مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

لیلا عروسک باربی محجبه در بازار آلمان! +عکس

لیلا عروسک باربی محجبه در بازار آلمان!

با گسترش مهاجرت جنگزده های سوری به آلمان و کشورهای اروپایی و افزایش تعداد مسلمانان در این کشورها ، لوازم و اسباب بازیهای مربوط به مسلمانان نیز در این کشورها بیشتر تولید میشود. بتازگی در اقدامی ابتکاری اسباب بازی باربی به صورت اسلامی و محجبه با نام لیلا برای کودکان مسلمان تولید و به بازار عرضه شد.این روزها فروش عروسک باربی محجبه در کشور های اروپایی از جمله آلمان افزایش یافته است.

لیلا عروسک باربی محجبه در بازار آلمان! +عکس

iranstyle (1)

بتازگی تصویری از این عروسک باربی محجبه در شبکه های اجتماعی منتشر شده است .این عروسک در یکی از فروشگاه های زنجیره ای کشور آلمان در حال فروش است و اسم این عروسک لیلا نام دارد.این عروسک حدود ۵ یورو قیمت دارد.

گرداوری:ایران استایل

The post لیلا عروسک باربی محجبه در بازار آلمان! +عکس appeared first on مجله اینترنتی ایران استایل | پورتال خبری و سبک زندگی.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

شگفتی‌های دختر هنرمند ۷۰سانتی در تهران +عکس

شاید با دیدنش لحظه ای مکث کنید. جثه ای ۷۰ سانتی با حداکثر ۱۵ کیلوگرم وزن، دراز کش بر روی میزی خوابیده خالق آثار هنری زیبایی باشد. روایت ما از هنرمندی های «فریبا معصومی» را بخوانید:

به گزارش سایت سی سی پا نقل از مهر،تنها سرش حرکت می کند و بخشی از انگشت ها و مچ دستش. حتما باورش برای شما هم سخت خواهدبود اگر بگویند تمام کارهایی که بر روی میز می بینید از شال گردن، پاپوش ها، عروسک ها، لیف ها، گل ها و… کار دست های خودش است که به شکل خوابیده بر روی زمین آنها را درست کرده و بافته. شاید به همین خاطر باشد که میل بافتنی از دستش نمی افتد و هر از گاهی دستی به میل و کامواهایش می برد که کمی باورپذیری این ماجرا را برای بازدیدکننده ها ساده تر کند.

فریبا معصومی، معلولیتی دارد که از زمان تولد دچار بیماری راشیتیسم بوده و تا امروز که ۳۰ ساله است تنها سرش رشد کرده؛ اما با این وجود بیکار ننشسته و برای اینکه خودش را به همگان ثابت کند با هر روشی از نقاشی گرفته تا پولک‌دوزی، کاموا‌بافی، عروسک‌سازی، گل‌سازی و…سعی کرده هنرش را به نمایش بگذارد؛ آن هم با شرایطی که از نظر هر انسانی با جسم سالم دشوار به نظر می رسد. می گوید از ۱۲ سالگی کارهای مختلفی انجام داده است اما ۴ سال می شود که تقریبا کارهایش به خوبی فروش می رود و بهزیستی تا حدودی به او رسیده و حتی سه سال پیش برای او معلمی می گیرند تا بتواند درس بخواند. از فنی حرفه ای مدرک بافندگی اش را هم گرفته است و دیگر با راه اندازی کارگاهش می تواند آموزش را نیز شروع کند.

 

فربیا با همین کارهایی که انجام داده برای پدر و مادرش خانه ای در فومن گیلان ساخته است و با هم زندگی می کنند. در حال حاضر هم از زندگی اش راضی است و خدا را شکر می کند و حتی می گوید از جوان های امروزی هم پرانرژی تر است و امید به زندگی فراوانی دارد. دلش می خواهد همه بیایند و کارهایش را ببینند. نه به این دلیل که بتواند آنها را بفروشد بلکه به این خاطر بیایند و کارهایش را ببیند که متوجه شوند وقتی کسی مانند فریبا با چنین وضعیت جسمی می تواند چنین کارهایی انجام دهد آنها هم می توانند کارهای بزرگ تر از فریبا بکنند.

بار دومش است که به تهران آمده. اینبار هم به دعوت شهرداری در بازارچه کارآفرینی و صنایع دستی که در خیابان بهشتی، خیابان مفتح شمالی قرار دارد کارهایش را برای فروش گذاشته است. ما هم به آنجا رفتیم و برای ساعاتی میهمان این کارآفرین با انرژی بودیم.

مشتری های تلگرامی

بسیار با شور و هیجان مشتری هایش را راه می اندازد و قیمت کارهایش را می گوید. مردم هم از او خرید می کنند و هر کدامشان که دوست داشته باشند عکسی هم به یادگار با او می اندازد. سرش حسابی شلوغ است و در عین آنکه با مشتری هایش صحبت می کند از گروه های تلگرامی گوشی اش غافل نمی شود. می گوید در این ۱۰ روزی که به تهران آمده سه چهار روز اول اصلا مشتری نداشته و با تلگرام توانسته دوستانش را خبردار کند و آنها هم با خبردادن به کسانی که می شناختند بازدیدکننده هایی را برای خرید کارهای فریبا فرستاده اند و حالا چند روزی می شود که مشتری های خوبی برایش می آیند: «از طرف آقای لطفی، نماینده شهرداری تهران به اینجا دعوت شدم. دومین بار است که به تهران می آیم. در قلعه رودخان غرفه ای اجاره کرده بودم و کارهایم را می فروختم اما آنجا خیلی سرد شد و دیگر نمی توانستم کار کنم. حالا ۱۰ روزی می شود که به تهران آمدم.»

بعد از ۱۸ سال کار کردن هر چه ببینم می توانم بکشم و ببافم

از او داستان زندگی اش را که می پرسیم می گوید: «ما چهار خواهر و دو برادر هستیم. من فرزند چهارم هستم و هیچ کدام از خواهر و برادرهایم مانند من معلول نیستند. تا زمانی که آنها کنارم بودند خوب بود و من مشکلی نداشتم. احساس تنهایی هم نمی کردم. اما آنها یکی یکی سر خانه و زندگی شان می رفتند و من تنهاتر می شدم. در این حین که آنها بچه دار می شدند من برای بچه های آنها نقاشی می کشیدم. از تخیلات خودم استفاده می کردم و چیزهای مختلف برای آنها می کشیدم. تا جایی که یادم می آید از ۱۲ سالگی کارهایی مانند نقاشی و بافتنی انجام می دهم. ابتدا با دندانم میل بافتنی را می گرفتم که دندانم خیلی درد می گرفت و اذیت می شدم. با دو میل هم می بافتم اما خیلی سختم بود. اولین بار که چیزی برای خودم بافتم یک لباس کوچک برای عروسکم بود. خیلی از آن خوشم آمد. بعد از آن شروع کردم دستگیره درست کردن. اوایل طرح بلد نبودم به کارهایم بدهم کم کم این کار را هم یاد گرفتم. دیگر الان بعد از ۱۸ سال کار هر چه ببینم می توانم ببافم بکشم. البته دراین بین ۵ سال مجبور شدم کار نکنم. چون مادرم مریض شده بود و پدرم هر چه داشت فروخت و خرج عمل های مادرم کرد.»

فریبا از زمان هایی می گوید که احساس تنهایی می کرده و دوست داشته کسی در کنارش باشد در صورتی که پدر و مادرش برای کار در مزرعه او را در خانه با آب و نان می گذاشتند و می رفتند. او هم کاری نداشته جز آنکه با خدای خودش درد و دل کند و از خدا بخواهد کاری کند که دیگر تنها نباشد و خودش را با کارهایی مانند پولک‌دوزی، کاموا‌بافی، عروسک‌سازی، نقاشی، گل‌سازی و… سرگرم می کرده است.

در نقش جهان ۱۴ میلیون تومان فروختم

وقتی برای اولین بار چهار پنج سال پیش بهزیستی کارهای فریبا را می بیند از او می پرسند چه جایزه ای دوست دارد به او بدهند؟ او هم گفته است دوست دارد به مشهد برود: «وقتی به مشهد رفتم صاحب هتل به من یک میلیون تومان وام داد. من یک میلیون تومان را وارد کار تولید کردم. نمایشگاه زدم و وسایلم را فروختم و ۵-۶ میلیون پول دستم آمد و اینطور کارهایم را توانستم بیشتر کنم.» اما بهترین نمایشگاهی که برگزار کرده است را در اصفهان میدان نقش جهان می داند که توریست ها با دیدن کارهایش سنگ تمام گذاشتند: «توریست ها در اصفهان خیلی استقبال کردند و توانستم ۱۴ میلیون تومان کارهایم را بفروشم. دیگر هیچ جای دیگر تا این اندازه بازدید کننده نداشتم.»

من را کبوتر کن پیش مادرم بروم

فریبا تا قبل از ۲۶ سالگی آنقدر شهرت نداشته که بتواند کارهایش را جایی به غیر از خانه بفروشد اما ماجرا برمی گردد به زمانی که مادرش سکته می کند و او را برای درمان به تهران می آوردند:‌ »وقتی مادرم سکته کرده بود هیچ کس به من نمی گفت چه اتفاقی افتاده است. من برای سلامت مادرم به مشهد رفتم و دعا کردم. در آنجا نذر کردم و گفتم خدایا من را یک کبوتر کن تا بتوانم پیش مادرم بروم. من فقط می خواهم مادرم را ببینم. خواب دیدم مادرم نشسته و راه نمی رود. به خواهرهایم التماس می کردم حقیقت را به من بگویند اما می گفتند چیزی نیست. در راه برگشت از مشهد بودیم که برادرم ناگهان تصمیم گرفت به تهران برود. همان زمان خدا را شکر کردم که دعاهای من را قبول کرد. وقتی رفتم مادرم را دیدم در وضعیتی بود که حتی نمی توانست خودش لباسش را به تن کند. بنده خدا نمی توانست دیگر راه برود. برگشت به من گفت: «فریبا در این ۲۶ سال چطور طاقت آوردی و زمین گیر بودی؟» گفتم: «مادر خدا به آدم صبرش را هم می دهد.» به مادرم گفتم من شفاعت تو را از امام رضا می گیرم. آمدیم خانه قرآنم را بغل گرفتم و گریه کردم. گفتم یا امام رضا از تو کمک می خواهم. یک فرصت دیگر به من بده. باز به مشهد رفتم و مادرم را هم بردم. دیدم مادرم دیگر راه می رود. حتی همان روزها مادرم خودش کالسکه من را دور حرم امام رضا چرخاند بدون آنکه دردی احساس کند.»

با فروش کارهایم برای پدر و مادرم خانه ساختم

فریبا وقتی ۴ سال پیش به تهران می آید و برخی مسئولان از طریق رسانه ها با او آشنا می شوند دیگر کمی در بین مردم شناخته شد به طوری که دوسال کارهایش را در خانه فروخت و دو سال دیگر هم با برگزاری نمایشگاه و برپایی غرفه در قلعه رودخان توانست آنقدر کارهایش را بفروشد و پول جمع کند که از طریق آن برای پدر و مادرش در فومن خانه ای بسازد: «مادرم آرزو داشت خانه داشته باشد. من هم راز و نیاز می کردم با خدا می گفتم خدایا من آرزو دارم هنرم را همه بشناسند و با این هنرم برای مادرم خانه بسازم. خدارا شکر بعد از این چهار سال توانستم در فومن خانه و کارگاهی درست کنم.»

انگار همه ناامید هستند اما من نیستم

فریبا دوست دارد کارهایش را مردم ببیند فقط به این خاطر که جوان ها انگیزه پیدا کنند و ببیند در هر شرایطی می توان کار کرد. او زندگی کردن را خیلی دوست دارد و به هیچ عنوان ناامید نیست: «آنهایی که سالم هستند به من می گویند خوش به سعادتت تو خوشبخت ترین آدم دنیا هستی. کاش ما هم مثل تو بودیم. انگار همه در زندگی شان ناامید هستند. اما من واقعا نا امید نیستم. وقتی جوان هایی را می بینم که قدر جوانی شان را نمی دانند می گویم خدایا شکرت راضیم به رضای تو. من همیشه از خدا راضی بودم. حتی آن زمان هایی هم که تنها بودم با خدا درد و دل می کردم. من دوست دارم جوان ها بیایند و کارهای من را ببیند. آنها با دیدن کارهای من  امیدوار می شوند که فلانی با این وضعیت دارد کار می کند پس اگر بخواهند کار هست.»

من را اینطور نبینید یک مارمولکی هستم!

بی حرکت در گوشه ای از میز خوابیده اما حسابی شش دانگ حواسش جمع است. از یک طرف مشتری ها راه می اندازد از طرف دیگر به سوالات ما جواب می دهد. با این وجود همچنان با گوشی اش در تلگرام مشغول است. وقتی به از او می پرسیم چطور می تواند همه این کارها را با هم انجام بدهد می گوید: «من را اینطور نبینید یک مارمولکی هستم.» ۱۵ سالی هم می شود که موبایل دارد و حتی سواد خواندن و نوشتنش را هم از طریق موبایل یاد گرفته است. یک سال است که گوشی هوشمند گرفته آن هم به پیشنهاد دوستان قلعه رودخان که به او گفتند در تلگرام گروه بسازد و کارهایش را معرفی کند: «من اصلا سوادم را با گوشی یاد گرفتم. دوست داشتم مدرسه بروم اما ۳ سال پیش بهزیستی برایم یک معلم گرفت و من در عرض شش ماه جهشی خواندم. الان تا کلاس ششم خوانده ام اما بهزیستی به معلم من حقوق نداد و من هم امسال عید ۶۰۰ هزار تومان به او پول دادم و گفتم دیگر نیاید. فعلا هم دیگر درس نمی خوانم. مدرک فنی حرفه ای هم دارم. وقتی مدرک گرفتم به من گفتند می توانم آموزش بدهم. کارگاه هم را درست کردم و دیگر می خواهم کارم را شروع کنم تا قبل از آن هم ۵۰ نفری را در خانه آموزش داده ام.»

بهزیستی به من می گوید ازدواج کن!

دلش از مسئولان به خصوص سازمان بهزیستی پر است و می گوید ۲۶ سال از او هیچ حمایتی نشد. به طوری که حتی تا ۲۷ سالگی سواد خواندن و نوشتنش را هم از طریق موبایل یاد گرفته بود و هیچ آموزش مدرسه ای ندیده بود: «یک نامه برای بهزیستی رشت نوشتم و گفتم ۲۶ سال حمایتی از من نشده است. نامه می فرستادم که به من کار بدهید؛ می گفتند جوان های امروز بیکار هستند به تو چه کاری بدهیم؟! حتی سرویس بهداشتی هم نداشتم مادرم من را پله پله برای سرویس بهداشتی پایین می برد. حمام هم نداشتیم و وقتی این مشکلات را می گفتم به من جواب می دادند که برو بیرون حمام کن! حتی درخواست کردم جایی به عنوان کارگاه در اختیار من بگذارند اما قبول نکردند. آنقدر اعتراض کردم که دیگر قبول کردند کاری برای من بکنند؛ اما بعد از مدتی به من گفتند راهت دور است نمی شود. الان ۱۰ روز است تهران هستم هیچ کدام از مسئولان بهزیستی نیامدند. در رشت و فومن برای من نمایشگاه نمی گذارند که کارهایم را بفروشم باید با این وضعیتم باید تا تهران بکوبم و بیایم. آنها حتی کارهای من را می توانند بخرند اما حاضر به این کار هم نمی شوند. اینها تنها مشکل من نیست. همه معلول ها مشکل دارند اما مشکلات حل نمی شود. بهزیستی به من می گویند ازدواج کن تا شوهرت خرج و مخارجت را بدهد و نیازهایت را برطرف کند! الان مردها یک زن سالم را نگه نمی دارند چه برسد به معلول ها. آیا یک مسئول باید به جای آنکه مشکل معلولی را حل کند اینطور حرف بزند؟!»

ای کاش مثل عروسک هایم بودم

از فریبا در این چند سال مستندهایی نیز ساخته شده است. او یک خاطره از مستندهایش می گوید: «وقتی داشتند از من مستند می ساختند آقای کارگردان از من پرسید وقتی که این عروسک ها را درست می کنی چه احساسی داری؟ گفتم ای کاش من هم مثل آنها بودم. آنطور که من برایشان دست و پا می گذارم خداوند هم به من دست و پا اهدا می کرد. از آن به بعد که مستند من پخش شد و خیلی ها این حرف را شنیدند و برای عروسک های من مشتری هایش چندبرابر شد.»

نوشته شگفتی‌های دختر هنرمند ۷۰سانتی در تهران +عکس اولین بار در سی سی پا سایت خبری تفریحی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

استفاده از نمازخانه زنانه برای مکان فساد و فحشا +عکس

190866744

استفاده از نمازخانه زنانه برای مکان فساد و فحشا

 

گزارشاتی مردمی از اجاره دادن یک نمازخانه زنانه به عنوان مکانی برای روابط نامشروع و فساد و فحشا ، پلیس امنیتی را به تکاپو و تحققیات بازداشت و با اثبات صحت این گزارشات ، منجر به دستگیری خادم مسجد شد به گزارش پارسناز نیروهای امنیتی استان “البحیره” واقع در شمال مصر، خادم مسجدی را که نمازخانه زنانه را برای اعمال منافی عفت اجاره می‌داد، بازداشت کردند.

 

رئیس اداره آگاهی البحیره گفت: اطلاعاتی دریافت کردیم که بر اساس آن “صبری. م. ع.” خادم ۳۹ ساله مسجد شهر دمنهور، در اوقات غیر از وقت نماز، بخش زنانه مسجد را به مبلغی معادل ۵۰ جُنیه (۷ دلار) برای انجام اعمال غیراخلاقی اجاره می داد.

 

در پی بررسی های انجام شده، صحت موضوع تایید شد و خادم مسجد بازداشت گردید.پایگاه اینترنتی “رای الیوم” با نقل این خبر نوشت: مدیر اداره آگاهی البحیره، دستور تشکیل گروه تحقیق به ریاست رییس اداره اماکن را به منظور تسریع در بازداشت دیگر افراد خاطی در این زمینه را صادر کرده است.

 

نیروهای امنیتی تا کنون با حکم دادستانی دو متهم ۴۶ و ۴۰ ساله مقیم یکی از روستاهای مرکز دمنهور را هم در این رابطه بازداشت کرده

نوشته استفاده از نمازخانه زنانه برای مکان فساد و فحشا +عکس اولین بار در سی سی پا سایت خبری تفریحی پدیدار شد.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

چاق ترین مرد دنیا در گذشت! +عکس

چاق ترین مرد دنیا در گذشت! 

یک رسانه کوبایی اطلاع داددر اثر حمله قلبی چاقترین مرد جهان در مکزیک از دنیا رفت.به نقل از «کوبادباته»، «اندرس مورنو سپولودا» چاق‌ترین مرد مکزیکی جهان روز گذشته در مسیر انتقال از خانه اش  در شهر اوبرهگون  ایالت سونورا  مکزیک به بیمارستان در اثر حمله قلبی درگذشت.

این مرد که رکوردار چاقترین مرد جهان بود ۳۸ سال سن داشت . به گزارش پارسناز  مورنو در اواخر عمر خود به وزن ۴۴۴ کلیوگرم رسیده بود.به گفته یکی از افراد خانواده وی، «مورنو» در ماه اکتبر سال جاری تحت عمل جراحی گرفت و توانست قسمت زیادی از وزنخود را کاهش دهد؛ اما خوشحالی این مرد از کاهش وزنش دیری نپایید

چاق ترین مرد دنیا در گذشت! +عکس

11

مورنو پس از این عمل جراحی میتوانست بدون نیاز به دیگران حمام کند و حتی کفش ورزشی به پا می‌کرد.به گفته نزدیکان وی «مورنو» همواره رویای ایجاد یک مرکز بزرگ تخصصی برای بیماران مبتلا به بیماری چاقی را در سر می‌پروراند.

گرداوری:ایران استایل

The post چاق ترین مرد دنیا در گذشت! +عکس appeared first on مجله اینترنتی ایران استایل | پورتال خبری و سبک زندگی.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

شفای خواننده پاپ سرطانی از آقا امام رضا +عکس

شفای خواننده پاپ سرطانی از آقا امام رضا 

همین چند وقت پیش بود که همسر غلامرضا صنعتگر خبر داد این خواننده محبوب پاپ صدایش را از دست داده و هنگام حرف زدن با ایما و اشاره یا نوشتن میتواند منظور خود را بفهماند. اینک در آستانه میلاد حضرت پیامبر ،به گزارش پارس ناز خواننده پاپ با صدای خودش خبر شفا گرفتنش از امام رضا را اعلام کرد. صدای خواننده پاپ پس از ۶۵ روز برگشت.غلامرضا صنعتگر خواننده کشورمان که به دلیل بیماری و جراحی‌ به مدت ۶۵ روز قدرت تکلم نداشت با توسل به امام رضا(ع) بار دیگر توان صحبت کردن یافت.

غلامرضا صنعتگر خواننده پاپ ایرانی که به سرطان کبد مبتلا شده صدایش را از دست داده بود اما  این خواننده موسیقی پاپ کشورمان که پیش از این هم در نامه‌ای به امام رضا(ع) از بیماری‌اش صحبت کرده بود، بیان کرد: باور کنید هنوز شوکه هستم و نمی‌دانم چطور بعد از ۶۵ روز که هیچ صدایی از حنجره‌ام نمی‌آمد به بزرگواری و نگاه حضرت امام رضا(ع) دوباره این صدا به حنجره من بازگشت و من بعد از این همه مدت سکوت و بی‌صدایی می‌توانم بار دیگر صحبت کنم و هیچ مشکلی هم نداشته باشم.

شفای خواننده پاپ سرطانی از آقا امام رضا +عکس

1

خواننده آهنگ ” میشه ضامنم بشی ” که به دلیل جراحی‌ های روی معده و روده صدای خود را از دست داده بود، گفت: به دلیل جراحی روی معده و روده‌ام، تارهای صوتی و حنجره ام نیز دچار مشکل شده و صدای خود را به طور کامل از دست داده بودم و قادر نبودم حتی تکلم ساده‌ را انجام دهم. ابتدا فکر می‌کردم که این گرفتگی صدا یک سرماخوردگی ساده است، اما متاسفانه این ماجرا بیش از ۶۵ روز طول کشید و هیچکس از پزشکان نیز نتوانستند پاسخ مناسبی به من بدهند. این موضوع به قدری من و خانواده‌ام را ناراحت کرده بود که دیگر نمی‌دانستیم چه کاری انجام دهیم.

غلامرضا صنعتگر در مورد ماجرای شفا گرفتنش از حضرت امام رضا گفت : چندی پیش از طرف خانواده‌ام و تعدادی از دوستان و آشنایان پیشنهاد شد که برای زیارت به حرم امام رضا(ع) مشرف شوم، اما من گفتم که اگر قرار است بروم باید امام رضا (ع) من را بپذیرد. چند روز بعد بود از طریق واسطه‌ای به من زنگ زدند و گفتند که امام رضا(ع) تو را طلبیده و باید چند روزی را در مشهد حضور داشته باشی و به این شکل بود که من همراه خانواده‌ام به مشهد سفر کردم.

وی بیان کرد: در این چند روزی که به مشهد مقدس سفر کرده بودم، صبح و شب همراه خانواده‌ام در باب‌الجواد دخیل بستم، اما بعد از گذشت این چند روز هم اتفاقی نیفتاد. حتی آخرین باری که وارد حرم شدم و می‌خواستم از بارگاه امام رضا(ع) خداحافظی کنم پشت سر خود را نگاه کردم و به ایشان گفتم یا حضرت رضا من دستِ خالی از پیش شما بروم؟

این خواننده موسیقی پاپ که طی ماه‌های اخیر درگیر مراحل درمانی بیماری است، ادامه داد: بعد از اینکه از سفر مشهد بازگشتم همچنان قدرت تکلم نداشتم، اما دیشب که به خواب رفتم حال عجیبی داشتم. حتی مادرم که بعد از یک ماه به دیدنم آمده بود این حال و هوای عجیب را در من دیده بود تا اینکه خوابیدم و نزدیک اذان صبح بود که خواب سفرم به مشهد مقدس را دیدم که در این فضا از امام رضا(ع) گله می‌کردم که چرا مشکل من را حل نکرد تا اینکه یک دفعه با یک فریاد «یا امام رضا(ع)» از خواب بیدار شدم و دیدم صدایم کوچکترین خشی ندارد و من بعد از ۶۵ روز می‌توانم به راحتی صحبت کنم.

صنعتگر در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: می‌خواهم این معجزه را فریاد بزنید و به همه بگویید که حضرت امام رضا(ع) چگونه در آستانه فرا رسیدن میلاد حضرت محمد(ص) من و خانواده‌ام را خوشحال کرد.

گرداوری:ایران استایل

The post شفای خواننده پاپ سرطانی از آقا امام رضا +عکس appeared first on مجله اینترنتی ایران استایل | پورتال خبری و سبک زندگی.


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...