عکس جراحی پریناز ایزدیار در صفحه ی اینستاگرامش
در این قسمت از جزقل عکس جراحی پریناز ایزدیار در صفحه ی اینستاگرامش را برای شما عزیزان قرار داده ایم.
پریناز ایزدیار بازیگر ۳۰ساله کشورمان, عکسی از خودش منتشر کرد که بخاطر عمل جراحی در بیمارستان بستری شده است.
عکس پریناز ایزدیار
پریناز ایزدیار در صفحه اینستاگرام خود با انتشار تصویر زیر نوشت:
«عزیزان دل کامنت هاتون رو دیدم ممنون که جویاى احوالم بودین ..
من حالم خیلى خیلى خوبه با این همه انرژى خوب از سمت شما خیلى زود بهتر هم میشم
این عکس هم نگرانتون نکنه یه ساعت بعد عمل اومدم خونه
دوستتون دارم زیاد»
عکس پریناز ایزدیار در بیمارستان
بیوگرافی پریناز ایزدیار
پریناز ایزدیار (زاده ۸ شهریور ۱۳۶۴) و فعالیت وی در عرصه بازیگری است.
زندگی
وی دارای تحصیلات لیسانس گرافیک میباشد. در سال ۱۳۸۵ برای بازی در فیلم سینمایی یک شهر یک مرد تست بازیگری داد و قبول شد. ایزدیار در تله فیلمهای زیادی بازی کرد و با کارگردانهایی همچون فرزاد موتمن، مسعود آبپرور، فریدون فرهودی و شاهد احمدلو کار کرد و در یک فیلم سینمایی به نام داشتن یا نداشتن بازی کرد. پنج کیلومتر تا بهشت، اولین سریال او بود که در ماه رمضان پخش شد. وی در این سریال موفقیت زیادی کسب کرد. او همچنین در فیلم ورود آقایان ممنوع در چند سکانس بازی کرد ولی نسبت به بازی در سریال پنج کیلومتر تا بهشت موفقیت چشمگیری کسب نکرد.
مخالفت خانواده
خانوادهٔ او موافق تحصیل او در رشتهٔ بازیگری نبودند به خاطر همین در دبیرستان مجبور شد که رشتهٔ تجربی را انتخاب کند ولی سپس در دوران پیش دانشگاهی به رشتهٔ هنر تغییر رشته داد. پدر ایشان یکی از مخالفهای سر سخت رشتهٔ وی بود. پدرش مایل بود که او رشتهٔ وکالت بخواند ولی برعکس مادرش خیلی مایل بود که او رشتهٔ بازیگری را ادامه دهد.
حاشیه
در آبان ماه سال ۹۱ هنگامی که پریناز ایزدیار در حال فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی زمانه بود مورد حمله یک مرد شرور قرار گرفت.
کار خیر
او همراه با کامران تفتی و فرزاد حسنی در نمایشنامه خوانی سفر به بینهایت دور به کارگردانی محمد میرعلی اکبری برای کمک به موسسهٔ محک که مخصوص کودکان سرطانی است برنامهای اجرا کردند. آنها تمام پول بدست آمده را به آن موسسه واگذار کردند.
فیلم شناسی
مجموعهٔ تلویزیونی
پنج کیلومتر تا بهشت
مثل یک کابوس
زمانه
روبیک (نمایش خانگی)
سینما
یک مرد، یک شهر
گو به گور
همان روز
مرخصی
آبیها و خاکستر
ماه در سایه
پسر ایران
فال قهوه
داشتن و نداشتن
دسته بازندهها
ورود آقایان ممنوع
اینجا بدون من
در امتداد شهر
استخر
خط ویژه
تئاتر
یه کلیک کوچولو
نوشته عکس جراحی پریناز ایزدیار در صفحه ی اینستاگرامش اولین بار در جزقل پدیدار شد.
پریناز ایزدیار (زاده ۸ شهریور ۱۳۶۴) و فعالیت وی در عرصه بازیگری است. پنج کیلومتر تا بهشت، اولین سریال او بود که در ماه رمضان پخش شد. وی در این سریال موفقیت زیادی کسب کرد. او همچنین در فیلم ورود آقایان ممنوع در چند سکانس بازی کرد.ایفای نقش “شیرین” در سریال شهرزاد آخرین نقش آفرینی وی است.
نوشته عکس دیده نشده از نوجوانی پریناز ایزدیار اولین بار در سی سی پا سایت خبری تفریحی پدیدار شد.
ادامه مطلب ...اینبار نوبت پریناز ایزدیار است هنوز گردو خاک حمله کاشانی ها به سیماتیرانداز برای بازی اش در نقش زنی کاشانی در سریال نفس گرم فروکش نکرده که کرمانی ها هم جبهه جدیدی علیه پریناز ایزدیار بازیگر سریال شهرزاد گشودند.
پاسخ سیما تیرانداز و پریناز ایزدیار در اعتراض به لهجه
در چند روز گذشته برخی از اهالی کاشان به طنز و حتی جدی نسبت به گویش بازیگران سریال «نفس گرم» اعتراض کردند. سیما تیرانداز که در این سریال با گویش کاشانی به ایفای نقش پرداخته، با تایید این موضوع در گفتگویی میگوید که در چند روز گذشته برخی با هجوم به صفحه اینستاگراماش نسبت به لهجه او در این سریال واکنش منفی نشان دادهاند.همزمان پریناز ایزدیار بازیگر سریال شهرزاد با هجوم شدید برخی کرمانی ها در اینستاگرام روبه رو شد که اورا به خاطر تصویرش از زن کرمانی مورد شماتت قرار دادند.
ایزدیار در اینستاگرام خود به پاسخگویی انتقادات پرداخت.به نظر می رسد مساله لهجه مشکلاتش ادامه دارد اما در شهرزاد کاراکتر شیرین لهجه خاصی ندارد اما توصیفی که کاراکتر این بازیگر از شهر کرمان و اهالی اش می کند عصبانیت برخی کرمانی هارا برانگیخته است.
او در این باره نوشت: سلام به همگى به خاطر مشغله ى کارى نشد که این روزها به صفحه ى اینستاگرامم سر بزنم و امروز که کامنت هاى زیر پست قبل رو دیدم خیلى تعجب کردم واقعاً نمیدونم با این حرفها باید خندید یا گریه کرد ، عزیزانِ دل ِ کرمانى ، هم وطنهاى نازنین من اول اینکه داستان سریال شهرزاد مربوط به سال ١٣٣٢ میباشد و اون زمان هیچ شهرى حتى خود تهران ذره اى به شکل امروز نبود ، دوم اینکه شیرین قصه پرى ناز ایزدیار نیست و با توجه به شخصیت ناز پرورده اى که داره از رفتار اجتماعى درست و ادبیات کلامى درستى برخوردار نیست و بارها و بارها تو این ٨ قسمت شاهد حرفها و رفتارهاى اینچنینى ازش بودیم ، به نظرم بعضى ها با کامنتهاشون خیلى کم لطفى کردن واز کاه کوه ساختن به هر حال امیدوارم این سوء تفاهم رفع بشه ، همه جاى ایران براى من زیباست و نه فقط روى شهر خودم ، روى کشور و مردم عزیزم تعصب دارم . امیدوارم از تماشاى سریال شهرزاد لذت ببرید و نگذارید خستگى ٨ ماه کار شبانه روزى به تنمون بمونه این سریال با یک دنیا عشق و علاقه فقط براى لذت بردن شما ساخته شده .پ ن : البته دوستانى که از الفاظ رکیک در کامنتهاشون استفاده کردند هم بلاک شدن .
پست پریناز ایزدیار
سیما تیرانداز بازیگر نقش ناهید در مورد اعتراض کاشانی ها نسبت به گویش او در سریال «نفس گرم» گفت: «اتفاقا برخی از دوستان در اینستاگرام من، کامنت هایی میگذارند که نشان میدهد گروهی از گویش ما در این سریال راضی هستند و عدهای هم نسبتا به لهجه ما موضع منفی گرفتند، اما خیلی از دوستان کاشانی من، گفتند که این لهجه را خوب ادا کردهام.»
تیرانداز درباره لهجه این شخصیت تاکید کرد: «اصلا قرار نبود ناهید در این سریال به شکل غلیظ کاشانی صحبت کند، چون او دختر جوانی است و قرار نیست مانند خانم بوبانی که در این سریال به نقش یک پیرزن درآمدند، کاشانی غلیظ صحبت کنند.»
بازیگر «نفس گرم» میگوید در این سریال مشاور لهجه کاشانی وجود داشت که تمام دیالوگها با هماهنگی مشاور لهجه جلوی دوربین میرفت: «ما که در این سریال به ساحت مقدس گویش کاشانی توهین نکردهایم! اگر برخی از دوستان نسبت به این سریال اعتراض دارند واقعا با خود فکر کنند و ببینند که آیا اعتراض های آنها منطقی است یا غیر منطقی؟! من از کاری که انجام دادهام دفاع میکنم چون ما در این سریال مشاور لهجه کاشانی داشتیم و تمام بازیگرانی که در این سریال به گویش کاشانی صحبت میکردند با نظر مشاور لهجه جلوی دوربین میرفتند.»
The post پریناز ایزدیار در مورد اعتراض به لهجه پاسخ داد appeared first on روزگار.
هنوز گردو خاک حمله کاشانی ها به سیماتیرانداز برای بازی اش در نقش زنی کاشانی در سریال نفس گرم فروکش نکرده که کرمانی ها هم جبهه جدیدی علیه پریناز ایزدیار بازیگر سریال شهرزاد گشودند.
پاسخ سیما تیرانداز و پریناز ایزدیار در اعتراض به لهجهدر چند روز گذشته برخی از اهالی کاشان به طنز و حتی جدی نسبت به گویش بازیگران سریال «نفس گرم» اعتراض کردند. سیما تیرانداز که در این سریال با گویش کاشانی به ایفای نقش پرداخته، با تایید این موضوع در گفتگویی میگوید که در چند روز گذشته برخی با هجوم به صفحه اینستاگراماش نسبت به لهجه او در این سریال واکنش منفی نشان دادهاند.همزمان پریناز ایزدیار بازیگر سریال شهرزاد با هجوم شدید برخی کرمانی ها در اینستاگرام روبه رو شد که اورا به خاطر تصویرش از زن کرمانی مورد شماتت قرار دادند.ایزدیار در اینستاگرام خود به پاسخگویی انتقادات پرداخت. به نظر می رسد مساله لهجه مشکلاتش ادامه دارد اما در شهرزاد کاراکتر شیرین لهجه خاصی ندارد اما توصیفی که کاراکتر این بازیگر از شهر کرمان و اهالی اش می کند عصبانیت برخی کرمانی هارا برانگیخته است.او در این باره نوشت: سلام به همگى به خاطر مشغله ى کارى نشد که این روزها به صفحه ى اینستاگرامم سر بزنم و امروز که کامنت هاى زیر پست قبل رو دیدم خیلى تعجب کردم واقعاً نمیدونم با این حرفها باید خندید یا گریه کرد ، عزیزانِ دل ِ کرمانى ، هم وطنهاى نازنین من اول اینکه داستان سریال شهرزاد مربوط به سال ١٣٣٢ میباشد و اون زمان هیچ شهرى حتى خود تهران ذره اى به شکل امروز نبود ، دوم اینکه شیرین قصه پرى ناز ایزدیار نیست و با توجه به شخصیت ناز پرورده اى که داره از رفتار اجتماعى درست و ادبیات کلامى درستى برخوردار نیست و بارها و بارها تو این ٨ قسمت شاهد حرفها و رفتارهاى اینچنینى ازش بودیم ، به نظرم بعضى ها با کامنتهاشون خیلى کم لطفى کردن واز کاه کوه ساختن به هر حال امیدوارم این سوء تفاهم رفع بشه ، همه جاى ایران براى من زیباست و نه فقط روى شهر خودم ، روى کشور و مردم عزیزم تعصب دارم . امیدوارم از تماشاى سریال شهرزاد لذت ببرید و نگذارید خستگى ٨ ماه کار شبانه روزى به تنمون بمونه این سریال با یک دنیا عشق و علاقه فقط براى لذت بردن شما ساخته شده .
پ ن : البته دوستانى که از الفاظ رکیک در کامنتهاشون استفاده کردند هم بلاک شدن .
سیما تیرانداز بازیگر نقش ناهید در مورد اعتراض کاشانی ها نسبت به گویش او در سریال «نفس گرم» گفت: «اتفاقا برخی از دوستان در اینستاگرام من، کامنت هایی میگذارند که نشان میدهد گروهی از گویش ما در این سریال راضی هستند و عدهای هم نسبتا به لهجه ما موضع منفی گرفتند، اما خیلی از دوستان کاشانی من، گفتند که این لهجه را خوب ادا کردهام.»تیرانداز درباره لهجه این شخصیت تاکید کرد: «اصلا قرار نبود ناهید در این سریال به شکل غلیظ کاشانی صحبت کند، چون او دختر جوانی است و قرار نیست مانند خانم بوبانی که در این سریال به نقش یک پیرزن درآمدند، کاشانی غلیظ صحبت کنند.»بازیگر «نفس گرم» میگوید در این سریال مشاور لهجه کاشانی وجود داشت که تمام دیالوگها با هماهنگی مشاور لهجه جلوی دوربین میرفت: «ما که در این سریال به ساحت مقدس گویش کاشانی توهین نکردهایم! اگر برخی از دوستان نسبت به این سریال اعتراض دارند واقعا با خود فکر کنند و ببینند که آیا اعتراض های آنها منطقی است یا غیر منطقی؟! من از کاری که انجام دادهام دفاع میکنم چون ما در این سریال مشاور لهجه کاشانی داشتیم و تمام بازیگرانی که در این سریال به گویش کاشانی صحبت میکردند با نظر مشاور لهجه جلوی دوربین میرفتند.»
اخبار فرهنگی – روزنامه هفت صبح
مرتبط با فرهنگ و هنر
گاف عجیب سحر قریشی دردسرساز شد!
خواننده سرشناس تمامی شبکههای اجتماعی را ترک کرد
The post واکنش پریناز ایزدیار به خشم کرمانیها از لهجه وی! appeared first on مجله ی اینترنتی اچ فان.
مصاحبه با پریناز ایزدیار + پریناز ایزدیار به ازدواج و بچه دار شدن فکر می کند
در این قسمت از جزقل مصاحبه با پریناز ایزدیار + پریناز ایزدیار به ازدواج و بچه دار شدن فکر می کند را برای شما عزیزان قرار داده ایم.
پریناز ایزدیار : راستش من هم به مسائلی مانند ازدواج کردن و بچهدار شدن فکر میکنم اما تصمیم خاصی ندارم که بگویم مثلا چند سال دیگر ازدواج میکنم
به بهانه بازی پریناز ایزدیار در سریال "شهرزاد"
وقتی با پریناز ایزدیار صحبت کردیم خودمان هم باورمان نمیشد که او یکدهه را در این حرفه پشت سر گذاشته است؛ یکدهه پرافت و خیز که حالا نتیجهاش شده نقش فوقالعادهای همچون «شیرین» در کاری آبرومندانه به نام «شهرزاد» از کارگردانی شناسنامهدار چون حسن فتحی و در کنار چهرههایی که هر یک خود ستارهاند. ایزدیار این روزها دور تازهای از کار را شروع کرده و دور نیست زمانیکه نقطه عطف بازیگریاش را بر پرده سینماها ببینیم. او از همان معدود استعدادهایی است که در کارهایش نشان داده چه چیزهایی در چنته دارد.
پرکاری مزیت نیست
تقریبا یکدهه است که در عرصه بازیگری فعالیت میکنم. سعی کردهام در این سالها آهسته و پیوسته جلو بروم. اگر بعد از آنکه کارهایی مانند «پنج کیلومتر تا بهشت» یا «زمانه» با استقبال روبهرو شدند ـ که به دنبال آنها پیشنهادات کاریام افزایش پیدا کردند ـ هر کاری را میخواستم قبول کنم به نوعی سوءاستفاده از موقعیتی بود که برایم ایجاد شده بود؛ ضمن آنکه اصلا دلم نمیخواست به اعتبارم که در این سالها به سختی به دست آورده ام ، آسیب بزنم. به نظرم پرکاری، مزیت نیست. ترجیحم این است کارهایی را بازی کنم که دوست دارم و برای آنها سرم را با افتخار بالا نگه دارم.
مشغلههای هنرمند بیکار
شاید یک معنای بیکاری در عرصه ما این باشد که آدم جلوی دوربین نرود اما به نظر من حتی اگر اینطور باشد بازیگر میتواند خودش را به شکل درستی با هنر مشغول نگه دارد. شخصا با تماشای فیلم و مطالعه سعی میکنم در چنین مواقعی از نظر دانش پربار شوم. گزیده کار کردن و لذت بردن از کارهایی که واقعا دوستشان دارم، بسیار بهتر از پذیرفتن نقشی است که دوست ندارم و آن حال خوب را در من ایجاد نمیکند.
عقبگرد ممنوع. . . !
از تلویزیون فاصله نگرفتهام. سه کار در تلویزیون داشتم که آثار موفق و موجهی بودند. بهویژه بعد از سریال «زمانه» و کار آقای حسن فتحی به نوعی سطح توقع خودم هم از کار بالا رفت؛ برای همین دلم نمیخواهد هر سریالی را بازی کنم. وقتی میدیدم ایشان سر کار با چه دقت و وسواسی برای هر پلان انرژی میگذارند، کار برایشان مهم بود و به اصطلاح عامیانه به کار آب نمیبستند، دلم میخواست با کارگردانی کار کنم که همین ویژگیهای را داشته باشد. اگر پیشنهادی باشد که هم کار مناسب و خوبی باشد و هم کارگردانش سطح درک کاریاش خوب باشد، حتما میپذیرم. دوست ندارم از سطح کارهایی که داشتم عقبگرد کنم.
استادی به نام حسن فتحی
واقعا اینطور نبوده که فقط به اسمها توجه کنم و به واسطه اسم کارگردان و تهیهکننده در فیلمی حاضر شوم؛ البته وقتی صحبت از شخصی مانند حسن فتحی است شما با اعتماد کامل جلو میروید. من هیچ دوره آکادمیکی در بازیگری ندیدهام و به تجربه سر صحنه کارها یاد گرفتهام و به جرات میگویم بزرگترین استادم تا این تاریخ ایشان بودند؛ چه سر سریال «زمانه» که ۱۱ ماه طول کشید و چه در کار «شهرزاد» که هشت ماه مشغول کار بودم و مدتی طولانی بود، نکتههای بسیاری از ایشان یاد گرفتم.
وجود چنین شخصی وسواس کاری شما را بالا میبرد؛ حتی بعد از مجموعه «زمانه» از من خواستند در هر کاری بازی نکنم. من هم به ایشان و هم به خودم قول دادم برای کارم ارزش قائل شوم و در کارهای مطرحی که اسم دارند، کار کنم. گاهی با کارگردانهای کار اولی کار میکنید که از آنها هم چیزهای بسیاری میآموزید؛ مثل سام قریبیان که کار کردن با گروه او واقعا لذتبخش بود. برای خود من اول قصه و نقش اولویت دارد و بعد کارگردان.
دنبال نقش نمیروم
فکر میکنم اواخر سریال «زمانه» بود که آقای فتحی اعلام کردند قصد دارند مجموعهای را برای شبکه خانگی بسازند و اینطور نبود که آن زمان به من بگویند مرا برای نقش «شیرین» در نظر دارند؛ ضمن آنکه آن زمان هنوز فیلمنامه هم حاضر نبود. من هم از آن آدمهایی نیستم که بروم و بگویم نقشی به من بدهید که البته بعضیها میگویند و خیلی هم کار بدی نیست اگر کسی این کار را بکند! سال گذشته مشغول بازی در تئاتری بودم که از دفتر آقای عفیفه با من تماس گرفتند که برای کار «شهرزاد» بروم و اتفاقا جزو نخستین بازیگرهایی بودم که به کار وارد شدم.
شیرین برای شهرزاد
از بازی در «شهرزاد» بسیار لذت بردم. جدای از همه مسائل مانند کارگردان، تیم بازیگران، عوامل، قصه و. . . کاراکتر شیرین از آن نقشهایی بود که همیشه دوست داشتم بازی کنم. کار کردن با این عوامل از خود آقای فتحی تا استاد نصیریان، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و. . . خیلی خوب بود و من احساس کردم چقدر چیزهای خوب از آنها یاد گرفتهام.
شرط اول؛ اعتماد به نفس
به نظرم شرط اول بازیگر شدن اعتماد به نفس است که در گویش عامیانه شاید بتوان به آن پررویی هم گفت و این برای هر بازیگری لازم است. وقتی دچار ترس و اضطراب باشی تمرکزت را از دست میدهی و چیزی از کاری که انجام میدهی متوجه نمیشوی؛ به همین خاطر پلانها را از دست میدهی.
شاید شروع کاری پر از بازیگران تراز اول مانند «شهرزاد» با کمی هیجان همراه باشد اما ترس و اضطراب نبود. در این کار بهخصوص همه عوامل همراه بودند و من احساس راحتی داشتم؛ مثلا ترانه علیدوستی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» برای من قبل از آنکه به بازیگری وارد شوم، بهترین بازیگر سن خودش بود و هنوز هم در همنسلهای خود بهترین است اما اصلا نگاه از بالا به پایین ندارد. استاد نصیریان هم که بینظیر هستند و من از انرژی خوبی که میدادند، بسیار احساس خوبی داشتم؛ همینطور سایر هنرمندانی که در کار حضور داشتند.
نقشی کاملا دور از خودم
نقش شیرین حتی زمانی که فیلمنامه را میخواندم برایم جذاب بود. درواقع همه کاراکترهای«شهرزاد» فوقالعاده هستند و برای کسی که بخواهد آن را بازی کند، پتانسیل بالایی در جذب کردن داشت. اما من واقعا شیفته شیرین شدم و اگر قرار بود به سلیقه خودم نقشی از کار را انتخاب کنم بیشک سراغ شیرین میرفتم چون خیلی دور از خودم بود و میخواستم ببینم چگونه از پس آن برمیآیم. سخت بودن نقش را دوست داشتم و البته به جز تلاش خودم، راهنماییهای آقای فتحی هم جای خودش را داشت.
عشق دوران کودکی
بازیگری از همان اول هم برایم مهم بود. همیشه از کودکی هم بازیگری را بهشدت دوست داشتم. درست است که مثل هرکس دیگری شهرت را دوست داشته و دارم اما برایم اصل نبود؛ ضمن اینکه حالا برایم تا حدودی عادی شده؛ یعنی برای همه آنها که بازی میکنند بعد از مدتی عادی میشود و چه بسا بعضیها بخواهند این مقوله کمتر شود تا دوباره خلوت خودشان را داشته باشند.
خانواده تحصیلکرده من
من دوست داشتم در دانشگاه رشته بازیگری بخوانم و رشته بازیگری تئاتر هم امتحان دادم اما خانوادهام مخالف بودند. هم برادر و هم خواهرم دکتر هستند و پدرم نیز وکیل هستند. برای همین خانوادهام دوست داشتند یا پزشک شوم یا وکیل. اما بعد که اصرار مرا دیدند برایم شرط گذاشتند که حتما یک رشته درست و حسابی و به قول خودشان سنگین و رنگین هنر را بخوانم و من هم گرافیک خواندم.
حس نگرانی و استرس
آن اوایل که بازیگری را شروع کردم شاید حرفهای نبود اما باز هم جدی و مهم بود؛ حتی جاهایی ناامید شدم چون هم کار سختی است و هم اینکه به هر حال وقتی تازهوارد هستید آنقدر کاری برای شما وجود ندارد. شاید تنها تعداد اندکی بازیگر بودند که از همان اول، کارشان را با قدرت و کارهای خاص شروع کردند. برای همین همیشه یک حس نگرانی و استرس با من بود؛ حتی در دورهای حدود یک سال و نیم کار نکردم تا اینکه تلهفیلمی را با علیرضا امینی کار کردم و بعد از آن اوضاع بهتر شد. راستش چون با وجود همه مخالفتها و زحمت بسیار آمده بودم دلم میخواست به خودم ثابت کنم که میتوانم. آدم سرسختی هستم و اگر چیزی را بخواهم میجنگم و آن را به دست میآورم.
از روانشناسی تا فلسفه
وقتی درگیر کار بازیگری باشم یا درگیر کارهای زندگی و شخصیام نباشم، حتما یا مطالعه میکنم یا فیلم میبینم. اینها اولویتهای من در فراغت هستند؛ البته زمانی نقاشی هم بود که مدتی است فرصت نکردهام سمت آن بروم ولی حتما آن را هم دنبال میکنم. کتابهای رمان و روانشناسی بهخصوص در زمینههای خودشناسی و فلسفه یونگ را زیاد میخوانم؛ یکجورهایی سلیقهام است که هم در زندگی شخصی زیاد به من کمک کرده و هم در انتخابها و بازی کردن نقشها برایم مفید بوده است.
برنامههای موسیقایی
خیلی دوست داشتم که موسیقی کار کنم و نواختن ساز را یاد بگیرم اما شاید در این زمینه بیاستعداد بودم یا به آن شکل جدی و حرفهای دنبالش نرفتم. به هر حال در برنامهام هست که حتما یادگیری ساز را شروع کنم. درباره سبکهای مورد علاقهام در موسیقی باید بگویم مقید به هیچ سبک خاصی نیستم. هر آهنگی که خوب باشد را میشنوم؛ خواه سنتی باشد یا پاپ یا راک یا هیپهاپ. از موسیقی بهشدت لذت میبرم. یکجورهایی خیلی اوقات هدفون در گوشم است یا در خانه که هستم حتما دوست دارم روزم را با شنیدن موسیقی شروع کنم یا دست کم، تلویزیون روشن باشد و صدایی در نزدیکی باشد که بشنوم.
راههای رسیدن به آرامش
سعی میکنم هنگام کار حتما ذهنم را خالی و آماده کار نگهدارم چون به تمرکز احتیاج دارم. برای تمرکز هم مراقبه نمیکنم. برنامه من برای آرامش خیلی ساده است؛ البته اینها از چند سال پیش برایم مهم شده وگرنه قبلا اینطوری نبودم. نخستین کارم این است که گوشی را سایلنت میکنم و برای مدتی که مشغول کارم به گوشیام نزدیک نمیشوم؛ این خیلی مهم است. بعد هم اینکه سعی میکنم به چیزی فکر نکنم؛ البته اوایل خیلی سخت بود که شما به چیزی فکر نکنید اما با تمرین میشود به این مرحله رسید. تمام تمرکزم را روی کار میگذارم.
دوستان محدود پریناز
حتی قبل از آنکه بازیگر شوم هم خیلی آدم اجتماعی به آن شکل که خیلی معاشرتی باشم، نبودم و الان هم نیستم. دوستان من همیشه محدود بودند چون ترجیح میدهم با کسی دوستی و معاشرت داشته باشم که حرفی برای گفتن با او داشته باشم و بتوانم راحت با او حرف بزنم. اما وقتی سر پروژه کار میروم با همه به اصطلاح میجوشم و از راننده سرویس تا خدمات و. . . از دوستان من هستند. زیاد اهل مهمانی و بیرون رفتن نیستم. خانه ماندن را ترجیح میدهم.
رفیقباز نبوده و نیستم!
نسبت به هیچ آدمی گارد ندارم و اینکه میگویم به آن شکل معاشرتی بودن در رفتارم نیست شاید بخشی به علت سن باشد. به نظرم تا ۱۸ سالگی یا نهایتا ۲۲ سالگی آدمها زیاد معاشرت میکنند و زیاد بیرون میروند و. . . و بعد کمکم آرام میشوند؛ البته این را هم بگویم که اصلا آدم رفیقبازی نیستم؛ همیشه همین بودهام. دوستانم مرا میشناسند؛ همان آدم قبل هستم و اتفاقا آدمهایی که با من بودهاند نیز همانها هستند.
اینطور نبوده که دوستی که حالی از من نمیپرسیده، حالا سر و کلهاش پیدا شده باشد. یکجورهایی دوستانم مدل مرا میشناسند. دوستیهای من مثل سابق با همان دوستان همیشگیام پابرجاست. برای من پذیرش آدمهای جدید کمی سخت است. آدم تنهایی نیستم اما تنهایی را بهشدت دوست دارم.
اخباری برای حالگیری!
چیزهای زیادی هست که میتواند حال مرا بگیرد. در درجه اول شنیدن اخبار بد به هر شکل که باشد؛ از خبر فوت کسی تا بیماری یا ناراحتی افرادی که میشناسم. اگر بخواهم از نقطه نظر رفتارهای اجتماعی بگویم راستش هر چیزی که مربوط به بیمعرفتی آدمهاست، ناراحتم میکند؛ اینکه کسی بخواهد کسی را پایین بکشد و خودش را بالا ببرد؛ اینکه غیبت کسی را میکنند و هر چیزی که دور از انسانیت باشد. شاید به همین خاطر هم زیاد در جمعها حاضر نمیشوم که حداقل چیزی رخ ندهد که حالم را بد کند.
آنچه در اطراف ماست
راستش خیلی دنبال این نیستم که اخبار را با جزییات پیگیری کنم و شاید حتی خیلی از اخبار را نشنیدهام یا آدمهایی را نمیشناسم؛ مثلا گاهی پدر و مادرم میگویند فلان آدم این حرف را زده و با آنکه او شخص مطرحی است اما من او را نمیشناسم، که این خوب نیست و باید شناخت و در جریان بودن خودم را افزایش دهم چون واقعا مهم است آدم بداند اطرافش چه میگذرد.
زود اعتماد میکنم!
من از آن آدمهایی هستم که خیلی زود اعتماد میکنم و از این بابت خیلیها مرا سرزنش هم میکنند؛ حتی وقتی یک متکدی را در خیابان میبینم با وجود آنکه میگویند گداپروری خوب نیست و. . . من سعی میکنم به او کمک کنم.
وقت آزاد برای ورزش
خیلی وقت است که سمت ورزش نرفتم؛ یعنی هشت ماهی که برای کار «شهرزاد» سر فیلمبرداری بودم، فرصت نداشتم به ورزش بپردازم یا آنقدر خسته بودم که نشد یا اگر فرصتی بود به کارهای خیلی واجبم میرسیدم. به هر حال ورزش زمان میخواهد و دستکم حتی اگر حرفهای هم که ورزش نکنید به دو ساعت وقت آزاد نیاز دارید.
تجربه از اتفاقات بد
از آن افرادی نیستم که اگر چیزی ناراحتم کند بروم سمت خرید یا پاساژگردی یا. . . . اصلا خودم را با عوامل بیرونی سرگرم نمیکنم چون به نظرم این کارها فقط یک سرپوش گذاشتن است؛ در حالی که زخم اصلی سرجایش است و شما فقط میتوانید رویش مرهم بگذارید. اتفاقا معتقدم باید به اتفاقات بد فکر کرد، آنها را پذیرفت و تجربه آموخت.
صحبتهای متعدد خواهرانه
خواهرم همسایه دیوار به دیوارم است که با او چه رودررو و چه تلفنی زیاد صحبت میکنم. خواهرم ۱۰ سال و برادرم ۹ سال از من بزرگتر هستند و پدر و مادرم هر دو در شهر زادگاهم یعنی بابل زندگی می کنند؛ مدتی اینجا بودند اما رفتند آنجا.
گیاهخواری صحیح و درست
مدتی است که گیاهخواری را شروع کردهام؛ البته بیشتر از آنکه بگویم یک رژیم سلامت با کاهش وزن و اینطور چیزهاست، یک علت مهم و اصلی دارد؛ اینکه دلم برای حیوانات میسوزد! حالا نمیدانم چقدر میتوانم به این رژیم غذایی وفادار بمانم. خیلیها با من مخالفت کردند و گفتند باید حتما گوشت و مرغ و. . . بخورم اما به نظرم به شکل اصولی و با یک تغذیه درست، میتوانی پروتئین، آهن و چیزهایی که نیاز داری را از غذاهای مناسب گیاهی دریافت و کمبودها را جبران کنی.
زیبایی فقط ۱۰درصد!
شادابی برایم از زیبایی مهمتر است؛ البته یک زمانی زیبایی برایم مهم بود اما الان نیست و شاید تنها ۱۰درصد آن اهمیت سابق را برایم داشته باشد. به نظرم تمیزی، مرتب و آراسته بودن مهم است و این هم برای هر آدمی در هر طبقه و با هر شرایط مالی امکانپذیر است که میتواند در حد خودش آراسته و تمیز باشد. رسیدگی به پوست هم برایم صرفا به جهت زیبایی نیست بلکه جزء واجبات است چون به خاطر کمخوابی، بدخوابی، آلودگی محیط و گریمهای سنگین باید پوستم را مورد توجه قرار دهم. زمانی زیبایی واقعا دغدغهام بود اما حالا آن حس را ندارم.
استقبال از شبکههای مجازی
با شبکههای اجتماعی خیلی موافق هستم چون میتوانم بدون واسطه با مردم حرف بزنم، از آنها بشنونم و انرژی بگیرم. گرچه متاسفانه بعضیها در این شبکهها و هنگامی که آنها را میبینید، خود واقعیشان نیستند! ولی من فضای مجازی را دوست دارم. هرچند در فیسبوک نیستم اما صفحه اینستاگرام من کاملا فعال است؛ کامنتها را میخوانم و از لطف مردم، انرژی خوبی میگیریم.
دوری از شلوغی و ازدحام
من واقعا دلم نمیخواهد در جاهای شلوغ باشم و شاید این موضوع علت روانشناسی داشته باشد. برای خرید هم که میروم، تکلیفم مشخص است و مغازهگردی نمیکنم. اهل این نیستم که در پاساژها بچرخم چون شلوغی و ازدحام، حالم را بد میکند اما اگر قرار باشد جایی برای مردم و به خاطر آنها بروم ـ مثلا در مراسمی یا در اکران فیلمی باشم ـ قطعا از حضور بین مردم لذت میبرم.
علاقه شدید به بابل
سفرهای خارجی زیادی نرفتهام؛ شاید تنبلی کرده باشم، شاید هم فرصت نشده است اما سفرهای داخلی را خیلی دوست دارم؛ مثلا همین بابل را بهشدت دوست دارم و یکجورهایی به آنجا تعصب دارم. محیط این شهر را خیلی دوست دارم و زادگاهم است.
افتخاری برای مادرم
خانوادهام؛ بهخصوص مادرم وقتی میبینند با چه زحمت و تلاشی به اینجا رسیدهام، به من افتخار میکنند و همیشه در این سالها که حرفهای به کار بازیگری پرداختهام، تشویقم کردهاند. اما آنطور نیست که بخواهند پُز مرا بدهند یا جایی از اسم من استفاده کنند؛ ضمن اینکه هنوز خیلیها مرا نمیشناسند!
ازدواج درست سرموقع
راستش من هم به مسائلی مانند ازدواج کردن و بچهدار شدن فکر میکنم اما تصمیم خاصی ندارم که بگویم مثلا چند سال دیگر ازدواج میکنم و… . این چیزها باید در زمان مناسب خودش پیش بیاید و قابل برنامهریزی نیست. دلم میخواهد ترقی کنم و کارهای بهتر و بیشتری بازی کنم. اصلا یکجورهایی به زندگی بدون بازیگری نمیتوانم فکر کنم. اهل حساب و کتاب هم نیستم که بگویم یک بیزنس برای خودم راه میاندازم چراکه اصلا آدم اهل بیزنسی نیستم! ولی این را مطمئنم که از حالا به بعد اتفاقهای خوبی برایم میافتد.
وظیفه اجرای درست نقش
به نظرم کارگردان باهوش با شناختی که از توانایی شما دارد، نقشی را به شما پیشنهاد میدهد و اگر بداند از عهده آن برنمیآیید این خطر را نمیکند. حتما آقای فتحی هم در کار من چیزی دیدند یا هنگام سریال «زمانه» متوجه ویژگیهایی در بازی من شدند که شیرین را به من پیشنهاد کردند؛ ضمن اینکه به نظرم یک بازیگر باید بتواند هر نقشی را دربیاورد و قرار نیست فقط نقشهایی را بازی کند که راحت است. وقتی برای پذیرش نقش صحبت کردید و به شما اعتماد شد، وظیفه دارید آن را درست اجرا کنید.
حتی اگر دیده نشود. . .
درست است که تحصیلات آکادمیک بازیگری ندارم اما به نظرم مدرک شرط اول خوب بازی کردن نیست. خیلی مهم است شما با اعتماد به نفس سر صحنه بروید، تمرین داشته باشید و تمرکزتان روی نقش و کار باشد تا چیزی شما را از فضای کاری که انجام میدهید، دور نکند. من در این ۱۰ سال در کارهای مختلفی از جمله تلهفیلمهای متعددی با آدمهای درست کار کردم. با آقای موتمن، آقای آبپرور، آقای قنبری و. . . در ژانرهای مختلفی بازی کردم و چیزهای زیادی از همه آنها یاد گرفتم.
خب، چه چیزی بهتر از این؟ من اگر در کاری ۹۰ دقیقهای هم بازی کردم که حتی معلوم نبود کی پخش میشود و کسی آن را می بیند یا نمی بیند اما باز هم بیشترین تلاشم را کردم. برایم قبل از هر چیزی مهم این بود که کارم را درست انجام دهم و به خودم میگفتم پریناز تو باید بهترین کارت را انجام دهی حتی اگر دیده نشود.
نوشته مصاحبه با پریناز ایزدیار + پریناز ایزدیار به ازدواج فکر می کند اولین بار در جزقل پدیدار شد.