» به کارگردانی بهروز افخمی و با موضوعیت انرژی هسته‌ای را اعلام کرد

 

عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا

سریال سنگ پا , محسن تنابنده , داستان سریال سنگ پا

 

او می گوید: من قبل از اینکه دانشجوی رشته بازیگری بشوم، بهترین بازیگر جشنواره دانشجویی شدم. از کودکی که در آمفی تئاتر پیکان شهر نقش کرم دندان را بازی می کردم تا امروز که کمی در دنیای بازیگری مطرح شده ام، حال و هوایم عوض نشده است. همیشه به فکر تحقیق و پژوهش و بازی کردن و کودکی کردن هستم

خبرهایی اشاره به سریال جدید محسن تنابنده دارد که سریال سنگ پا نام دارد

 

این پست درمورد سریال سنگ پا تکمیل می شود

 

The post عکس های بازیگران سریال سنگ پا + داستان سریال سنگ پا appeared first on روزگار.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع)

۳۰۰۴۳۷

بخششی بی مانند

روزی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به راه حج می رفتند. پس زاد و توشه‌ ی آنان از میان رفت. گرسنه و تشنه به خیمه ‌ای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی می کرد. از او آب طلب کردند. پس پیرزن با مهربانی گفت: این گوسفند را بدوشید و شیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید.

سپس از او غذا خواستند، گفت: همین گوسفند را داریم، بکشید و بخورید. یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند.

هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از بزرگان قریشیم و به حج می رویم. اگر گذرت به مدینه افتاد، نزد ما بیا تا جبران محبت‌های تو را کنیم و بدان که با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد.

شوهر زن که آمد و از جریان مطلع شد بر زن پرخاشی کرد و گفت: وای بر تو! تنها گوسفند مرا برای مردمی ناشناس می‌کشی، آنگاه می گویی: از قریش بودند!؟

روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد و از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. پس پیش رفت و فرمود: مادر مرا می شناسی؟

پیرزن گفت: نه!

فرمود: من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم. آنگاه دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آنگاه او را نزد برادرش حسین بن علی فرستاد، آن حضرت نیز به همان اندازه بدو بخشید و او را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد و او نیز عطایی همانند آنان به او داد.

پاسخ به نیکی

انس بن مالک گوید: یکی از کنیزان امام حسن (ع) شاخه ‌ی گلی را به آن حضرت اهدا کرد. امام آن گل را گرفت و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد ساختم.

من به حضرت گفتم: ای پسر رسول خدا! آیا به راستی به خاطر اهداء یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟

امام فرمود: کمال الجود بذل الموجود؛ نهایت بخشش آن است که تمام هستی خود را ببخشی و آن کنیز از مال دنیا جز آن شاخه ‌ی گل را نداشت.

خداوند در قرآنش فرموده است: هر گاه کسی به شما تحیت گوید او را همان گونه و بلکه بهتر پاسخ دهید.

پس همانا پاسخ بهتر بخشش او، همان آزاد کردنش بود!

دعا در حق محب اهل بیت

حضرت مجتبی (ع) بیش از بیست و پنج مرتبه با پای پیاده از مدینه به قصد زیارت خانه‌ خدا به مکه رهسپار شد. در یکی از سفرها، پاهای حضرت ورم کرده و صدمه دید. یکی از خدمتکاران عرض کرد: یابن رسول الله! اگر سوار شوید ممکن است قدم هایتان بهبود یابد.

امام فرمود: نه؛ اما در منزلگاه بعدی سیاه پوستی نزد تو خواهد آمد و در دست او روغنی است که درمان ورم قدمهای من در آن است، تو آن روغن را از او بخر.

خدمتکار گفت: پدر و مادرم به فدایت، سابقه ندارد کسی در این منازل چیزی بفروشد.

امام فرمود: آن مرد در نزدیک منزلگاه بعدی است.

خدمتکار گوید: همین که مقدار کمی از آن محل گذشتیم ناگاه آن سیاه پوست پیدا شد.

امام به من فرمود: آن شخص سیاه همین مرد است.

من نیز نزد او رفتم و تقاضای روغن نمودم.

مرد سیاه پوست گفت: این روغن را برای که می خواهی؟ خدمتکار گفت: برای حسن بن علی.

مرد گفت: لطفا مرا به حضور آن حضرت راهنمایی کن و آنگاه با هم به محضر امام حسن (ع) شرفیاب شدند.

مرد گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، من نمی دانستم که روغن را برای شما می خواهند، اجازه دهید که قیمتش را نگیرم، چرا که من از ارادتمندان و نوکران شما هستم و اکنون از شما حاجتی دارم و آن این است که به هنگام جدا شدن از همسرم او را درد زایمان بود، از خدا بخواهید که به من پسری سالم و دوستدار شما اهلبیت مرحمت فرماید.

امام فرمود: به خانه‌ات برگرد که خداوند به تو پسری سالم عطا فرموده و او از شیعیان ما می باشد.

آن شخص با عجله به خانه ‌اش بازگشت و همسرش را مشاهده کرد که پسری سالم به دنیا آورده است. پس مجددا به قصد تشکر به محضر امام حسن (ع) بازگشت.

آن کودک بعدها از شاعران خالص و ممتاز آل محمد (ص) گردید و با نام «سید حمیری» معروف گشت.

منابع:

۱- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴: ۱۸٫

۲- کلینی، اصول کافی، ج۱: ۴۶۳٫

۳- قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱: ۲۳۹٫

۴- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳: ۳۲۴٫

۵- شیخ راضی آل یاسین، صلح الحسن (ع): ۴۳٫

۶- حسینی قمی، کرامات و مقامات عرفانی امام حسن مجتبی(ع): ۲۵، ۲۹، ۷۲٫

نوشته ۳ داستان خواندنی از امام حسن (ع) اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...