مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

صحبت های زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت

صحبت های زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت
حرفهای تکاندهنده زن ۲۵ ساله که شوهرش او را میفروخت

حرفهای تکاندهنده زن 25 ساله که شوهرش او را میفروخت

مینا زن ۲۵ ساله ای که در ۱۸ سالگی شوهرش را به خاطر اینکه او را وادار به تن فروشی میکرد در خواب به قتل رساند از اعدام نجات یافت.علت قتل از زبان خود مینا اجبار به تن‌فروشی و سوء استفاده‌های جنسی از وی توسط شوهرش بود.

«مینا»، در نوجوانی از خانه فرار کرده و در جوانی مرتکب قتل شده است : او می‌گوید که شوهرش را کشته است چون وادارش می‌کرده تن‌فروشی کند؛ از او سوء استفاده می‌کرده تا خرج خرید مواد مخدرش را درآورد و به مادر خودش کمک مالی کند! مصاحبه‌ای را در ادامه بخوانید که در حاشیه جلسه محاکمه‌اش در دادگاه با او انجام شده است.

چروک‌های عمیق بر گونه‌های مینای ۲۵ ساله عمق دردهای او را نشان می‌دهد. وقتی در جلسه محاکمه پشت تریبون قرار گرفت تا درباره نحوه قتل شوهرش توضیح دهد، چنان دادگاه را تحت تأثیر قرار داد که قضات در پایان جلسه سعی کردند اولیای دم را راضی به گذشت کنند.

مأمور بدرقه‌ای که مینا را همراهی می‌کرد، در پایان جلسه خطاب به قضات گفت که او از بهترین زندانیان زندان زنان تهران است و کاملاً بی حاشیه در بند زندگی می‌کند و تا به حال حتی یک مورد درگیری لفظی هم نداشته. او که تمام مدت در کنار مینا حضور داشت، چند بار با صحبت‌هایش سعی کرد متهم را آرام کند و منتظر نتیجه دادگاه بماند.

این از معدود دفعاتی بود که یک مأمور بدرقه چنین دلسوزانه سعی در کمک به یک مجرم داشت. شاید درک گفته‌های مینا توسط همین مأمور هم بود که باعث شد او با قضات صحبت کند و مانند وکیل مدافع از مینا دفاع کند و بگوید که حتی اگر بپذیریم مینا دروغ می‌گوید، چطور می‌توانیم گفته‌های همسر قبلی مقتول را که حالا او هم در زندان است نادیده بگیریم؟

جلسه رسیدگی به پرونده مینا به قصاص ختم نشد و او با رأی دادگاه به پرداخت دیه محکوم شد، اما زخم‌های برجای‌مانده بر روح این زن حتی با حمایت قانون هم درمان نمی‌شود. بعد از پایان جلسه رسیدگی به پرونده مینا در شعبه ۷۱، خبرنگار ما با او گفت‌وگویی انجام داده است که می‌خوانید:

*چند وقت است در زندان هستی؟

از سال ۸۸ زندانی شدم، حالا می‌شود شش سال تمام.

*همان اوایل به اینکه قاتل هستی اعتراف کردی، چرا رسیدگی به پرونده طولانی شد؟

برای اینکه حرفم را باور نمی‌کردند. البته اول خودم دروغ گفتم، اما بعد از نزدیک به ۲۰ روز تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. وقتی اعتراف کردم قاتل هستم، باز افسران باور نمی‌کردند، بعد هم پرونده با اقرار من به دادگاه آمد و قضات هم اعترافات را باور نکردند. آن‌ها هم می‌گفتند تو قاتل نیستی.

*مگر چه اعترافاتی داشتی که قضات و افسران پرونده که به صدها پرونده قتل رسیدگی کرده‌اند و تجربه زیادی در این زمینه دارند، حرف تو را باور نمی‌کردند؟

آن‌ها می‌گفتند تو بتنهایی نمی‌توانستی شوهرت را بکشی. می‌گفتند کسی همدستت بوده و می‌خواهی نام او را پنهان کنی، این تصور آن‌ها به خاطر گفته‌های همسایه‌ها و حرف‌های اولیه خودم بود. وقتی شوهرم را کشتم همسایه‌ها را صدا زدم و گفتم شوهرم را کشتند و فرار کردند. بعد با ماشین به خانه مادر شوهرم رفتم.

در راه با راننده صحبت کردم و همین موضوع را گفتم؛ چون من زن ریزنقشی هستم کسی حرفم را باور نمی‌کرد. شوهرم مرد تنومندی بود و همه می‌گفتند تو بتنهایی نمی‌توانستی این کار را بکنی. یکی دیگر از دلایلش هم این بود که من شوهرم را در خواب با چاقو زدم، اما خون در راهرو هم پاشیده شده بود به همین خاطر می‌گفتند اعترافاتت درست نیست و با صحنه قتل هم‌خوانی ندارد.

*چرا این اعترافات با یافته‌های پلیس هم‌خوانی ندارد؟

شاید به دلیل این است که همسایه‌ها بعد از اطلاع از قتل به خانه ما هجوم آوردند. شاید کسی شوهرم را تکان داده و این رفت‌وآمدها باعث شده که خون به جاهای مختلف پاشیده شود.

*در ابتدای صحبت‌هایت گفتی قبلاً اعتراف کرده‌ای که شوهرت را افرادی دیگر به قتل رساندند؛ چرا چنین اعترافی کردی و چرا آن را پس گرفتی؟

هر بار اسم کسی را می‌آوردم، بعد دچار عذاب وجدان می‌شدم. من قتل را مرتکب شده بودم و این انصاف نبود کسی دیگر به جای من بازجویی شود. چند روز بعد از اعترافی که می‌کردم، می‌گفتم دروغ گفتم، دلم می‌سوخت؛ نباید بقیه در آتشی که من روشن کرده بودم می‌سوختند. در آخر تصمیم گرفتم همه چیز را خودم بگویم.

*مگر شوهرت چه کرد که او را مستحق چنین مرگی دانستی؟

من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد و با پولی که به دست می‌آورد مواد می‌خرید و خرجی خانه را تأمین و به نزدیکانش رسیدگی می‌کرد. دیگر حالم از او به هم می‌خورد و نمی‌توانستم تحملش کنم.

*چرا از او جدا نشدی؟

یک بار خانه را ترک کردم و به شهرمان برگشتم. مادرم من را از خانه بیرون کرد. هیچ وقت برایم مادری نکرد. بلایی که در بچگی سرم آمد، تقصیر مادرم بود. از من حمایت نکرد و باعث شد به این بدبختی بیفتم.

*یعنی تو را از خانه بیرون کردند و مجبور شدی دوباره نزد شوهرت برگردی؟

خانه خاله‌ام هم رفتم. او هم گفت برو نمی‌توانم تو را نگهداری کنم. آن زمان برادر کوچکم که حالا حامی من است و دنبال کارهایم افتاده، اهواز بود و از زندگی من زیاد خبر نداشت چون سال‌ها بود که فرار کرده بودم و از اعضای خانواده‌ام کسی از من خبر نداشت. مجبور شدم دوباره پیش شوهرم برگردم. جایی نداشتم.

*اتفاقی که در بچگی برایت افتاده چیست؟

دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت: این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کشند؛ پس برو خانه و سکوت کن.

*همین برادری که حالا کمکت می‌کند چرا سکوت کرد؟

او بچه بود؛ فقط یک سال از من بزرگ‌تر است. آن زمان ۱۱ سالم بود و این برادرم ۱۲ سالش بود. من مدتی بعد از خانه فرار کردم و به تهران آمدم. بعد هم با شوهرم آشنا شدم و ازدواج کردم. ۶ ماه اول خوب بود، اما بعد از آن من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد. دیگر تحملش را نداشتم.

*در دادگاه از زنی صحبت کردی که او هم در زندان است و همسر سابق شوهرت بوده.

بله، من بعد از این‌که به زندان رفتم با او آشنا شدم. به خاطر حمل مواد و اعتیاد او را به زندان آوردند. گفت صیغه شوهرم بوده و شوهرم با او هم همین کارها را می‌کرده است، گفتم بیا این‌ها را در دادگاه بگو، گفت دنبال دردسر نمی‌گردم، برو خودت از خودت دفاع کن. البته این طور که متوجه شدم او خودش هم راضی بوده، اما قسم می‌خورم من راضی نبودم.

*در جلسه محاکمه از هیئت قضات تا مأمور بدرقه زندان، سعی داشتند به تو کمک کنند و از مادر شوهرت رضایت بگیرند، اما تو حاضر نشدی جلوی او زانو بزنی و التماس کنی.

از ۱۱ سالگی در بدبختی زندگی کردم. ازدواج کردم، شوهرم از من سوء استفاده کرد و از آن پول‌ها به مادرش هم می‌داد و به او رسیدگی می‌کرد. برای چه باید جلوی این زن زانو بزنم؟ طناب دار بدتر از وضعیتی که با شوهرم داشتم نیست. من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد، التماس نمی‌کنم.

*اگر به هر نحوی رضایت گرفته شود یا این‌که دادگاه به آزادی تو رأی بدهد، چطور می‌خواهی زندگی کنی؟

برادر کوچکم از من حمایت می‌کند. قبلاً همسرش اجازه نمی‌داد، چون فکر می‌کرد من زن فاسدی هستم، اما حالا که دیده واقعاً از سر بدبختی به این روز افتاده‌ام من را قبول کرده است.

حالا هم کسی از اعضای خانواده به سراغم نمی‌آید. فقط برادرم ماهی یک بار به دیدنم می‌آید. کمی پول به حسابم در زندان واریز می‌کند تا لباس و چیزهای ضروری بخرم و کمکم می‌کند. در دادگاه هم قول داد و قبول کرد تعهد بدهد از من نگهداری کند.

*تکلیف دو برادری که تو را شکنجه کرده‌اند چه می‌شود؟

از آن‌ها شکایت کرده‌ام و حالا پرونده داریم. هرچند می‌گویند ثابت کردنش آن هم بعد از این همه سال خیلی سخت است؛ اما پرونده در جریان است و شاید راهی پیدا شود که من از سختی بیرون بیایم.

نوشته صحبت های زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت اولین بار در کدر - اس ام اس، مد، دکوراسیون، پزشکی، عکس پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

ماجرا ی فیلم و کلیپ پسر ۱۳ ساله تلگرام

13-saaale

اخیرا کلیپی جنجالی در شبکه های مجازی خصوصا تلگرام پخش و منتشر شده است که در آن پسری ۱۳ ساله با وقاحت تمام و بدون هیچ شرمی از خود فیلم میگیرد که در حال نشان دادن *** خود است ، و جنجال اخیر این کلیپ بیشتر به آن بر میگردد که گویا به گفته بیننده های این کلیپ کذایی این پسر سیزده ساله عملی از خود انجام میدهد که موجی شگفتی و حیرت برخی از افراد دنبال کننده های شبکه های اجتماعی شده است برخی نیز معرفیت این کلیپ و فیلم را به سایز دستگاه تناسلی این نوجوان بستگی داده اند که گویا باعث تحیر و سرگشتگی بسیاری از جوانان و نوجوانان شده است که چگونه ممکن است که یه پسر ۱۳ ساله که تازه به سن بلوغ رسیده است این گونه عمل قبیح و غیر قابل تعریف انجام دهد آن هم با آن اندازه آلت که در برخی شبکه های اجتماعی از وصف این اندازه جوک هایی نیز منتشر شده است .

در این کلیپ که مشخص نیست که ایا این پسر واقعا ایرانی است یا نه ، مهم ترین چیز مشخص این است که جوانان ما در شبکه های اینترنتی و به خصوص تلگرام تفریحی ندارند و به دنبال سوژه میگردند برخی از جوک هایی که بسیار سرو صدا کرده است در تگرام را ما نیز منتشر کرده ایم که میتوانید با عضویت در کانال زیر از آن ها بهره ببرید . ولی واقعا پسر ۱۳ ساله چگونه ممکن است به این حد رسیده باشد سوالی است که پاسخ آن را باید از والدین این نوجوان گمراه پرسید .

 

 

نوشته ماجرا ی فیلم و کلیپ پسر ۱۳ ساله تلگرام اولین بار در سی سی پا سایت خبری تفریحی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

ماجرا ی فیلم و کلیپ پسر ۱۳ ساله تلگرام

13-saaale

اخیرا کلیپی جنجالی در شبکه های مجازی خصوصا تلگرام پخش و منتشر شده است که در آن پسری ۱۳ ساله با وقاحت تمام و بدون هیچ شرمی از خود فیلم میگیرد که در حال نشان دادن *** خود است ، و جنجال اخیر این کلیپ بیشتر به آن بر میگردد که گویا به گفته بیننده های این کلیپ کذایی این پسر سیزده ساله عملی از خود انجام میدهد که موجی شگفتی و حیرت برخی از افراد دنبال کننده های شبکه های اجتماعی شده است برخی نیز معرفیت این کلیپ و فیلم را به سایز دستگاه تناسلی این نوجوان بستگی داده اند که گویا باعث تحیر و سرگشتگی بسیاری از جوانان و نوجوانان شده است که چگونه ممکن است که یه پسر ۱۳ ساله که تازه به سن بلوغ رسیده است این گونه عمل قبیح و غیر قابل تعریف انجام دهد آن هم با آن اندازه آلت که در برخی شبکه های اجتماعی از وصف این اندازه جوک هایی نیز منتشر شده است .

در این کلیپ که مشخص نیست که ایا این پسر واقعا ایرانی است یا نه ، مهم ترین چیز مشخص این است که جوانان ما در شبکه های اینترنتی و به خصوص تلگرام تفریحی ندارند و به دنبال سوژه میگردند برخی از جوک هایی که بسیار سرو صدا کرده است در تگرام را ما نیز منتشر کرده ایم که میتوانید با عضویت در کانال زیر از آن ها بهره ببرید . ولی واقعا پسر ۱۳ ساله چگونه ممکن است به این حد رسیده باشد سوالی است که پاسخ آن را باید از والدین این نوجوان گمراه پرسید .

 

 

نوشته ماجرا ی فیلم و کلیپ پسر ۱۳ ساله تلگرام اولین بار در سی سی پا سایت خبری تفریحی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

قضیه فیلم و کلیپ پسر 13 ساله تلگرام ماجرا موضوع پسر 13 ساله

مطلب مورد نظر به دستور دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه حذف گردید
 
ادامه مطلب ...

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک ۴ ساله

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک ۴ ساله

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک 4 ساله

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک ۴ ساله

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی

در این قسمت از جزقل سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک ۴ ساله را برای شما عزیزان قرار داده ایم.

قصه صدرا درد دارد، به همین خاطر است که از ششم آذر تا همین امروز، زخمش هنوز تازه است، زخمی که فقط مال او نیست؛ جراحتی است روی تن ۷۷ میلیون ایرانی که گرچه تقسیم شده است، گرچه کوچک است به اندازه چهار بخیه زده نشده، اما دردش تمامی ندارد.
حقیقت ماجرای بخیه کشی صدرا در اصفهان

قصه صدرا درد دارد، به همین خاطر است که از ششم آذر تا همین امروز، زخمش هنوز تازه است، زخمی که فقط مال او نیست؛ جراحتی است روی تن ۷۷ میلیون ایرانی که گرچه تقسیم شده است، گرچه کوچک است به اندازه چهار بخیه زده نشده، اما دردش تمامی ندارد. صدرای چهار ساله را حالا همه ایران می شناسند، ماجرای رفتنش به بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر را می دانند، آنجا نبوده اند اما شنیده اند که فقر، آن شب، بخیه های زیر چانه او را با دست های خودش کشیده، چون مادرش هزینه ای برای درمان نداشته است.

خبر صدرا که مثل دانه لوبیای سحر آمیز با سرعتی باور نکردنی قد کشید و ریشه ها و شاخه هایش به همه جا رسید، برخی پر از خشم و کینه شدند و تنور انتقادشان گرم شد، گروهی فقط پوزخند زدند و با جوک ساختن لودگی کردند، شماری ماجرا را سیاسی کردند و ابزاری برای فحاشی و محاکمه گروه های خاص، بعضی ها در دفاع از کادر درمان و ناچاری شان گفتند و نوشتند و گروهی هم شک کردند که شاید کسانی، مردم را به بازی گرفته اند و موج سواری خبری راه انداخته اند.

حالا اصل داستان، پشت مهی از شایعه، تمسخر، خشم، نفرت و حاشا پنهان شده اما پرونده هنوز باز است مثل زخم آن شب صدرا و به همی خاطر ما برای کشف جزئیات ماجرا و به دست آوردن آخرین خبرها از وضعیت پرونده صدرا و شیوه برخورد وزارت بهداشت با مقصرهای اصلی آن، سراغ دکتر عباس زارع نژاد، سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رفته ایم.

این پزشک و مشاور وزیر بهداشت اعتقاد دارد جدیت و سختگیری این وزارتخانه در برخورد با خطاهای اینچنینی باعث می شود دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.

به گواه رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی آخرین نتایج آمارگیری وزارت بهداشت نشان می دهد قشر پزشکی هنوز جزو سه گروهی هستند که تقریبا همه مردم جامعه به آنها اعتماد دارند و به همین خاطر از مردم می خواهد این بار هم ، خطای چند نفر را ، به پای همه جامعه پزشکی ننویسند.

در چند هفته اخیر خبرهای زیادی درباره صدرا و ماجرای بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر منتشر شده است. یکبار برای ما اصل ماجرا را تعریف می کنید ؟

ششم آذر امسال، کودکی ۴ ساله به نام صدرا، به خاطر پارگی حدود یک سانتی متری در زیر چانه به همراه مادرش به بیمارستان آیت الله اشرفی اصفهانی خمینی شهر اصفهان مراجعه کرد. پس از پایان مداوا وقتی مسئولان مربوط با جواب «ندارم» مادر مواجه شدند، همچنان بر اخذ هزینه اصرار کردند و نهایتا به علت نداشتن هزینه درمان، بخیه‌های کودک به دستور پزشک و توسط پرستار باز شد.

اقدام غیراخلاقی کادر درمان بیمارستان در ابتدا پوشیده ماند تا اینکه از طریق عواملی در بیمارستان و معاونت درمان دانشگاه و سپس صدا و سیمای استان و نهایتا بخش خبری ۲۰٫۳۰ ابعاد ملی و حتی بین المللی پیدا کرد.

وزارت بهداشت چه کرد ؟

وزیر بهداشت از یک سو با مطالبه مردم و مسئولین و وجدان های جریحه دار مواجه شده بود و از سوی دیگر باید به گونه ای عمل می کرد که جامعه پزشکی دچار آسیب کمتری شود و اگر خطایی رخ داده ، به پای همه پزشکان کشور نوشته نشود. به همین علت پیش از قضاوت کردن ، دو تیم بازرسی و معاون درمان وزارتخانه به اصفهان رفتند تا از نزدیک این اتفاق نادر و عجیب را بررسی کنند. گفتم " نادر "، به این علت که در دهه های اخیر ما هرگز با چنین پدیده ای مواجه نبودیم و زیاد پیش آمده است که پزشکان و پرستاران برای درمان بیماران، بسیار بیشتر از آنچه وظیفه شان بوده است وقت و هزینه صرف کرده اند.

نتیجه تحقیق تیم های پزشکی چه شد؟

از لحاظ اداری، پرونده در هیات تخلفات اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان وهیات انتظامی نظام پزشکی مورد بررسی قرار گرفت و تیم های بازرسی و نظارت وزارت بهداشت نیز کار خود را شروع کردند.در مصاحبه با پرستاران و پرسنل شیفت آن شب و مشاهده فیلم، متاسفانه مطمئن شدیم که ادعا درست بوده است.

در پرونده های پزشکی اینچنینی، معمولا پزشکی قانونی نظر نهایی را می دهد. گواهی از معاینه پزشکی قانونی هم دارید؟

بله نه تنها کودک بوسیله متخصصان خودمان معاینه شد بلکه گزارش پزشکی قانونی و معاینات دقیق جراح ترمیمی مبنی بر وجود آثار ۴ بخیه بر زخم بیمار خردسال وجود دارد که در نهایت ما را به نتیجه رساند پزشک، پرستار و سوپروایزر بیمارستان تخلف و قصور کرده اند.

والدین کودک از نظر اقتصادی چه وضعیتی داشتند؟

گروه ما پس از بررسی مطمئن شدند که والدین کودک از لحاظ مالی تنگدست هستند.

صدرا تحت پوشش بیمه نبود؟

خیر و همین موضوع مشکلشان را دوچندان کرده بود. اگر یک بیمار تحت پوشش بیمه باشد پرداختی اش در صورت بستری شدن در بخش شهری ۶ درصد و در بخش روستایی ۳ درصد است همچنین کسی که به اورژانس مراجعه می کند و در کمتر از ۶ ساعت تعیین تکلیف می شود، اگر بیمه داشته باشد ۱۵ درصد هزینه را می پردازد و اگر بیش از ۶ ساعت درمان شان طول بکشد باید همان ۶ درصد را بپردازد.

این ها را گفتم که بدانید بیمه تا چه سطحی از بیمار حمایت می کند و اگر بیمار بیمه نباشد چقدر متضرر می شود. چندی پیش وزیر بهداشت اشاره کرد که حدود ۱۰ درصد مردم در ایران هنوز بیمه ندارند و یکی از بخش های طرح تحول نظام سلامت، تحت پوشش بیمه بردن همین گروه است.

اگر بیماری تنگدست، تحت پوشش بیمه نباشد و کارش به بیمارستان بکشد، چه می شود؟

بر اساس قانون نماینده بیمه باید در بیمارستان حضور داشته باشد و وقتی بیمار بستری شد اقدامات لازم برای بیمه شدنش را انجام بدهد و اگر هم نماینده بیمه حضور نداشت بیمار باید بستری شود و بعد از بیمه شدن، صورتحساب خدماتی که دریافت کرده است، برای بیمه ارسال شود اما فرانشیز ، همان ۶ درصد شهری و ۳ درصد روستایی است.

در درمان های سرپایی مثل پرونده صدرا وضع چگونه باید باشد؟

در درمان های سرپایی پوشش دهی بیمه ای با این کیفیت نیست و بیمار باید بعدا خودش را بیمه کند و امکان دارد بیمارستان همه پول را از او بگیرد اما توجه داشته باشید که دست بیمارستان ها برای حمایت ویژه از بیماران بی بضاعت و اورژانسی همیشه باز است.

پشتیبانی بیمارستان ها در برخورد با این گروه از بیماران چگونه است؟

مسئولان بیمارستان وظیفه دارند مساعدت کنند تا بیماران هزینه ای متناسب با بضاعت شان پرداخت کنند.

آیا برای چنین اقداماتی منبع مالی در بیمارستان ها تعبیه شده است؟

منبع مالی از طریق طرح تحول تزریق شده است هرچند باید اعتراف کنم که مطالبات بیمارستان ها از بیمه بسیار زیاد است اما با وجود همه این مشکلات ، مسئولان بیمارستان ها همیشه مکلف هستند با افراد تنگدست بدون اعمال فشار مالی برخورد کنند.

چرا در این جریان پزشک و پرستار وارد فرایندهای مالی شدند در حالی که وزیر بهداشت بارها در گفتگوهایش تاکید کرده است کادر درمانی نباید درگیر مسایل مالی شود؟

نه فقط این موضوع بلکه محول کردن وظیفه پزشک به پرستار در زدن بخیه و فرستادن همراه بیمار برای تسویه حساب پیش از اتمام فرایند درمان از رویه های نادرست مدیریت این بیمارستان است که باید اصلاح شود.

بر همین اساس با توجه به محرز شدن تخلف در کشیدن بخیه ها و کامل نشدن فرآیند درمان کودک، مقرر شد علاوه بر تعلیق پزشک و پرستار و ارجاع پرونده ایشان به مراجع ذیصلاح، رئیس و مدیر بیمارستان نیز برکنار شوند.

در شبکه های مجازی مطالبی منتشر شد که در آنها برخی پزشکان به واکنش وزیر بهداشت انتقاد کرده بودند و آن را پاسخی به هیجان مردمی می دانستند. آنها می گفتند مجازات خاطیان این ماجرا بیش از جرم شان بوده است. نظر شما چیست؟

من این طور فکر نمی کنم. این رخداد نادر و تلخ در طول تاریخ خدمات ارزشمند پزشکی کشورمان تأسف‌بار بود و به هیج عنوان پذیرفتنی نیست که در بیمارستان دولتی و حتی خصوصی چنین تخلفی صورت پذیرد، چرا که در بیمارستان های دولتی، دریافتی پزشکان و پرستاران ارتباطی به پرداختی بیمار ندارد و بیمه نبودن بیمار و ناتوانی در پرداخت هزینه، نباید مانع از ارائه خدمت آن هم در اورژانس و در زمان اجرای طرح تحول سلامت شود.

طبیعتا مردم متاثر شده اند و احساسات شان جریحه دار شده است اما همانطور که گفتم تصمیم نهایی وزیر، با مطالعه و پس از بررسی کامل موضوع بود.

امیدوارم جامعه پزشکی با درک درست از شرایط و فضای ایجاد شده، با نقد از درون و به دور از تعصبهای صنفی، دوری از قضاوتهای شتاب زده مشابه آنچه که در گذشته و در ماجرای قتل یک متخصص در اردبیل شاهد آن بودیم و اهتمام به حقوق مردم و رعایت منشور حقوق بیمار به ویژه در مراکز درمانی و اورژانس بیمارستانها به وظیفه انسانی و حرفه ای خود بیش از گذشته توجه کند.

شما چه وقت از ماجرا مطلع شدید ؟

باورتان می شود که من هم از طریق شبکه های مجازی اولین بار موضوع را دیدم؟ یعنی هیچ بخشی در این بیمارستان حادثه را به ما گزارش نکرده بود. نیمه شب ناگهان خبری با این موضوع دیدم و پیامکی به وزیر زدم. خیال می کردم شایعه است. همان ساعت وزیر بلافاصله به من زنگ زد و دستور داد سریعا دو تیم بازرسی به خمینی شهر بروند و روز بعد هم معاون شان را اعزام کردند که به علت نامطلوب بودن هوا از راه زمینی رفتند. موضوع کمی بعد در صدا و سیما هم پخش شد.

چرا مسئولان نظارتی دانشگاه، در این ماجرا تذکر گرفتند؟

چون وظیفه داشتند فورا مساله را به وزارت بهداشت خبر بدهند اما تاخیر داشتند. موضوع باید پیش از تبدیل شدن به موج اجتماعی، به مسئولان دانشگاه علوم پزشکی آن شهر اعلام می شد.

آیا حقیقت دارد که زخم صدرا حتی بدون نیاز به بخیه هم قابل درمان بود اما چون پزشک بیمارستان متخصص جراحی پلاستیک بود. اصرار داشت زخم را بخیه بزند؟

من یک پزشکم اگر کودکی با شرایط صدرا به من مراجعه می کرد ترجیح می دادم بخیه نزنم و آن زخم را پانسمان کنم چون با توجه به این که در سن رشد بود احتمالا جای زخم هم از بین می رفت اما درباره تخصص پزشک باید بگویم که پزشک معالج، جراح پلاستیک نبود بلکه پزشک اورژانس بود.

من از پزشکی که دوره انترنی اش را در همان بیمارستان گذرانده است شنیده ام روال بیمارستان همیشه همین بوده که ابتدا کادر بیمار از همراه بیمار می خواستند، پول را پرداخت کند و اگر او پول نمی داد و پزشک و پرستار خدمات درمانی را ارایه می کردند هزینه درمان از حقوق آنها کسر می شد. این رویه درست و قانونی است؟

به هیچ عنوان قانونی نیست و به همین علت مدیربیمارستان برکنار شد.هر بیمارستان دیگری هم چنین رویه ای داشته باشد قانون شکنی کرده است و اگر وزارت بهداشت مطلع شود با مدیرش برخورد می کند. اگر بیمار مشکل مالی دارد ، چرا باید حقوق پزشک و پرستار را بابت درمانش کم کنند ؟!

در فضای مجازی خواندم پزشک و پرستار این پرونده بازداشت شده اند و در زندان هستند. حقیقت دارد ؟

خیر درست نیست اما از طریق دادسرای خمینی شهر ، احضار شده اند و برای شان پرونده تشکیل شده است. در واقع در دو مرجع برای آنها پرونده تشکیل شده است اول در مرجع صنفی که دادسرای انتظامی نظام پزشکی به آن رسیدگی می کند و دوم در مرجع عمومی. چون این ماجرا باعث خدشه دار شدن احساسات مردم شده و مدعی العموم هم از آن شکایت کرده است.

قبول دارم که پرونده صدرا خیلی دردناک و ناراحت کننده است اما به طور کلی حس می کنم مردم نسبت به جامعه پزشکی مدتی است به شدت موضع گرفته اند و حتی در این ماجرا هم خشم عمومی به حدی زیاد شد که کل جامعه پزشکی را هدف قرار دادند. به نظرتان علت احساسات منفی عمومی نسبت به این قشر چیست ؟

من فکر نمی کنم پیام هایی که صرفا در فضای مجازی رد و بدل می شود، انعکاس دهنده افکار عمومی باشد. کسانی را که درباره این حادثه ناخوشایند مطالب رکیک می نویسند یا جوک می سازند ، مردم تلقی نمی کنم. آمارهای اخیر ما نشان می دهد جامعه پزشکی هنوز هم یکی از سه گروهی است که مردم به آنها اعتماد دارند و بر این اساس می گویم که مطمئن هستم آنها می دانند که ما در هر صنفی تخلف داریم حتی میان وکلا، پلیس ها و خبرنگارها . پس ممکن است جامعه پزشکی هم تخلفاتی داشته باشد اما وجود چند نفر که خلاف قانون عمل کرده اند به معنای خلافکار بودن یک قشر عظیم از متخصص های خدمتگزار مردم نیست.

سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی

نوشته سیر تا پیاز ماجرای بخیه کشی کودک ۴ ساله اولین بار در جزقل پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...