مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

۱۰ توصیه برای روبرو شدن با فامیل بعد از طلاق

روبرو شدن با فامیل بعد از طلاق

اگر تمایل ندارید در مورد طلاقتان صحبت کنید، این حق شماست که این کار را انجام ندهید

 

طلاق یک فرآیند طولانی و گاهی توان فرسا است؛ زیرا زمان زیادی از چرخه زندگی فرد را به خود مشغول می کند و عموما با آشفتگی های هیجانی متعددی برای فرد همراه است. گرچه برخی تصور می کنند بعد از طلاق دیگر رنج و سختی تمام می شود، اما درواقع بعد از طلاق، هم چنان دغدغه ها و فشارها وجود دارند؛ از سازگاری شخص با طلاق، پیدا کردن شغل و درآمد و مسائل فرزندان گرفته، تا رو به رو شدن با فامیل.این مورد آخری هم برای خودش داستانی دارد که بعضا فشار زیادی را به فرد طلاق گرفته تحمیل می کند. اینکه به این فامیل های کنجکاو که چشم به دهن ما دوخته اند چه بگویم؟ چگونه آن ها را متوجه کنیم که نیازمند حمایتشان هستیم نه زخم و کنایه! نگرانی در مورد قضاوت های عجولانه آن ها و ده ها دغدغه دیگر، می تواند برای هر شخصی به عنوان چالش بزرگ مطرح شود.ده توصیه برای رو به رو شدن با فامیل بعد از طلاقواکنش اعضای فامیل می تواند متنوع و متناقض باشد. از تبریک تا تحقیر، از پذیرش تا کناره گیری، از حمایت تا سزنش. درواقع اینکه با هر کدام از فامیل ها چه نسبتی و چه صمیمیتی داشته باشید، تاریخچه رابطه قبلی شما با او چگونه بوده باشد، شرایط زندگی شما و همسر سابقتان را چه قدر بدانند، از همسر سابقتان خوششان بیاید یا نیاید و اصلا خود عضو فامیل چه شخصیتی داشته باشد، طبعا برخورد با شما متفاوت است.مثلا اگر یکی از اعضای فامیل با شما دوست صمیمی هم باشد، تاریخچه رابطه شما با او خوب باشد، فردی حمایت گر و مهربانی باشد و… شاید در برخورد با شما هم نگرش و برخوردی مناسب و مثبت داشته باشد؛ اما همیشه این طور نیست و ما در برخورد با سایر افراد باید چه کنیم؟۱- ببینید اول به چه کسی بگویید بهتر استقبل از بیان هر نکته ای، باید شرایط فردی و خانوادگی خود را ارزیابی کنید تا بسنجدید که در چه زمانی و چگونه و از همه مهم تر ابتدا به چه کسانی باید طلاق را اطلاع دهید. لازم است در این زمینه با خانواده خودتان مشورت کنید. شاید با هم به این نتیجه برسید که بهتر است از اقوام نزدیک شروع کنید و به صورت محدود اعلام کنید.۲- قبل از اعلام، شیوه گفتن را تمرین کنیداین ایده خوبی است که قبلا تمرین کنید که چه چیزی را باید چگونه بگویید. تصمیم بگیرید چه میزان از جزییات برای گفتن به آن ها مناسب است. سعی کنید اطلاعات اضافی ندهید. ارائه اطلاعات بیش از حد در مورد مشاجرات و خیانت زندگی مشترک می تواند موجب شود بعدا آن ها شما را سرزنش کنند.

 

۳- آرام باشید و به اندازه صحبت کنیدهنگامی که می خواهید این خبر را به فامیل بگویید، آرام باشید. با یک مقدمه طولانی شروع نکنید. اگر این خبر را بدون مقدمه طولانی بگویید و سپس موقعیت را تا آنجا که ممکن است با ظرافت برای آن ها تبیین کنید، مقداری از اضطراب آن ها کم خواهد شد. واکنش های خشمگین و شدیدا هیجانی از طرف شما، وقتی اقوام و فامیل سوال می پرسند، می تواند باعث مقابله دوجانبه و قضاوت های نا به جا شود.۴- از همسر سابقتان زیاد بدگویی نکنیدشما و همسر سابقتان اوقات خوشی هم داشتید یا حداقل فامیل و اقوام روابط مثبت شما را قبلا هم دیده اند. شاید برخی از آن ها هم احتمالا با همسر سابقتان دوستی داشته اند و از او خوششان می آمد، با این توصیف گرچه اکنون از دست او عصبانی هستید، اما بدگویی زیاد شما از همسر سابقتان می تواند باعث عجب و ناراحتی برخی بشود و از طرفی هم شما عصبانی بشوید که چرا آنان دارند از همسر سابقتان طرفداری می کنند. ضمن اینکه تحقیر و سرزنش شدید یک نفر می تواند باعث پیش برداشت های غلط و کناره گیری سایرین از شما شود چون نگران برخورد شما با خودشان خواهند بود.۵- مجبور نیستید به هر شخصی توضیح بدهیداگر تمایل ندارید در مورد طلاقتان با شخص خاصی صحبت کنید، این حق شماست که این کار را انجام ندهید. شما می توانید با پاسخ های مانند «شاید شما نگران من باشید و دوست دارید بدانید چه اتفاقی افتاد که من طلاق  گرفتم اما من تمایلی ندارم در این مورد صحبت کنم» یا «خواهش می کنم بحث را عوض کنید، من طلاق گرفتم و تمام شد، همین.» از بحث فاصله بگیرید.۶- رابطه با فامیل را قطع نکنیدشاید فشار ناشی از توضیح دادن و قضاوت های دیگران، شما را به این نتیجه برساند که بهتر است رابطه خودتان را با فامیل قطع کنید؛ اما این راهکار خوبی نیست، چون اولا شما نیاز به حمایت اجتماعی دارید، دوما اینکه همه فامیل قرار نیست با شما بد برخورد کنند، سوم اینکه قطع رابطه با آنان نه تنها فشار را کم نمی کند بلکه سوءتفاهم ها و کنجکاوی ها را بیشتر هم می کند، چهارم و از همه مهم تر این که شما نیاز دارید تا با مسائل بعد طلاق سازگار شوید و سریع تر به روال عادی زندگی برگردید. بنابراین روابط خود با فامیل را ادامه دهید اما می توانید روابط خود را با برخی از اعضای فامیل محدود کنید.۷- مراقب سلامت فرزند خود هم باشیداگر فرزند دارید، مراقب باشید تا جلوی آنان از پدر یا مادرشان بدگویی نشود و بحث با فامیل را در حضور فرزندتان انجام ندهید. هم چنین از هر تلاشی برای داشتن یک رابطه مثبت با فامیل و     حتی فامیل همسر سابقتان دریغ نکنید و خانوادهتان را نیز به رابطه خوب با آنان ترغیب کنید. بچه هایتان از این روابط مثبت منافع زیادی کسب می کنند.۸- خیلی به قضاوت های فامیل اهمیت ندهیددیگران جای شما نبودند و تجربیات شما را نداشتند و طبعا نمی توانند مانند شما احساس کنند، مانند شما فکر کنند و مانند شما رفتار کنند. آنان براساس شرایط زندگی، سبک و نظر خود، احساس، فکر و رفتار می کنند. اگر شما تلاش های خود را انجام داده اید، با یک یا چند مشاور قبل از طلاق صحبت کرده اید، تصمیمتان را مرور کرده اید و در نهایت اقدامات لازم را انجام داده اید، دیگر نیازی نیست به خودتان فشار بیاورید تا همه را راضی کنید و آنان حق را به شما بدهند.این اتفاق نخواهد افتاد چون دیگران جای شما نیستند و نمی توانند باشند. البته اگر هم اقدامات لازم و مفیدی برای پیشگیری از طلاق انجام نداده اید و دیگران شما را به خاطر این مسئله سرزنش می کنند، بدانید احساس گناه و سرزنش بیش از حد، نه تنها نمی تواند به شما کمک کند، بلکه آسیب زا هم هست.۹- برخی واکنش های نا به جا را طبیعی بدانیدهر چه قدر هم شما تلاش کنید تا برخورد و واکنش مناسبی با فامیل داشته باشید، بالاخره کسانی هستند که بخواهند شما را سرزنش کنند و قضاوت کنند و پشت سرتان حرف در بیاورند؛ اما بدانید این شکل واکنش ها طبیعی است  شما نمی توانید تمام کنش ها و واکنش های سایرین را کنترل کنید؛ با این حال با راهکارهایی که در این مقاله بیان شد و حتما هم خودتان روش های دیگری را سراغ دارید، می توانید جلوی مشکلات بیشتر را بگیرید. اگر در این زمینه باز هم احساس فشار بیشتر کردید، از یک مشاور کمک بگیرید.۱۰- صبور باشیدبه یاد داشته باشید که اطلاع خبر طلاق با روشی ملایم و آرام به اقوام و افرادی که شما را دوست دارند سبب می شود از حمایت و علاقه مثبت آن ها برخوردار شوید، نه این که با دیگران برای نزاغ و مشاجره با همسر سابقتان متحد شوید. طلاق یک مرحله گذار است و دیگران برای شما نگران هستند، بنابراین به خودتان و آن ها فرصت بدهید تا این خبر را پردازش کنند و با تغییراتی که اتفاق خواهد افتاد کنار بیایند. این آسان نیست اما صبر، حمایت و صداقت می تواند عبور از این مرحله را برای هر فردی آسان تر کند.

 

منبع:ماهنامه سپیده دانایی

 

The post ۱۰ توصیه برای روبرو شدن با فامیل بعد از طلاق appeared first on مجله ی اینترنتی اچ فان.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

طلاق در سال اول زندگی

۳۰۰۴۲۱

طلاق در سال اول زندگی

این روزها خیلی ها هنوز جوهر مهر ازدواجشان خشک نشده، مهر طلاق بر زندگیشان زده می شود. هر کدام از آن ها برای خودشان دلایلی دارند، ولی رایج ترین دلیل مشترکشان این جمله است: «اونی که می خواستم نیست». در این مقاله ارتباط آن را با روان شناسی فرد در دوران مجردی توضیح بدهم. به عبارت دیگر می خواهم پشت پرده این جمله معروف را به شما نشان بدهم

رویای ازدواج

خاله بازی های بچگی یادتان می آید؟ چنانچه یکی از آن ها دختر بود و دیگری پسر، یکی زن می شد و آن یکی شوهر. اگر در طی بازی همه چیز آن طور پیش می رفت که هر کدام می خواستند که هیچ، در غیر این صورت بیان خواسته ها شروع می شد؛ زن به شوهر می گفت: «مثلا غذا رو خیلی دوست داشتی»، شوهر به زن می گفت: «مثلا من دیر کردم تو نگران شدی». خلاصه این که هر کدام از دیگری آن کسی را می ساخت که می خواست؛ بدون غر، بدون گله و بدون مقاومت؛ یکی زندگی به تمام معنا رویایی.

این آرامش رویایی که برای فضای کودکی بسیار مناسب و حتی الزامی است، اگر در سال های بعدی به تدریج به سمت واقعیت پرایش پیدا نکند، مخل آرامش آتی فرد خواهد شد؛ اتفاقی که متاسفانه در سال های اخیر به دلایل متعدد برای بسیاری از جوانان افتاده است. گواه آن هم آمار سرسام آور طلاق سال اولی هاست که به وضوح جای سیلی واقعیت را بر چهره ناپخته ازدواج نشان می دهد.

وقتی به دل مطالعات و تحقیقات در این زمینه می رویم، قبل از آن که عرق بر جبینمان بنشیند، دستمان می آید که اغلب این افراد نه به دنبال زندگی مشترک، بلکه به جست و جوی رویاهایشان وارد ازدواج شده اند و وقتی با واقعیت مواجه شده اند، نتوانسته اند فاصله بین رویا و واقعیت را تحمل کنند و در نتیجه با اذعان به این که «اونی که می خواستم نیست» اقدام به طلاق کرده اند.

آمادگی ازدواج نداشتن

نظریه پردازان روان شناسی رشد، معتقدند ما زمانی می توانیم وارد مراحل بعدی رشد روانی بشویم که مراحل قبلی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشیم. به بیان دیگر اگر مرحله قبلی را صحیح و کامل طی نکرده باشیم، به خاطر ناکافی بودن مهارت های مان، فرصت های موجود در مرحله بعدی را خواهیم سوزاند.

حکایت رابطه روان شناسی فرد در دوران مجردی با طلاق زودهنگام هم این است. وقتی فرد در دوران قبل از ازدواج، بلوغ کافی را پیدا نکرده باشد و فرصت هایی را که می بایست صرف آگاهی از واقعیت ها و کسب مهارت های اساسی برای کنار آمدن با آن ها می کرد، خرج سیر و سفر در رویاپردازی های ارادی یا القایی خود درباره ازدواج و زندگی مشترک کرده باشد، به دلیل عدم آمادگی کافی برای دور شدن از رویا و ورود به مرحله جدیدی از رشد در جهان واقعی با اولین تلنگر جا می زند.

در این حالت بهترین راه برای دور ماندن از اضطراب انداختن تقصیر این ناکامی به گردن طرف مقابل است؛ آن هم با جمله ای با بسته بندی شیک و امروزی: «اونی که می خواستم نیست». این جمله که به طور مشخص به ریشه های قبل از ازدواج طلاق اشاره دارد، دربردارنده نقصان هایی است که عمدتا متوجه خود فرد گوینده آن است.

چند دلیل برای اینکه ما در سال اول زندگی از متاهل بودنمان پشیمان می شویم؟

چون به سوال «من کیستم؟» جواب نداده ام

اولین عامل خطرساز طلاق زودهنگام که ریشه در دوران قبل از ازدواج دارد، نرسیدن به جمع بندی از کیستی خود و همچنین انتظارات خود از جنبه های مختلف زندگی، به خصوص ازدواج، همسر و زندگی مشترک است.

کسی که تکلیفش با هویتش مشخص نیست مثل مرغ سرکنده مدام این طرف و آن طرف می رود، این شاخه و آن شاخه می کند، امروز عاشق می شود و فردا فارغ، الان تصمیم می گیرد و یک ساعت دیگر پشیمان می شود. خلاصه این که آمادگی ورود به رابطه بلندمدت زناشویی را ندارد و اگر هم بر حسب تصادف یا بی ملاحظی طرف مقابل وارد آن شد، بیش از چند ماه تاب ادامه آن را نخواهد داشت.

چون تقابل نگرش ها را دست کم گرفتم

عامل خطرساز دیگر، بی توجهی به نگرش های متفاوتی است که از دوران های قبلی در مورد زندگی مشترک، همسر و تشکیل خانواده در هر فرد ایجاد شده اند.

نگرش ها یک بعد شناختی دارند یعنی همان فکری که ما درباره چیزی می کنیم، یک بعد عاطفی دارند یعنی احساسی که نسبت به آن چیز داریم و به نوعی چاشنی تقویتی فکرمان به حساب می آید. بعد دیگر نگرش هم این است که ما دوست داریم براساس آن چه که فکر و احساس می کنیم، دست به رفتار بزنیم.

به دلیل همین ویژگی هاست که اکثر اوقات نگرش های ما برای طولانی مدت ثابت باقی می مانند و در برابر تغییر مقاومت می کنند. این مقدمه را گفتم که به این جا برسم: نگرشی که فرد در دوران قبل از ازدواج نسبت به زندگی دارد، با ازدواج کردن چرخش صد و هشتاد درجه ای پیدا نخواهد کرد. کسانی که در دوران مجردی به این نکته توجه نمی کنند، خیلی زود قافیه را به تفاوت ها خواهند باخت و تسلیم جدایی خواهند شد.

چون به «انگیزه» اهمیت زیادی ندادم

انگیزه هم می تواند به خاطر اهمیتش به عنوان یک عامل مستقل مورد بررسی قرار بگیرد و هم به عنوان زیرمجموعه ای از عامل هویت. ارائه یک پاسخ غیرمنطقی و غیرکافی در دوران تجرد به این سوال که «چرا می خواهم ازدواج کنم؟» زمینه ساز مهمی برای از هم پاشیدگی زودهنگام زندگی مشترک خواهدبود.

همان طور که می داندی انگیزه، موتور محرک رفتار است و اگر انگیز یک رفتار غلط باشد، ولو این که آن رفتار عیبی هم نداشته باشد، فرجام خوبی حاصل نخواهد شد. برای مثال فرد مجردی که به انگیزه خلاصی از قیل و قال های خانه پدری ازدواج می کند، بعد از ازدواج و مواجهه با اولین مشکل دوباره خودش را گرفتار جنجال های گذشته می بیند و برای فرار از آن مهیا می شود.

دیگر انگیزه های غلط ازدواج مانند ازدواج به خاطر نیاز جنسی، جبران ناکامی های عاطفی گذشته، خسته شدن از مجرد بودن، تسلیم شدن به فشارهای محیطی، تحت تاثیر علاقه یک طرفه فرد مقابل قرار گرفتن و ترس از افزایش سن و پیدا نکردن فردی دیگر نیز می توانند به طلاق در سال اول منجر شوند.

چون مهارت های زندگی را بلد نبودم

قدیم به پدر و مادر هر جوانی که یک جای کارش می لنگید، می گفتند اسباب ازدواجش را فراهم کن، درست می شود. به خاطر نگرش های خاص آن زمان نسبت به طلاق، طلاقی هم اتفاق نمی افتاد و همسر این جوان به هر مصیبتی بود عمرش را با او سر می کرد. آن موقع ها طلاق عاطفی هم یا مطرح نبود یا مثل حالا خیلی مهم به حساب نمی آمد.

مخلص کلام این که آن موقع کافی نبودن آموخته های فرد از مهارت های زندگی، دست کم به شکل ظاهری خانواده لطمه ای نمی زد؛ اما در زمانه فعلی که تابوی طلاق تا حد زیادی شکسته شده و اکثر زوج ها به صورت توافقی اقدام به آن می کنند، نداشتن پشتوانه مهارتی کافی برای ورود به زندگی به یک دلیل مهم برای جدایی های زودهنگام تبدیل شده است.

از آن جا که کاربردی شدن این مهارت ها نیازمند زمان و ممارست است و زن و شوهرهای امروزی آن قدر حوصله ندارند که تا یادگیری طرف مقابل صبر کنند، لازم است افراد در دوران مجردی این مهارت ها را یاد بگیرند که اگر چنین نباشد خیلی زود کار به جدایی خواهد انجامید.

گفت و گو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، تاب آوری، مسئولیت پذیری و تعهد و مدیریت هیجان ها به خصوص خشم از جمله مهارت هایی هستند که نیاموختن آن ها در دوران مجردی، احتمال طلاق در سال اول را افزایش خواهد داد.

نوشته طلاق در سال اول زندگی اولین بار در میهن فال | مرجع سرگرمی و فال و طالع بینی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...