همه چیز از یک تفاوت اساسی شروع میشود. از اینکه شما و همسرتان در دو دنیای متفاوت پرورش یافتهاید و به همین دلیل دنیا را به شیوههای متفاوتی میبینید؛ شیوههایی که باعث میشود تحلیل شما از واقعیتها و نحوه مواجههتان با آنها، زمین تا آسمان با هم فرق کند. تفاوتهای میان شما و همسرتان ممکن است شما را برای پهن کردن دامهایی در جریان بحث، وسوسه کند و خیال شکست دادن همسرتان از مسیر نقطهضعفهایش را به ذهنتان بیندازد.
البته زیاد احساس عذاب وجدان نکنید. مردها هم برای پیروز شدن در جریان بحثها از همین راه میروند و بیآنکه بدانید چطور و چرا، بهراحتی همه چیز را به نفع خود تمام میکنند. ما در این صفحه دامهایی را که همسرتان در بحثهای زن و شوهری برایتان پهن میکند معرفی میکنیم و به شما یاد میدهیم از مسیرهای میانبر و امنتری برای رسیدن به نتیجه دلخواهتان بروید.
میترسند ببازند
هنگامی که مردها احساس میکنند مورد تهدید واقع شدهاند، میترسند و احساس آسیبپذیری میکنند. در این مواقع سعی میکنند شما را از احساساتتان دور کنند تا شاید شانس بیشتری برای برنده بودن پیدا کنند. واقعیت این است که مردها میانهای با احساسات و ابرازآنها ندارند. آنها در همه سالهای زندگیشان یاد گرفتهاند با منطق و جدیت به همه چیز نگاه کنند و قبل از بررسی هر واقعیتی، احساساتشان را از آن بیرون بکشند.
در دعواهای زن و شوهری نبازید
مردها هنگام استفاده از مغز و قوه تفکر خود، در مقایسه با هنگامی که از قلب و احساساتشان صحبت میکنند، احساس تسلط بیشتری دارند؛ چرا که تمرین بیشتری در این زمینه داشتهاند. به همین دلیل است آنها هنگامی که شما به ابراز احساسات میپردازید، احساس ضعف میکنند و برای موازنه قدرت، سعی میکنند مکالمه را از «احساسات» به سمت «دادهها» سوق دهند و در این راه سوالهای زیادی از شما میپرسند.
از کدام راه میروند
گفتیم مردها همیشه دنبال این هستند که شما را به تله منطق بیندازند و از همین راه پیروز بحثهای زن و شوهری شوند. آنها به جای اینکه احساسات خود را در این باره ابراز کنند، همه چیز را به دقت و با به خدمت گرفتن همه قدرت منطقشان مشاهده کرده و سعی میکنند با گفتن جملاتی نظیر جملات زیر احساسات شما را زیر سوال ببرند.
• کمی عصبی به نظر میرسی! خیلی احساساتی برخورد میکنی. . .
• نمیفهمم چرا اینطور به هم ریختی. . .
• آرام باش! خیلی عصبی شدی!
• به خودت بیا! بیش از حد احساساتی هستی و نقمیزنی!
جالب اینجاست که این تاکتیکها که اغلب مردها با به کار بردنشان میخواهند عنان بحث را به دست بگیرند، در مورد اغلب زنها موثر واقع میشود. زنهایی که با این سرکوبها مواجه میشوند، توان خود را از دست میدهند و بیآنکه بخواهند یا توانش را داشته باشند، به یک نبرد منطقی کشیده میشوند. درست در همین زمان که پای منطق به میان میآید، مردها شانس بیشتری پیدا میکنند. در این موقع مشکل اصلی همچنان حل و فصل نشده باقی میماند و شما سرخورده و گیج با بحث منطقیای که همسرتان به راه انداخته دست و پنجه نرم میکنید و او پیروزمندانه بازی را در دست میگیرد.
شاید تصور کنید همسرتان نمیداند چه میکند، اما واقعیت این است که اغلب مردها این بازی را با آگاهی کامل طراحی و شروع میکنند و چون میدانند در آن پیروز میشوند، همیشه سراغش میروند. برای یک مرد، همین که در جریان بحث با کاستیها و ناتوانیهای احساسی و عاطفیاش روبهرو نشود، کافی است.
متفاوت بودن دنیای زن ومرد باعث دعواهای زن وشوهری میشود.
چه باید کرد؟
اجازه ندهید نامزد یا همسرتان با شما چنین برخورد کند و هیچوقت با تلههایی که او سر راه بحثهایتان چیده است، تماس خود را با احساساتتان از دست ندهید و به خاطر داشته باشید احساساتی شدن، نقطه ضعف شما نیست بلکه برای همه خانمها نقطه قدرت به شمار میآید.
از طرف دیگر، برای حل یک بحران چارهای جز کندوکاو ریشههای آن ندارید. اگر واقعا احساس میکنید دلتان شکسته یا ناراحت شدهاید، دلیلی ندارد با شمشیر منطق سر احساساتتان را ببرید و این واقعیت را به گوش همسرتان نرسانید. از طرف دیگر، شما باید این فرصت را برای شریک زندگیتان ایجاد کنید که از احساساتش باخبر شود.
بسیاری از مردها آگاهانه یا ناآگاهانه از احساساتشان فاصله میگیرند و نمیتوانند احساس امنیتی را که درنتیجه شناخت احساسات و کندوکاوشان ایجاد میشود تجربه کنند. اگر برای آشتی دادن همسرتان با احساساتش تلاش کنید، دیگر شاهد سرکوبهای او نخواهید بود.
چرا مردها شبها با شما بحث نمیکنند؟
برای شما هم پیش آمده که حدود ۱۱ شب که همسرتان کمی از خستگی کارش رها شده و مشغول تماشای تلویزیون است با او در مورد چیزی که فکرتان را مشغول کرده صحبت کنید؟ احتمالا شما هم در این شرایط شنیدهاید که «خستهام! وقت گیر آوردی؟» یا «بگذار فردا در موردش حرف میزنیم!» تکرار چنین طفره رفتنهایی میتواند شما را کلافه کند اما اگر واقعیت این موضوع را بدانید، بهتر میتوانید حلش کنید.
واقعیت این است که مردها شبها هنگامی که خسته هستند، احساس تسلط کمتری بر تفکرشان و بحثی که با شما راه افتاده میکنند. مردها اغلب به مکالمه، به چشم یک «نبرد قدرت» کوچک مینگرند و به همین دلیل دوست دارند زمانی که لباس رزم پوشیدهاند و در اوج آمادگی هستند، گفتوگو را شروع کنند.
گفتیم مردها هنگامی که مکالمه حول موضوعهای احساسی و عاطفی دور میزند، بهمراتب احساس توانایی کمتری در خود میکنند و قطعا دنبال زمان ایدهآلی برای شروع آن میگردند؛ بنابراین سعی خواهند کرد مکالمه را به زمان دیگری موکول کنند تا شانس بیشتری برای پیروزی داشته باشند. البته عکس این حالت در مورد زنها هم صدق میکند. ما خانمها به شکلی غریزی دوست داریم هنگامی که مردها خسته هستند راجع به چنین مسائلی صحبت کنیم تا شانس بیشتری برای پیروزی داشته باشیم؛ چراکه میدانیم هنگام خستگی و در انتهای روز، مقاومتشان پایین بوده و ذهن و فکرشان خیلی آماده نیست.
برابر بجنگید
به جای اینکه شما هم مثل همسرتان دنبال طراحی یک دام باشید، بهتر است موقعیتی ایجاد کنید که هر دوی شما حرفهایتان را به بهترین شکلمقابل هم بزنید. پس چارهای جز این ندارید که با همسرتان صحبت کرده و سعی کنید راجع به زمانی که باید صحبت کنید، به توافق برسید. شاید لازم باشد تا فردا صبح صبر کنید اما واضح است که باید برای خود محدودیت زمانی در نظر بگیرید و گفتوگو را بیش از حد به تعویق نیندازید. برای نجات زندگی مشترکتان هرگز احساسات منفی را روزها و هفتهها در خود نگه ندارید تا یکباره همه آنها را روی سر همسرتان خالی کنید.
حرف هم را نمیفهمید؟
درحالیکه شما و همسرتان همینطور مشغول دعوا هستید، احساس گیجی و سردرگمی هر دوی شما هر لحظه بیشتر شده و بحث از مسیری که بتوانید کنترلش کنید خارج میشود. شاید از خود بپرسید یک گفتوگوی ساده چرا همیشه به بالا رفتن صداهایتان و تنشهای آزاردهنده ختم میشود. واقعیت از این قرار است؛ شما و همسرتان چشم مشترکی برای دیدن و زبان مشترکی برای حرف زدن ندارید؛ برای مثال به آن اندازه که زنها به جزئیات دقت دارند، مردها ندارند. مردها آموزش دیدهاند که بسیار هوشیار باشند و زنها آموزش دیدهاند به جزئیات توجه بیشتری داشته باشند. مردها دوردستها را زیر نظر میگیرند و زنها همیشه به اینجا و اکنون نگاه میکنند؛ به همین دلیل است که شما و همسرتان همیشه در بحثها قربانی این واقعیت میشوید که مردها و زنها تنها به دو طریق متفاوت دنیای اطراف خود را میبینند و درک میکنند.
زنها اینطور آموزش دیدهاند که تمامی جزئیات را ببینند و در جریان بحث اغلب از اینکه همسرشان متوجه بسیاری از چیزهایی که آشفته و نگرانشان کرده، نشده زجر میکشند. مشکل اینجاست که زنها ناخودآگاه انتظار دارند مردها هم همان نوع ادراک را داشته باشند و مثل آنها به جزئیات توجه کنند؛ درحالیکه چنین اتفاقی هرگز نمیافتد.
تنها چارهای که برای بیرون آمدن از این وضعیت دارید، این است که به همسر یا نامزدتان آموزش دهید به جزئیات توجه بیشتری نشان دهد. کار سختی است و شاید ماهها و سالها زمان ببرد اما وقتی همه چیز را با جزئیات بیشتری توصیف کنید، این عادت را در او ایجاد میکنید که به جزئیات بیشتر از قبل توجه کند. همین که بگویید «لباس سفیدت را که یقه ایستاده دارد بپوش. . . »، «روی این صندلی که پارچه مخمل قرمز دارد، بنشینیم. . . »، «امروز آسمان چه رنگ سبز آبی عجیبی دارد. . . » و… کافی است.
معمولا با افزایش سن، اختلال های خواب افزایش پیدا می کند و یکی از شکایت ها در دوره سالمندی، اختلال خواب است. جالب است بدانید اختلال های خواب در سالمندانی که در خانه سالمندان زندگی می کنند، بیشتر از آنهایی است که در منزل هستند. پس شما سالمندان گرامی می توانید با شناسایی مشکل خود و عمل به توصیه ها آرامش و خوب راحت تری داشته باشید.
انواع رایج اختلال خواب
مشکل های خواب به شکل های مختلف بروز می کند؛ ممکن است شما دیر به خواب بروید، مکرر بیدار شوید، تکه تکه بخوابید، صبح زود از خواب بیدار شوید یا در طول روز چرت بزنید و خلاصه اینکه زمان خواب عمیق تان کم شود. حتی ممکن است ریتم خواب مختل شود. یعنی ریتمی که صبح بیدار و شب به خواب می روند دچار اختلال می شود. مشکل های خواب در دوره سالمندی به روش های مختلفی ظهور پیدا می کنند ولی ۲ گروه بندی آنها را از هم تفکیک می کند:
۱- اختلال خواب گذرا و مزمن: به اختلال های خوابی که کمتر از یک ماه طول می کشد گذرا و انواعی که بیش از یک ماه ادامه دارد و آزاردهنده است مزمن می گوییم.
۲- اختلال خواب اولیه و ثانویه: اختلال های خوابی که به دلیل خاصی رخ نمی دهد، اولیه و مواردی که علت خاصی باعث ایجاد آنها شده ثانویه می گوییم.
علل رایج اختلال خواب
۱- مشکل های تنفسی هنگام خواب، هیپوپنه یا آپنه
۲- حرکت های دوره ای اندام ها و نشانگان پای بی قرار باعث اختلال در خواب می شوند. حرکت های اندام های تحتانی یا فوقانی بدن باعث بیدارشدن یا از خواب پریدن مکرر می شود.
۳- عوارض مصرف برخی داروها نیز باعث مشکل های خواب می شود. گاهی اوقات پزشک برای کنترل خواب یک داروی خواب آور را به سالمند تجویز می کند و از او می خواهد در مدت زمان کوتاهی آن را مصرف کنند. مشکل از آنجا شروع می شود که برخی سالمندان، این داروها را سر خود برای مدت زمان طولانی مصرف می کنند. سالمندان باید بدانند این کار باعث بی خوابی می شود.
۴- درد در هر ناحیه از بدن باعث اختلال خواب می شود و آرتروز نیز یکی از همین دردهاست. آرتریت باعث اختلال خواب می شود علاوه بر آن اضطراب، افسردگی، دمانس، پارکینسون، ریفلاکس معده به مری، تیرویید، نارسایی قلبی، اختلال مزمن تنفسی و… نیز مشکل های خواب را در سالمندی ایجاد می کنند.
قطعا وقتی خواب خوبی نداشته باشیم، عوارض جسمی و روانی زیادی سراغمان می آید. این عوارض می تواند با کاهش تمرکز، اختلال حافظه و ضعف عمومی خودش را نشان دهد. همچنین اختلال در کار روزانه، تحریک پذیری، خستگی، سردرد هنگام بیدار شدن و افزایش فشار خون و… نیز از دیگر عوارض اختلال های خواب در دوره سالمندی به شمار می رود.
یکی از شکایت ها در دوره سالمندی، اختلال خواب است.
۱۴ توصیه خواب آور
۱-از مصرف خودسرانه دارو پرهیز کنید.
۲-از مصرف کافئین اجتناب کنید.
۳-هرگز سیگار نکشید.
۴-در مصرف مایعات به خصوص در عصر احتیاط کنید. (به خصوص در افرادی که مشکل های ادراری دارند.)
۵-قبل از خواب، غذاهای سنگین مصرف نکنید.
۶-خواب نیمروزی را حذف کنید و اگر می خواهید در طول روز چرت بزنید، حداکثر زمان چرت زدن باید ۳۰ دقیقه باشد.
۷-حضور در نور آفتاب به خصوص در بعدازظهر و صبح زود، خواب شب را تنظیم می کند.
۸-ورزش منظم ۳ بار در هفته، بهتر است قبل از خواب نباشد و به شدت نیز انجام نشود.
۹-موقعیت اتاق خواب در داشتن خواب آرام بسیار نقش دارد. اتاق خواب باید نور مناسب داشته باشد، نه سرد باشد و نه گرم و سر و صدای زیاد نیز در آن شنیده نشود.
۱۰-فقط در صورت خستگی به رختخواب بروید. گاهی سالمندان در رختخوابشان با تلفن حرف می زنند یا غذا می خورند که این کار غلط است. اگر ۲۰ دقیقه در رختخواب بودید و خوابتان نبرد باید رختخواب را ترک کنید و تنها در صورت خواب آلودگی به رختخواب خود برگردید.
۱۱-صبح ها راس ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید به طوری که اگر حتی ۵ صبح خوابتان برد، باز هم سر ساعت همیشگی از خواب بیدار شوید.
۱۲-جای خواب خود را تغییر ندهید.
۱۳-حتما اگر دردی دارید یا به بیماری مزمنی مبتلا هستید، سعی کنید تحت نظر پزشک آن را درمان کنید تا از این طریق مشکل های خواب نیز کمتر شود.
۱۴-از مصرف قرص های خواب آور به صورت خودسرانه و طولانی مدت خودداری کنید. چون این داروها باعث بی خوابی می شود و مصرف طولانی مدت آن عوارض دارد. حداکثر زمان مصرف آن باید ۴ هفته باشد.
علائم و نشانهها ی افسردگی در سالمندان
علایم و نشانههای افسردگی در بین بیماران ممکن است بسیار متفاوت باشد. همچنین نشانههای افسردگی در سالمندان با بیماران جوان فرق دارد و معمولاً دیرپاتر و ماندگارتر است. به طور کلّی، ۹ نشانه اولیه برای افسردگی وجود دارد که عبارتند از:
– تغییر خلق و خو: در بین شایعترین تغییرات خلق و خو در سالمندان افسرده میتوان به احساس ناآرامی، پوچی، بیقراری، تحریکپذیری و عدم محبوبیت اشاره کرد. بیمار همچنین ممکن است با غمگینی زیاد، اضطراب، خشم یا بیاحساسی (فقدان هیجان) روبرو شود. بدبینی، ناامیدی، گریه و حساسیت هیجانی شدید، از دیگر تغییرات خلق و خو میباشد.
– فقدان احساس لذت: کاهش یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً برای بیمار لذت بخش بودند مانند خوردن، کار، رابطه جنسی، دوستان، سرگرمی و تفریحات.
– تغییر عمده در اشتها یا وزن: بیمار ممکن است با کاهش یا افزایش شدید اشتها و یا کاهش یا افزایش شدید وزن روبرو شود. در سالمندان، کاهش اشتها و وزن شایعتر از افزایش آنهاست.
– تغییر در الگوی خواب: بیمار ممکن است زیاد بخوابد (خواب زدگی) و یا بر عکس دچار کمخوابی گردد. در سالمندان، کم خوابی شایعتر از خوابزدگی است.
– احساس بیارزش بودن: بیمار ممکن است احساس بیارزش بودن، سرزنش خود یا احساس فزاینده گناه نماید.
– خستگی و از دست دادن انرژی.
– تمرکز:بیمار ممکن است با کاهش توانایی در تفکر و تمرکز روبرو گردد. مشکلات حافظه و گیجی در سالمندان افسرده متدوال است.
– افکار مربوط به مرگ: بیمار ممکن است افکارتکرار شوندهای درباره مرگ و یا حتی آرزوی مرگ داشته باشد. ممکن است به خودکشی فکر کند و یا دراین مورد دست به اقدام بزند. این یک ملاحظه جدّی برای سالمندان افسرده است.
– فعالیت فیزیکی یا کلامی: بیمار ممکن است بیقرار و مضطرب باشد. ممکن است دستانش را فشار دهد یا بپیچاند و نتواند آرام بنشیند. از سوی دیگر، برخی بیماران ممکن است حرکات و طرز حرف زدنشان شل و کند شود. همچنین ممکن است قبل از پاسخ دادن یا شروع به حرکت با درنگ و تاخیر روبرو باشند. ممکن است آنقدر آهسته صحبت کنند که به خوبی شنیده نشود. ممکن است بجز آن که مورد سوال مشخصی قرار گیرند حرفی نزنند یا کاملاً صامت گردند.
افسردگی در سالمندان می تواند به علت بروز اتفاق های ناگوار در زندگی شروع شوند
علل افسردگی در سالمندان چه چیزهایی هستند؟
افسردگی در سالمندان می تواند به علت بروز اتفاق های ناگوار در زندگی شروع شوند. برخی از این علل عبارتند از:
– به سوگ نشستن عزیزان
– از دست دادن سلامتی
– نزدیک شدن به مرگ
– از دست دادن سلامتی یکی از عزیزان
اینگونه اتفاق ها اصلی ترین علل بروز افسردگی در سالمندان است.
به طور کلی، به نظر می رسد که افراد مسن نسبت به بروز اینگونه اتفاق ها از افراد جوانتر مقاومت بیشتری داشته و راحت تر با آنها کنار می آیند و به همین دلیل کمتر به افسردگی مبتلا می شوند.
از طرفی عواملی مانند مجرد و تنها بودن و نداشتن دوستان صمیمی باعث می شود که افراد مسن نسبت به این اتفاق ها آسیب پذیرتر باشند.
مطالعات اخیر نشان می دهد که بروز علائم اولیه افسردگی همزمان با ضعیف شدن مغز رخ می دهد. این تغییرات می توانند بروز بیماری های مربوط به عروق خونی مغز را منعکس کنند.
حال میخواهید بدانید چگونه به یک فرد سالمند افسرده می توان کمک کرد ، یا اگر خود سالمند افسرده هستید چگونه می توانید افسردگی خود را درمان کنید ،لطفا درمان افسردگی سالمندان را در مقاله بعدی دنبال کنید….
اگر شما جزو آن گروه از زوجهایی هستید که برای باردار شدنتان برنامهریزی دارید، بهطور قطع به اهمیت مشاوره پیش از بارداری و ضرورت چکاپ کامل خود پیش از باردار شدن پی بردهاید. اما آیا تا به حال نام تستهای پرهناتال را شنیدهاید و آنها را میشناسید؟ اگر جوابتان منفی است یا میخواهید اطلاعات بیشتری درباره این تستها به دست بیاورید، با ما همراه باشید.
باید بدانید آزمایشهای پرهناتال را از زمانی که حاملگی شروع میشود یعنی به محض عقب افتادن سیکل قاعدگی ماهیانه باید انجام داد. در واقع انجام این تستها به منظور تشخیص زودرس مشکلات جنین است تا اگر مشکلی وجود دارد، به درمان جنین در داخل شکم مادر بپردازیم. این آزمایشها گاهی ساده هستند اما انواع تخصصیتری هم دارند. این آزمایش ها شامل معاینات بالینی و گرفتن شرح حال کامل هستند. مثلا گرفتن فشارخون، وزن بیمار، سابقه بیماری یا جراحیهای او، داروهایی که مصرف میکرده، اینکه آیا قبلا سابقه تزریق خون داشته یا نه و… سپس یک آزمایش خون برای بررسی گلبولهای قرمز و کمخونی احتمالی مادر و یک آزمایش ادرار به عمل میآید.
به عبارتی اوره و کراتینین خون و فاکتورهای ادراری بررسی میشود و کشت ادرار صورت میگیرد. حتی اگر کسی سابقه مشکل ادراری و اصلا هیچ علامتی نداشته باشد باز هم باید آزمایش ادرار بدهد چون خود حاملگی زمینه عفونت را به دلیل تغییرات هورمونی فراهم میکند. این بررسیها، به علاوه تعیین گروه خونی وRH یعنی مثبت یا منفی بودن گروه خون و همچنین بررسی از نظر هپاتیت در همه باید انجام شود ولی گروههایی هستند که پرخطر محسوب میشوند مانند مبتلایان به فشارخون، دیابت، آنها که سابقه زایمان قبلی نوزادی با وزن بالا برای مثال ۴/۵ کیلو را داشتند یا مرگ جنین داخل رحمیداشتند و یا سن بالایی دارند که نیازمند پیگیری و بررسی بیشتر هستند.
اهمیت تعیین گروه خونی
اهمیت این بررسی تا آنجاست که گاهی خانمها هفت یا هشت بار حاملگی ناموفق را تجربه میکنند و یا نوزادشان را از دست میدهند چون همین چکاپ ساده و بررسی آن را انجام ندادهاند. اگر مادری با هر نوع گروه خونی دارایRH منفی باشد، باید گروه خونی شوهرش تعیین شود. در صورت مثبت بودن شوهر، فقدان تجانسRH اتفاق میافتد و باید تحت نظر باشد و حتی اگر هیچگونه مشکلی در طی حاملگی نداشت، در حدود هفته ۲۸ تا ۳۲ بارداری آمپول روگام تزریق کند و حتما پس از زایمان هم آن را بزند. این خانمها اگر به هر دلیلی مانند ضربه به شکم دچار لکهبینی و خونریزی شوند یا تست تشخیصی خاصی (مانند نمونهبرداری از مایع آمنیوتیکی یا بیوپسی جفت که باید سوزنی وارد شکم او کنیم) انجام دهند باید حتما برای پیشگیری آمپول روگام تزریق کنند. کسانی که همین کار ساده را انجام ندادهاند، درمان بسیار سخت و تخصصی تزریق خون به جنین داخل شکم را باید انجام دهند که این کار تنها در دو مرکز در ایران انجام میشود. حتی گاهی هفت یا هشت بار تحت سونوگرافی، از راه رگ بند ناف یا به داخل شکم جنین خون تزریق میکنیم، به این امید که او بتواند زنده متولد شود.
زنان قبل از بارداری باید از نظر عملکرد غده تیروئید غربالگری شوند
سونوگرافی کجای ماجرا است؟
بد نیست بدانید سونوگرافی هم یکی از بررسیهای پره ناتال محسوب میشود. وضعیت جنین، چندقلویی، سن حاملگی و خیلی از نقایص جنینی را با سونوگرافی معلوم میکنیم. برای مثال اگر جنین نقصی در جدار شکم دارد و کبد یا اندام داخل شکمی، در خارج از بدنش باشد با سونوگرافی قابل تشخیص است. مهمتر از همه اینکه در هفته ۱۱ تا ۱۴ بارداری توصیه میکنیم همه بررسی سونوگرافی برای تشخیص نشانگان داون را انجام دهند. (در شهرهای بزرگ امکان بررسی وجود دارد) این سونوگرافی بسیار تخصصی است و تنها ده تا دوازده نفر از متخصصان مهارت انجام این سونوگرافی را در سطح تهران دارند. با این بررسی، ضخامت پشت گردن جنین و همچنین استخوان بینی او بررسی میشود. در موارد مشکوک به نشانگان داون یا منگولیسم استخوان بینی جنین در سونوگرافی دیده نمیشود و ضخامت پشت گردنش افزایش پیدا میکند. همراه با این سونوگرافی یک آزمایش خون خاصی هم میگیریم که به بررسی پروتئین مخصوصی درخون مادر میپردازد. آزمایشگاههای محدودی هم هستند که برنامه کامپیوتری مخصوصی دارند و با مراکز معتبر دنیا مرتبط است و میزان آن فاکتور و سن مادر را وارد میکند، تا خطر نشانگان داون مشخص شود.
آیا سونوگرافی سلامت جنین را به خطر میاندازد؟
بهطور معمول در بارداری طبیعی سه بار سونوگرافی را توصیه میکنیم. یک بار سه ماه اول، یک بار هفته ۱۸ تا ۲۲ برای نقایص جنینی و یک بار سه ماهه سوم اما مادری که فقدان تجانسRH دارد یا در مواردی که باید درمانی مانند تزریق خون به جنین داشته باشیم. متاسفانه گاهی مادر هر هفته سونوگرافی میشود و هر بار یک ساعت طول میکشد. با اینکه تا به حال گزارشی مبنی بر عوارض این سونوگرافیهای اجباری ثبت نشده است (چون سونوگرافی اشعه ندارد بلکه امواج صوتی است) اما توصیه میکنیم خانمهای باردار برای اطمینان بیشتر و پیشگیری از عوارض احتمالی سونوگرافی بیدلیل نکنند.
آزمایش تیروئید هم ضروری است؟
تحقیقات نشان داده، بارداری موجب افزایش دفع ید در بدن میشود. همچنین جنین به دلیل دریافت ید از بدن مادر باعث کاهش ید میشود بنابراین بهتر است زنان قبل از بارداری از نظر عملکرد غده تیروئید غربالگری شوند. نباید فراموش کنیم تکامل سیستم عصبی جنین توسط هورمونهای بدن مادر صورت میگیرد به همین دلیل مادر باید از نظر غده تیروئید وضعیت مناسبی داشته باشد. البته اگر مادر مبتلا به بیماری گواتر باشد و این بیماری در مرحله ساده باشد برای مادر و جنین هیچ مشکلی حاصل نمیشود ولی اگر غده تیروئید کم کار باشد ممکن است سقط جنین صورت گیرد و یا اینکه این کم کاری در رشد مغز جنین تاثیر بگذارد البته مادران باردار نگران نباشند زیرا با انجام آزمایش قبل از بارداری و یا بالا بردن دوز دارو در دوران بارداری میتوان از بروز این خطرات جلوگیری کرد. هر چند پزشکان قبل از بارداری توسط انجام آزمایش تیروئید، عملکرد این غده را در زنان باردار زیر نظر دارند اما پیگیری عملکرد این غده در دوران بارداری نیز ادامه خواهد داشت و حتی بعد از زایمان تا سه روز نوزادان تحت آزمایشات غربالگری تیروئید هستند.
گرفتن نوار قلب جنین هم جزو تست های پره ناتال است
برای این تست یک نوار دور شکم مادر میبندیم (در سه ماهه سوم) و مادر در حال استراحت دراز میکشد. دستگاهی روی شکم مادر قرار میگیرد و میتواند ضربان قلب و نوار قلب جنین را ثبت کند که باید ۱۲۰ تا ۱۶۰ بار در دقیقه باشد. بعضی جنینها ضربان غیرطبیعی دارند، تپش بیش از حد دارند یا وقتی حرکت میکنند به جای آن که ضربانشان بالا رود، کمتر میشود که میتوانیم با این بررسی، مشکل را تشخیص داده و درمان کنیم. تست بعدی گرفتن خون از جنین است. با این کار مشکلاتی مانند تیرویید را تشخیص داده و کمخونیهای جنین را معلوم کرده و درمان میکنیم.
میگویند وقتی به یکی بگویی دوستش داری، دوست داشتنت تولید مثل میکند و زیاد میشود. بعدا بعضیها که کارشان تولید مثل به مصرف است، از این کار خوششان میآید و به هر کس و ناکسی میگویند دوستت دارم. اما همیشه حس میکردم وقتی عشقت را به زبان بیاوری، از دلت خارج میشود و از زبان سُر میخورد میافتد توی جوب!
آدمهای زبانباز زیادی را میشناسم که مطمئنم چیزی توی دلشان نیست و عشقشان روی زبانشان تولید میشود و از تولید به مصرف میرسد؛ «دوستت دارم» را با اجازه با هر کسی به اشتراک میگذارند. حالا نمیخواهم بگویم که هر کس زبانباز باشد بد است و فقط خود ما که عشقمان با یک من عسل هم هضم نمیشود، خوبیم اما بعضیها خیلی توی مخ هستند و در هر نفسی که فرو میدهند یک «دوستت دارم» و در هر نفسی که بالا میآورند یک «دوستت دارم» دیگر تولید میکنند.
شما نه اینوری باشید، نه آنوری. نه رومی روم به دیوار، نه مار زنگی. نه به آن داغی، نه به این سردی، ولرم باشید تا نه سیخ بسوزد نه کباب یا کم بسوزند که بعدا بشود سیخ یا کباب را با پماد سوختگی خوب کرد. جمله خیلی سنگین بود. یک چند دقیقهای در اختیار خودتان باشید و استراحت کنید تا خستگی ناشی از سنگینی این جمله از تنتان در برود. ادامه متن را بعد از چند دقیقه استراحت بخوانید. . .
تو خوبی؛ اصلا تو زورویی!
. . . به همسرتان بگویید که چقدر دوستش دارید. البته اگر دوستش ندارید به روی او نیاورید. حالا فکر کردید مثلا خودتان خیلی دوست داشتنی هستید؟ با آن قیافه درب و داغان؟ تا حالا کسی بهتان گفته چه چشم و ابروی بیریختی دارید؟ تاحالا پیش جراح بینی نرفتید که همان اول ویزیت به دماغ ضایع شما بخندد؟ البته ببخشید اینقدر رک حرف میزنیمها. دوست آن است که بگریاند نه آنکه عطار بگوید! فکر کردید اگر همسرتان به شما ابراز علاقه میکند تحفه نطنز و آب سنگین اراک هستید؟ تخم دوزرده میخرید؟ جوانی دیوید بکامید؟ میانسالی جرج کلونی هستید؟ خوشگلید؟ خوب تار میزنید؟
زبانتان بچرخد، ایشالا چرخش بچرخد و شما هم دوست داشتنتان را ابراز کنید. بههرحال شما بنا بر دلایلی در کنار هم دارید زندگی میکنید؛ از این طرف مهریهها سنگین است، از آن طرف شوهر گیر نمیآید. اگر ته دلتان از او دلگیر هستید، یادتان باشد که او همسر و شریک زندگی و مادر بچههای شماست.
مرگ پس از «دوستت دارم»
اگر میمیرید به او بگویید دوستش دارید، یکجوری یک چیز دیگری بگویید مثلا بگویید «دو، ست دارم» (یعنی دو ست گرمکن ورزشی دارم) ولی یکجوری کلمهها را در دهان بچرخانید انگار دارید میگویید «دوسِت دارم». یادتان میآید قدیمها به طرف فحش میدادیم و آخر فحشهای طولانی یه «صدام یزید» هم اضافه میکردیم که یعنی با صدام بودیم؟
بگویید «دوستت دارم» ولی توی دلتان بگویید قورمهسبزی، یعنی دوستت دارم قورمهسبزی! یا مثلا تند بگویید «اوس دارم» یا «دوست دارمـ» یعنی عشقم کشیده. با اینحال او خیال میکند ابراز علاقه کردهاید. اصلا همین دوستتدارمهای الکی هم باعث میشود واقعا امر به خود شما هم مشتبه بشود و یکدفعه به خودتان بیایید که واقعا دوستش دارید. وقتی یکدفعه به خودتان میآیید، ماشالا چقدر به خودتان میآیید و برازنده میشوید.
مشاور خانواده چه میگوید این وسط؟
مشاور خانواده گفت: «حتی اگر شده بهدروغ به همسرت بگو که دوستش داری.» ما هم ناراحت شدیم اما به جای اینکه با پشت دست بزنیم توی دهانش و جواب بدهیم: «دروغگو سگه! اصلا مگر خودت خوار مادر نداری؟ آدم به ناموس خودش هم از این حرفها میزنه»، پول ویزیت را دادیم و زدیم بیرون.
جوری بار آمدهایم که زورمان میآید احساس درونی را به طرف منتقل کنیم. به ما یاد داده بودند که خوبیت ندارد جلوی مردم، بدیت دارد، مردم چه میگویند و. . . نسل ما حتی خجالت میکشد توی چشم همسر شرعی و قانونی خودش زل بزند و به خاطر همین خجالت و حجب و حیا میرود زل میزند به رهگذران خیابان! موقع گفتن دوستت دارم انگار زبانمان قفل میکند و دچار فلج اطفال از ناحیه زبان میشویم. حاضریم جانمان را هم برای طرف بدهیم اما یک بار به او نگوییم «عشقم! امروز چه خوشگل شدی!» مردهای امروزی از این لحاظ خیلی از ما بهترند. آخر هر جمله به جای نقطه از «عشقم» استفاده میکنند، حتی وقتی از دست همسر خانم عصبانی هستند هم دست از این عادت برنمیدارند.
مثلا میگویند: «لطفا دهنتو ببند عشقم» یا «گورتو گم کن برو خونه بابات عشقم»! گاهی هم وسط همین عشقم عشقم گفتنها یک جمله دیگر هم بیندازند کسی متوجه نمیشود. اما مهم این است که با همین یک کلمه ساده اما جادویی کارشان را راه میاندازند. خب، معامله خوبی است، با یک «عشقم» به همه خواستههای خود میرسید، کسی هم گیر بیخودی به شما نمیدهد. زنها دوست دارند تمجید شوند، مردها هم دوست دارند کنترل تلویزیون دستشان باشد و بوی قورمهسبزی هم در فضای خانه بپیچد!
برای همسرتان ایجاد حساسیت نکنید و عشقتان را به او نشان بدهید
بین عشقهای زندگی فرق نگذارید
یکی از همکاران شب خواستگاری به همسر آیندهاش گفته بود که چقدر دوستش دارد اما تاکید کرده بود که برای او خانواده و مادر و خواهرش در اولویت هستند. وی افزوده بود: «مادر و خواهرم خط قرمزم هستند.» همین یک جمله کافی بود تا همسر برای همیشه دنبال فرصتی باشد برای خونین و مالین کردن این خط قرمز.
چه نیازی هست که آدم جلوی کسی که دوستش دارد بگوید فرد دیگری را هم دوست دارد؟ مثلا شما میروید ایرانخودرو ماشین اقساطی با شرایط خاصبردارید به طرف میگویید که سایپا را دوست دارید؟ وقتی میروید چلوکبابی، به گارسن میگویید خط قرمزتان فستفود است؟ البته اینها مثال است و نگاه جنسیتی به افراد نیست. حالا که چیزی نشده. گیر ندهید؛ اصلا من چلوکباب زعفرانی، من فستفود و هاتداگ. فمینیسمبازی را ول کنید، مثال را بچسبید. منظور این است که برای یکی از عشقهای زندگی رقیب و حساسیت نتراشید. نه اینکه شما چند عشق داشته باشید و شلوارتان چند تا شده باشد؛ به هرحال، پدر و مادر و خواهر و برادر و فرزند هم عشقهای زندگی هستند دیگر. جلوی مادرتان بگویید که هیچکس را بیشتر از او دوست ندارید و جلوی همسرتان هم همین را بگویید.
دروغ که نیست؛ یعنی شما هیچ مادری را بیشتر از مادر خودتان و هیچ زنی را بیشتر از زن خودتان دوست ندارید. خط قرمز مال ایستگاه مترو است که کسی نباید از آن رد شود وگرنه میرود زیر قطار. تازه، همین خط قرمزهای مترو را هم برداشتهاند زرد کردهاند. میبینید؟ حتی خط قرمزها هم قانون و حکم قطعی نیست و سلیقهای است. شاید چند سال دیگر رئیس مترو دستور داد سبزش کنند و عبور از آن را آزاد اعلام کنند. شاید قهوهای شد، پس اینقدر گیر ندهید به خط قرمزها و بین عشق زندگیتان با خانواده مرزبندی نکنید.
زنها و شوهرها حتی به فرزند خودشان هم حسادت میکنند. یکی از اقوام ما نمیتوانست جلوی همسرش فرزندش را ببوسد و به او محبت کند. دو دلیل داشت؛ یکی اینکه خانمش خیلی حساس بود و به عشق پدر/فرزند حسادت میکرد و دلیل دیگر اینکه دماغ این فامیل ما کمی گنده بود و وقتی میخواست بچهاش را ماچ کند، دماغ میرفت توی چشم بچه! خود من زمانی که زیدان در رئال بازی میکرد چند بار از زیدان تعریف کردم و با لذت بازی او را تماشا میکردم تا اینکه یکبار همسر گرامی وسط یک مسابقه حساس تلویزیون را خاموش کرد.
به علاقهام به زیدان حساس شده بود و به رئال هم شک کرده بود. شنیده بود که «عشق واقعی آن است که به آن نرسی» و میدید بین تهران و مادرید چقدر فاصله است و هرگز ممکن نیست به زیدان برسم، برای همین شک کرده بود مبادا عشق واقعی باشد. حتی وقتی در یک فیلم تعداد زومهای روی صورت یک بازیگر زن از حد استانداردی بالاتر میرفت، باید زرنگی میکردم و میگفتم که مثلا فلان بازیگر چقدر زشت و بدترکیب است و چه کسی اینها را به سینما راه داده وگرنه امکان تماشای ادامه فیلم مقدور نمیشد.
خلاصه، برای همسرتان ایجاد حساسیت نکنید و عشقتان را به او نشان بدهید، البته نه مثل آن جوکی که مرد میخواست عشقش را به همسرش نشان بدهد، عکس عشقش را درآورد و به همسرش نشان داد و گفت: «این عشق منه»! عشق را بکوبید توی فرق همسر!