مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

مرجع کامل عکس , سرگرمی, دانلود

پل بین کاربران و سایت های مورد نیاز اینترنت,آخرین اخبار ایران و جهان,سایت مرجع شما در اینترنت

تازه ترین خبر از وضعیت پورحیدری در بیمارستان +عکس

تازه ترین خبر از وضعیت پورحیدری در بیمارستان

 

از بستری شدن منصور پورحیدری سرپرست تیم فوتبال استقلال  در بیمارستان ایرانمهر دو هفته ای میگذرد و در حالیکه قرار بود کمیسیون ویزه ای برای بررسی حال وی تشکیل شود به دلایلی این کمیسیون پزشکی تعویق افتاد . به گزارش پارسناز حاضر نشدن یکی از عکس‌های پزشکی منصور پورحیدری کمیسیون پزشکی این پیشکسوت فوتبال را به تعویق انداخت.

 

منصور پورحیدری سرپرست تیم فوتبال استقلال از چهارشنبه دو هفته پیش در بیمارستان بستری شده است و معالجات پزشکان روی وی ادامه دارد.

 

قرار است در کمیسیون پزشکی در مورد لکه ی موجود در ریه آقای منصور پورحیدری تصمیم گرفته شود.آخرین خبر از احوال منصور پورحیدری این ست که کمیسیون پزشکی این پیشکسوت فوتبال برای تشخیص نهایی پزشکان یک روز به تعویق افتاد.

 

دلیل این تاخیر این است که یکی از عکس‌ها هماهنگ شده بود پس از جابه جایی در بیمارستان امام خمینی(ره) گرفته شود و صبح به دست پزشکان معالج پورحیدری برسد اما این عکس دیرتر به دست پزشکان رسیده و در نتیجه کمیسیون پزشکی تعویق افتاد.

 تازه ترین خبر از وضعیت پورحیدری در بیمارستان +عکس

حال عمومی منصور پورحیدری خوب است و شرایط این پیشکسوت بهتر از روزهای قبل است. کمیسیون پزشکی قرار است پس از بررسی همه عکس ها تصمیم بگیرد که آیا با دارو لکه درون ریه پورحیدری را دفع کنند یا این کار را با جراحی انجام دهند.

 

 

مطالب مرتبط:

 

وضعیت وخیم پورحیدری در بیمارستان +عکس

 

 پدر و دختران ستاره و محبوب ایرانی

 

خبر جنجالی خداحافظی پرحاشیه علیرضا نیکبخت واحدی

 

علت اصلی درگذشت حجازی چه بود؟

 

 

 


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

ماجرای نصب پرچم داعش و خودکشی روی پل کرمانشاه +عکس

ماجرای نصب پرچم داعش و خودکشی روی پل کرمانشاه

 

این روزها عکسی در رسانه های اجتماعی منتشر میود که دارنده تصویری از پرچم گروهک تروریستی تکفیری داعش است که بر روی یک پل در کرمانشاه نصب شده و بر اساس این تصویر ادعا می‌شود، پرچم داعش برای ساعاتی روی پلی در استان کرماشاه نصب شده بود.

 

در توضیح این عکس آورده شده «صبح روز یکشنبه پرچم داعش بر روی پل لب آب استان کرمانشاه به اهتزاز در آمد و اول بامداد پرچم توسط نیروی انتظامی پایین آورده شد. هنوز فرد خاصی در این رابطه دستگیر نشده. رسانه‌های تلویزیونی در مورد اهتزاز این پرچم سکوت کرده‌اند و هنوز خبری از آن را رسانه‌ای نکرده‌اند. بنا به ضبط دوربین‌های مداربسته اطراف پل، این پرچم ساعت 3 بامداد برافراشته شده است».

 ماجرای نصب پرچم داعش و خودکشی روی پل کرمانشاه +عکس

واقعیت

 

اما بررسی ها حاکی از ان است که این موضوع به طرز مرموزی شایعه ای بیش نبوده و به گزارش پارسناز  این عکس متعلق به خودکشی یک زن است.در واقع نصب پرچم داعش در استان کرمانشاه صحت ندارد. تصاویر فوق نیز مربوط می‌شود به خودکشی نافرجام یک دختر 18 ساله در کرمانشاه در سال گذشته که تصاویر آن را در زیر مشاهده می‌کنید:

 ماجرای نصب پرچم داعش و خودکشی روی پل کرمانشاه +عکس

ماجرای نصب پرچم داعش و خودکشی روی پل کرمانشاه +عکس

 

 

مطالب مرتبط:

 

 

خنثی کردن عروسکهای بمبگذاری شده داعش در ایران +عکس

 

ماجرای بازیگر ایرانی در فاصله 500 متری از داعش +عکس 

 

قهرمان جودوی ایران بدست داعش شهید شد +عکس

 

بازداشت 20 تروریست داعشی در مرزهای ایران

 

 

 

 


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت! +عکس

زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت! 

مینا زن ۲۵ ساله ای که در ۱۸ سالگی شوهرش را به خاطر اینکه او را وادار به تن فروشیمیکرد در خواب به قتل رساند از اعدام نجات یافت.علت قتل از زبان خود مینا اجبار به تن‌فروشی و سوء استفاده‌های جنسی از وی توسط شوهرش بود.

«مینا»، در نوجوانی از خانه فرار کرده و در جوانی مرتکب قتل شده است: او می‌گوید که شوهرش را کشته است چون وادارش می‌کرده تن‌فروشی کند؛ از او سوء استفاده می‌کرده تا خرج خرید مواد مخدرش را درآورد و به مادر خودش کمک مالی کند! مصاحبه‌ای را در ادامه بخوانید که در حاشیه جلسه محاکمه‌اش در دادگاه با او انجام شده است.

چروک‌های عمیق بر گونه‌های مینای ۲۵ ساله عمق دردهای او را نشان می‌دهد. وقتی در جلسه محاکمه پشت تریبون قرار گرفت تا درباره نحوه قتل شوهرش توضیح دهد، چنان دادگاه را تحت تأثیر قرار داد که قضات در پایان جلسه سعی کردند اولیای دم را راضی به گذشت کنند.

زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت! +عکس

1326650010

مأمور بدرقه‌ای که مینا را همراهی می‌کرد، در پایان جلسه خطاب به قضات گفت که او از بهترین زندانیان زندان زنان تهران است و کاملاً بی حاشیه در بند زندگی می‌کند و تا به حال حتی یک مورد درگیری لفظی هم نداشته. او که تمام مدت در کنار مینا حضور داشت، چند بار با صحبت‌هایش سعی کرد متهم را آرام کند و منتظر نتیجه دادگاه بماند.

این از معدود دفعاتی بود که یک مأمور بدرقه چنین دلسوزانه سعی در کمک به یک مجرم داشت. شاید درک گفته‌های مینا توسط همین مأمور هم بود که باعث شد او با قضات صحبت کند و مانند وکیل مدافع از مینا دفاع کند و بگوید که حتی اگر بپذیریم مینا دروغ می‌گوید، چطور می‌توانیم گفته‌های همسر قبلی مقتول را که حالا او هم در زندان است نادیده بگیریم؟

جلسه رسیدگی به پرونده مینا به قصاص ختم نشد و او با رأی دادگاه به پرداخت دیه محکوم شد، اما زخم‌های برجای‌مانده بر روح این زن حتی با حمایت قانون هم درمان نمی‌شود. بعد از پایان جلسه رسیدگی به پرونده مینا در شعبه ۷۱، خبرنگار ما با او گفت‌وگویی انجام داده است که می‌خوانید:

*چند وقت است در زندان هستی؟

از سال ۸۸ زندانی شدم، حالا می‌شود شش سال تمام.

*همان اوایل به اینکه قاتل هستی اعتراف کردی، چرا رسیدگی به پرونده طولانی شد؟

برای اینکه حرفم را باور نمی‌کردند. البته اول خودم دروغ گفتم، اما بعد از نزدیک به ۲۰ روز تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. وقتی اعتراف کردم قاتل هستم، باز افسران باور نمی‌کردند، بعد هم پرونده با اقرار من به دادگاه آمد و قضات هم اعترافات را باور نکردند. آن‌ها هم می‌گفتند تو قاتل نیستی.

*مگر چه اعترافاتی داشتی که قضات و افسران پرونده که به صدها پرونده قتل رسیدگی کرده‌اند و تجربه زیادی در این زمینه دارند، حرف تو را باور نمی‌کردند؟

آن‌ها می‌گفتند تو بتنهایی نمی‌توانستی شوهرت را بکشی. می‌گفتند کسی همدستت بوده و می‌خواهی نام او را پنهان کنی، این تصور آن‌ها به خاطر گفته‌های همسایه‌ها و حرف‌های اولیه خودم بود. وقتی شوهرم را کشتم همسایه‌ها را صدا زدم و گفتم شوهرم را کشتند و فرار کردند. بعد با ماشین به خانه مادر شوهرم رفتم.

در راه با راننده صحبت کردم و همین موضوع را گفتم؛ چون من زن ریزنقشی هستم کسی حرفم را باور نمی‌کرد. شوهرم مرد تنومندی بود و همه می‌گفتند تو بتنهایی نمی‌توانستی این کار را بکنی. یکی دیگر از دلایلش هم این بود که من شوهرم را در خواب با چاقو زدم، اما خون در راهرو هم پاشیده شده بود به همین خاطر می‌گفتند اعترافاتت درست نیست و با صحنه قتل هم‌خوانی ندارد.

*چرا این اعترافات با یافته‌های پلیس هم‌خوانی ندارد؟

شاید به دلیل این است که همسایه‌ها بعد از اطلاع از قتل به خانه ما هجوم آوردند. شاید کسی شوهرم را تکان داده و این رفت‌وآمدها باعث شده که خون به جاهای مختلف پاشیده شود.

*در ابتدای صحبت‌هایت گفتی قبلاً اعتراف کرده‌ای که شوهرت را افرادی دیگر به قتل رساندند؛ چرا چنین اعترافی کردی و چرا آن را پس گرفتی؟

هر بار اسم کسی را می‌آوردم، بعد دچار عذاب وجدان می‌شدم. من قتل را مرتکب شده بودم و این انصاف نبود کسی دیگر به جای من بازجویی شود. چند روز بعد از اعترافی که می‌کردم، می‌گفتم دروغ گفتم، دلم می‌سوخت؛ نباید بقیه در آتشی که من روشن کرده بودم می‌سوختند. در آخر تصمیم گرفتم همه چیز را خودم بگویم.

*مگر شوهرت چه کرد که او را مستحق چنین مرگی دانستی؟

من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد و با پولی که به دست می‌آورد مواد می‌خرید و خرجی خانه را تأمین و به نزدیکانش رسیدگی می‌کرد. دیگر حالم از او به هم می‌خورد و نمی‌توانستم تحملش کنم.

*چرا از او جدا نشدی؟

یک بار خانه را ترک کردم و به شهرمان برگشتم. مادرم من را از خانه بیرون کرد. هیچ وقت برایم مادری نکرد. بلایی که در بچگی سرم آمد، تقصیر مادرم بود. از من حمایت نکرد و باعث شد به این بدبختی بیفتم.

*یعنی تو را از خانه بیرون کردند و مجبور شدی دوباره نزد شوهرت برگردی؟

خانه خاله‌ام هم رفتم. او هم گفت برو نمی‌توانم تو را نگهداری کنم. آن زمان برادر کوچکم که حالا حامی من است و دنبال کارهایم افتاده، اهواز بود و از زندگی من زیاد خبر نداشت چون سال‌ها بود که فرار کرده بودم و از اعضای خانواده‌ام کسی از من خبر نداشت. مجبور شدم دوباره پیش شوهرم برگردم. جایی نداشتم.

*اتفاقی که در بچگی برایت افتاده چیست؟

دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت: این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کشند؛ پس برو خانه و سکوت کن.

*همین برادری که حالا کمکت می‌کند چرا سکوت کرد؟

او بچه بود؛ فقط یک سال از من بزرگ‌تر است. آن زمان ۱۱ سالم بود و این برادرم ۱۲ سالش بود. من مدتی بعد از خانه فرار کردم و به تهران آمدم. بعد هم با شوهرم آشنا شدم و ازدواج کردم. ۶ ماه اول خوب بود، اما بعد از آن من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد. دیگر تحملش را نداشتم.

*در دادگاه از زنی صحبت کردی که او هم در زندان است و همسر سابق شوهرت بوده.

بله، من بعد از این‌که به زندان رفتم با او آشنا شدم. به خاطر حمل مواد و اعتیاد او را به زندان آوردند. گفت صیغه شوهرم بوده و شوهرم با او هم همین کارها را می‌کرده است، گفتم بیا این‌ها را در دادگاه بگو، گفت دنبال دردسر نمی‌گردم، برو خودت از خودت دفاع کن. البته این طور که متوجه شدم او خودش هم راضی بوده، اما قسم می‌خورم من راضی نبودم.

*در جلسه محاکمه از هیئت قضات تا مأمور بدرقه زندان، سعی داشتند به تو کمک کنند و از مادر شوهرت رضایت بگیرند، اما تو حاضر نشدی جلوی او زانو بزنی و التماس کنی.

از ۱۱ سالگی در بدبختی زندگی کردم. ازدواج کردم، شوهرم از من سوء استفاده کرد و از آن پول‌ها به مادرش هم می‌داد و به او رسیدگی می‌کرد. برای چه باید جلوی این زن زانو بزنم؟ طناب دار بدتر از وضعیتی که با شوهرم داشتم نیست. من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد، التماس نمی‌کنم.

*اگر به هر نحوی رضایت گرفته شود یا این‌که دادگاه به آزادی تو رأی بدهد، چطور می‌خواهی زندگی کنی؟

برادر کوچکم از من حمایت می‌کند. قبلاً همسرش اجازه نمی‌داد، چون فکر می‌کرد من زن فاسدی هستم، اما حالا که دیده واقعاً از سر بدبختی به این روز افتاده‌ام من را قبول کرده است.

حالا هم کسی از اعضای خانواده به سراغم نمی‌آید. فقط برادرم ماهی یک بار به دیدنم می‌آید. کمی پول به حسابم در زندان واریز می‌کند تا لباس و چیزهای ضروری بخرم و کمکم می‌کند. در دادگاه هم قول داد و قبول کرد تعهد بدهد از من نگهداری کند.

*تکلیف دو برادری که تو را شکنجه کرده‌اند چه می‌شود؟

از آن‌ها شکایت کرده‌ام و حالا پرونده داریم. هرچند می‌گویند ثابت کردنش آن هم بعد از این همه سال خیلی سخت است؛ اما پرونده در جریان است و شاید راهی پیدا شود که من از سختی بیرون بیایم.

گرداوری:ایران استایل

The post زن ۲۵ ساله ای که شوهرش او را میفروخت! +عکس appeared first on مجله اینترنتی ایران استایل | پورتال خبری و سبک زندگی.

ادامه مطلب ...

حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس


حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش

 

 سحر قریشی بازیگر زن سینما میگوید  لیدی گاگا نیستم ولی متفاوتم! رضا رشید پور در جدیدترین قسمت برنامه دید در شب با سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون گفتگوی جنجالی را انجام داد که در آن از عکس های جنجالی سحر قریشی و همسر سابق وی و همچنین علت جدایی اش نیز سوالاتی کرد و سحر قریشی نیز به تمام آن ها پاسخ داد :

حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس  حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس 1646558372 parsnaz ir

سحر قریشی و رضا رشیدپور در برنامه دید در شب

سنگ تمام سحر قریشی برای احمدی نژاد

سحر قریشی با حضور در برنامه دید در شب، با رضا رشیدپور گفتگو کرد.این بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب پیرامون شخصیت های زیر اظهارنظر کرد.

 

* احمدی نژاد: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد.

 

سحر قریشی: در احمدی نژاد کاریزما دیدم

 

وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.

حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس  حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس 1872168031 parsnaz ir

* ظریف: نظر خاصی ندارم.

 

* روحانی: من یک کلیدی دست ایشان دارم که اگر آن را بدهند درب خیلی از گاوصندوق ها را باز می کنم و دیگر با کسی کار ندارم. اینستاگرامم را هم میبندم که کسی را اذیت نکنم. (با خنده) البته خیلی خوشحالم از اینکه رییس جمهورمان وقتی جایی می روند مترجم ندارند و به زبان مسلط هستند.

 

حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس  حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس 1546809802 parsnaz ir

افشاگری سحر قریشی از علت طلاق گرفتنش و واکنش وی نسبت به حرف های جنجالی همسر سابقش

***

مصاحبه دیگری با سحر قریشی و پاسخ وی به شایعات

سحر قریشی صحبت‌های جالبی درباره حواشی کارش و همچنین شایعاتی که در این مدت درباره او منتشر شده کرده. سحر قریشی، خودش نمی‌داند چرا در تلویزیون ممنوع‌الفعالیت شده، نمی‌داند چرا نقش او در فیلم نار به طور  کامل سانسور شد و چرا انقدر تحت فشار قرار دارد. نمی‌داند چرا نامه‌ای منتسب به شوهر او به رسانه‌ها فکس می‌شود و چرا در جواب دلیل ممنوع‌الفعالیت شدن به او فقط می‌گویند نپرس! سحر قریشی درباره این ندانستن‌ها و حاشیه‌های به وجود آمده صحبت کرد و ذهنیت خود نسبت به روند حاکم بر سینما و تلویزیون ایران را توضیح داد.

 

اعتراض شما به جشنواره فیلم کودک ونوجوان به چه دلیل بود؟

در فیلم نار من نقش عروس را ایفا می‌کردم که آنجا آقای رستمی هم نقش داماد را داشتند. آنجا کارگردان به ما گفته بود این کار برای گروه سنی الف و کودک است و ما می‌خواهیم کار را کاملا کودکانه کار کنیم. برای همین طراحی لباس من مانند طراحی لباس سیندرلا بود که برای کودکان رویایی باشد، تست گریمی انجام دادند که می‌گفتند مجوز داریم. در آن تست یک کلاه سر من بود که در عکس‌ها هم موجود است.

 

مشکل پوشش شما بود؟

 

بله و تا اینجا پیش رفت که نقش اصلی فیلم نار حذف شود و فقط اسم آن حضور داشته باشد. حذف شدن نقش من در این فیلم فقط به این دلیل بود. هر پروژه‌ای یک ناظر کیفی دارد که اینجا تا دقیقه نود حاضر بود و بعد اعلام انصراف کرد. این حرکت یعنی کارش را بلد نیست. نسبت به شناسنامه کاری که از این آدم دیده بودیم

 

بعید بود چنین حرکتی را انجام دهد. در کل تنها کسی که در این پروژه از نظر حجاب دارای مشکل بود من بودم و تمام پلان‌های من را حذف کردند. جالب اینجاست که حجاب فقط مخصوص سحر قریشی است. در این فیلم خیلی‌ها بودند که شرایط من و حتی بدتر از من داشتند ولی هیچ سانسوری و روتوشی روی صورت آنها صورت نگرفته و حتی نگفتند چرا موی شما بیرون است. این در حالی بود که موهای من کمتر از همه بیرون بوده و نمی‌دانم علت حذف من چه بوده است.

حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس  حرفهای جنجالی سحر قریشی در مورد احمدی نژاد و علت طلاقش +عکس 273028435 parsnaz ir

دفاعی از خودتان داشتید؟

 

خانم رضایی خیلی پیگیر بودند. نه فقط بخاطر سحر قریشی، ایشان باید از فیلم‌شان دفاع می‌کردند. متاسفانه اینطور که شنیدم خصومت شخصی بوده و گفته‌اند چون بازیگر این نقش سحر قریشی است ما این پلان‌ها را در می‌آوریم. برای من خیلی عجیب و زجرآور بود که گفتند قریشی تحریک‌آمیز بازی کرده و نوع بازی سحر قریشی تحریک‌آمیز است.

 

خیلی برایم عجیب بود آدمی که سمت رسمی دارد چنین حرفی بزند. بالاخره هر پروژه‌ای یک ناظر کیفی دارد و این آدم هر روز سر صحنه با من بود. جالب اینجا بود بازی باقی دوستان که فکر می‌کردیم سانسور می‌شود حتی در حد یک دیالوگ هم سانسور نشد. به نظر من این تبعیض بین بازیگران‌شان است. اگر چیزی را بد می‌دانند، چرا فقط برای من بد است و برای دیگران خوب می‌شود؟ فیلم نار با حذف بازیگر اصلی دیگر تعریف و معنایی نداشت و اصلا دیده نشد.

 

شما شخصا اعتراضی به این رویه نکردید؟

 

اعتراض کردم ولی کسی جوابگو نبود. وقتی نار بیرون آمد و برادرم آن را خرید، در عکسی که از من روی جلد انداخته بودند خودم خودم را نشناختم. از بس سانسور شد بود. عکسی انداخته بودند که برای تست بوده و من از عکاس هم شکایت دارم. عکس بقیه را نگاه کنید موهای‌شان کاملا بیرون است.

 

تصور نمی‌کنید این احتیاط‌ها وسختگیری‌ها نسبت به شما به خاطر اتفاقات پس از مجموعه دلنوازان وانتشار نامه منتسب به شوهر شما باشد؟

 

به اکثر مجلات و خبرگزاری‌های معروف این نامه فکس شده بود. هر کسی می‌تواند این کار را دهد، خصوصا که این فرد از حرفه‌ای‌ترین نفرات سینما باشد. تمام این حاشیه‌سازی‌هایی که کردند و باز هم می‌کنند فقط به این دلیل بود که آدم‌هایی از حضور من در این حرفه وحشت داشتند. حتی کسانی که در مجموعه دلنوازان با من کار کرده بودند برای‌شان عجیب بود چرا آن‌ها با ۴ سال سابقه نتوانستند به اندازه من در اولین نقش دوران حرفه‌ای رشد کنند. این کار را کرده‌اند که من را آزار بدهند. اتفاقی نیفتاده بود، ولی مطمئن باشید اگر چنین اتفاقی می‌افتاد هم انقدر زرنگ بودم و حراست سازمان پشت من می‌ایستاد که بتوانم جلوگیری کنم.

 

من بخاطر بی‌اهمیت بودن قضیه آن‌ را تکذیب نکردم، ولی حالا که صحبتش شد تکذیب می‌کنم. بروید داخل فیس‌بوک و نام سحر قریشی را جستجو کنید ببینید چقدر سحر قریشی می‌آورد. گاهی خودم از آن‌ها سئوال می‌کنم و جواب می‌دهند بله سر فلان فیلم هستم. برای من و افرادی که من را از نزدیک می‌شناسند اصل موضوع خنده‌دار است. می‌ماند شنونده عام، که در این بین هم شنونده‌ای برای من مهم است که عاقل باشد و صرفا به یک شنیده اهمیت ندهد.

 

اما یک شنونده هم وقتی متوجه می‌شود متهم اصلی هیچ واکنشی به این موضوع نشان نمی‌دهد ناخودآگاه به سمت باور آن می‌رود.

 

شما درست می‌گویید، ولی اگر من اعتراضی را بپذیرم اجازه دارم از خودم دفاع کنم. وقتی این حاشیه‌هایی که برای من ساخته شده را قبول ندارم چه اعتراضی به آن انجام دهم؟ من هیچوقت نمی‌گویم آی مردم حالا که این حاشیه را شنیده‌اید بدانید غلط است. من هیچ وقت چنین کاری نمی‌کنم. مثلا به من می‌گویند که چرا کار تلویزیونی نمی‌کنی. وقتی من ۶ فیلم سینمایی دارم دلیلی وجود دارد سر کاری بروم که ۶ ماه زمان می‌گیرد؟ ۶ روز پیش با همکار خودم تماس گرفته‌ام، می‌گوید شنیده‌ام تو را گرفته‌اند و ممنوع‌التصویر شدی. وقتی پشت سر شاه این مملکت حرف بوده انتظار دارید پشت سر سحر قریشی نباشد؟

 

همسر شما بخاطر این همه حاشیه اعتراضی نکرد؟

 

چرا. هم من و هم ایشان بعضی اوقات می‌گفتیم یعنی ما اینقدر زیر نظریم که این همه حرف پشت سر ماست؟

 

اگر این شهرت و استار بودن بر عکس می‌شد و همسرتان وضعیت شما را داشت، ناراحت می‌شدید؟

 

این دیگر یک بحث شخصی است. باید دید یک زن و شوهر چقدر زندگی‌شان برایشان مهم بوده و چقدر جنبه دارند.

 

جلوی ادامه کار او را می‌گرفتید یا نه؟

 

هیچوقت مانع پیشرفت او نمی‌شدم. جزو اعتقاداتم هست که جلوی پیشرفت هیچ کس را نمی‌گیرم، البته تا جایی که ببینم طرز تفکر آن آدم چیست. اگر زندگی شخصی برایش اهمیت داشته باشد خودش مراعات می‌کند و اگر ببینم تمام فکر ذهنش شده کار پس به یک تذکر احتیاج دارد. اگر قبول کند باعث آرامش خودش و زندگیش می‌شود وگر نه که هیچ. من نمی‌دانم که چرا زندگی را اینقدر سخت می‌گیرند. دو نفر با هم ازدواج می‌کنند و هیچ کدام نباید جلوی پیشرفت آن یکی را بگیرد.

 

به نظر من آرامش دو طرفه است. یعنی زندگی و خوشبختی برای فرزندی که قرار است بعدا از این رابطه به وجود بیاید از دل همین آرامش متولد می‌شود. اگرآرامش نباشد هیچ زندگی هیچ سودی نخواهد داشت.

 

پس چرا اینقدر روی زندگی استارها فوکوس می‌شود؟

 

ببینید زندگی شخصی هر کس به خودش مربوط است. ممکن است شما سوالی کنید که من نخواهم به شما جواب دهم. می‌گویم جواب نمی‌دهم. جواب دادن سئوالات مربوط به زندگی شخصی به خود شخص بستگی دارد، اما متاسفانه بعضی‌ها وقتی از زندگی خصوصی من سئوال می‌کنند و جواب‌شان را نمی‌دهم، در مجلات خودشان و یا به قول شما مجلات زرد برای آدم حاشیه‌سازی می‌کنند. واقعا نمی‌دانم چرا درباره ما فقط باید دروغ و حاشیه باشد؟

 

فکر نمی‌کنید مقصر این همه حاشیه‌سازی را تا حدودی خودتان باشید؟ می‌گویند اگر خوراک ندهید خودشان برای‌تان خوراک درست می‌کنند. شما آن‌ها را سیرنکردید پس آنها خودشان به فکر خوراک و سیر کردن خودشان افتاده‌اند. اگر برای خودتان وبلاگ یا وب‌سایتی درست کنید که آنجا حرف‌های خود را بزنید کمی از حاشیه‌های‌تان کم می‌شود.

 

وقتی آدم می‌بیند این همه حاشیه و دروغ درست می‌کنند دیگر اصلا دلش نمی‌خواهد برای این مردم کاری کند.

 

برای دل خودتان چطور؟

 

چرا، ولی باز هم وقتی می‌بینم سازمان پشت آدم نیست، وقتی عکسی از آدم در کنسرتی که خودشان دعوت‌مان کرده‌اند بیرون می‌آید و اعتراض می‌کنند، انسان زده می‌شود.اگر روزی ببینم در محیط کار خودم از من حمایت نمی‌شود و این همه فشار روی من است احتمال دارد دیگر کار نکنم. حتی شده در همان اوج محبوبیت و مقبولیت خداحافظی کنم.

 

شما موافق آموزش‌های بیرون کار برای استارهای سینمایی هستید؟

 

بله، چون این موضوع به خود من خیلی کمک کرده است. به ما سر دلنوازان گفتند شما باید بروید حراست و یک فرمی را پر کنید. ما رفتیم، البته بیان قشنگ نبود وآدم این آموزش را یک نوع توهین می‌دانست، چون به شکلی با آدم حرف می‌زدند که فکر می‌کردی باعث ننگ هستی. فکر می‌کردم اگر آمدم بیرون باید مواظب باشم کسی مرا نبیند یا کاری نکنم.

 

مثلا به ما می‌گفتند مهمانی نروید یا این کار را نکنید. روی ما زوم می‌شود، من بین دوستانی که با هم رفته بودیم این اتفاق را به چشم دیدم و از آن موقع تا به حال هیچ مهمانی نرفتم. حتی در جشن تولد برادرم هم شرکت نکردم و به دروغ گفتم آفیش هستم.

 

شما تا به حال بابت این رفتارها به حراست پاسخی نداده‌اید؟

 

چرا، بابت ممنوع‌الکاریم رفته‌ام و پاسخ هم داده‌ام.

 

حراست از پاسخ شما استقبال کرد؟

 

نمی‌دانم. شاید اگر خوش‌شان می‌آمد من را شش ماه ممنوع‌الفعالیت نمی‌ کردند. تازه می‌گفتند این فیلم را بازی نکن، تا دو سه ماه آینده از ممنوع‌الفعالیتی در می‌آیی.چرا؟ من پروژه‌ای که دوستش دارم، نقشی که بر اساس شخصیت من نوشته شده و کاری که می‌خواستم آخرین کارم برای تلویزیون باشد را از دست بدهم به چه دلیل؟ جالب اینجاست که حتی نگفتند چرا حق کار کردن نداری. می‌‌پرسیدم مگر‌می شود شما که پشت این میز نشسته‌ای ندانی چرا من ممنوع‌الفعالیت هستم؟ یادم هست تنها جمله‌ای که می‌گفتند این بود که از بالا دستور رسیده شما حق کار کردن نداری. حتی به من نمی‌گفتند این بالا کی و کجا هست که من پیگیری کنم.

 

پیش آقای ضرغامی هم رفتید؟

 

خیر. پیش پیشکسوت‌تر از ایشان رفتم و پرسیدم چرا؟ به من گفتند خانم قریشی خیلی حاشیه دارید و بیش از حد اسم‌تان روی زبان‌هاست. وقتی من بیشتر پافشاری می‌کردم می‌گفتند اصرار نکن و نپرس چرا! این نپرس چرا هنوز که هنوزه برای من یک علامت سئوال شده است. من در جواب این حرف گفتم به جدم قسم حلال نمی‌کنم، چون در حق من نهایت نامردی بود. چون مطمئنم این ممنوع‌الفعالیتی فقط به دلیل این بود که من با آقای سهیلی‌زاده کار نکنم. بلافاصله ۴ سریال به من پیشنهاد شد و همه آن تهیه‌کنندگان به من گفتند ما شما را از ممنوع‌الفعالیتی در می‌آوریم. اینجا فهمیدم نمی‌خواستند با آقای سهیلی‌زاده کار کنم. حالا علت چه بود نمی‌دانم، برای معروف نشدن بیشتر من بود یا …

 

فکر می‌کردم با این کار آمدم و دیده شدم، می‌خواهم با همین کارگردان تمام کنم چون دیگر احتیاجی نداشتم سریالی بازی کنم. در این سریال نویسنده شخصیت را بر اساس من نوشته بود و خود کارگردان ۶، ۷ ماه قبل به من گفته بود سر کاری نرو. من به خاطر همین مسئله ۵، ۶ پیشنهاد سینمایی را رد کردم، چون با این سریال تداخل داشت ولی یک روز مانده به عقد قرار داد گفتند ممنوع‌الفعالیت هستی.

 

شاید از شما می‌خواهند فقط در برخی نقش‌ها بازی کنید.

 

من از بازی کردن در هیچ نقشی فرار نمی‌کنم، همانطور که تا الان بازی کرده‌ام. در یک نقش مناسبتی آشغال جمع کردم و خیلی از بازیگران قبل از من اون نقش را رد کردند. گفتند ما آشغال جمع کنیم؟ آن بازیگر ذهنیتش چیز دیگری است، اما من این سبک کار را دوست دارم.

 

برخی بازیگران برای اعتراض به اشتباه راه دیگری را انتخاب کردند و به دامن شبکه‌های ماهواره‌ای رفتند. در این باره چه نظری دارید؟

 

بحث حضور پیدا کردن در چنین شبکه‌هایی و اعتراض کردن یک نوع بچگی و کینه است. من هیچ کدام از اینها را ندارم. فردی که جواب مرا نمی‌دهد در جایگاهی قرار دارد که می‌تواند پاسخگوی من نباشد و نگذارد من کار نکنم. جایگاهم فعلا به من می‌گوید سکوت کن، ولی امکان ندارد زمانی که چند کار من اکران شود و سطح من بالاتر بیاد فرد مذکور به من بگوید شما را ممنوع‌الفعالیت می‌کنیم. آن زمان ممنوع‌الکار کردن من برای خودشان خطرناک است.

 

 

مطالب مرتبط:

 

عکسهای جدید سحر قریشی

 

 سحر قریشی و نرگس محمدی در جشن تولد این بازیگر + عکس

 

عکسهای زیبای سحر قریشی وقتی مانکن و مدل شد

 

مصاحبه با سحر قریشی از راز های زندگی تا آمادگی برای مادر شدن

 

 

 

 


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...

خارج کردن ۲۹ باتری و آهنربا از شکم بچه ۳ ساله +عکس


خارج کردن ۲۹ باتری و آهنربا از شکم بچه ۳ ساله

 

تقریبا اکثر اتفاقات عجیب و غریب دنیای پزشکی مربوط به حادثه ها و مشکلات پزشکی سلامتی مردم هندوستان است . از خارج شدن هزاران سنگ کیسه صفرا تا جراحی های مربوط با تولد نوزادان عجیب و سنگین وزن که حالا نوبت رسیده به کشف و جراحی تعدادی آهنربا و سکه فلزی از شکم پسربچه هندی..

 

کودک ۳ ساله هندی که ماهها بود از دردهای شدید شکمی رنج می برد بعد از بی نتیجه بودن مداوا توسط پزشکان شهر به بیمارستان منتقل شد. کشف ۲۹ عدد آهنربا و باطری از داخل شکم کودک دردها را پایان بخشید. به گزارش پارسناز آهنرباها درون شکم این کودک به همچسبیده شده و یک توپ بزرگ ساخته بودند و این کار را دشوار کرده بود.
 

داخل شکم یک کودک هندی پر بود از آهنربا و باطری و سکه های فلزی . پسر سه ساله هندی مشتی از قطعات فلزی داخل شکمش داشت .

خارج کردن 29 باتری و آهنربا از شکم بچه 3 ساله +عکس  خارج کردن 29 باتری و آهنربا از شکم بچه 3 ساله +عکس 83560590 parsnaz ir

این پسربچه ماهها بود که از درد شکم رنج می برد اما والدین او هر بار که کودک را نزد پزشک می بردند با مشتی از مسکن و داروهای ضد درد به خانه بازمی گشتند. داروهای تجویز شده تنها ساعتی دردهای شکمی پسربچه را رفع می کردند و بعد از گذشت مدتی دردهای شدید دوباره بروز می کردند.

 

بالاخره یک روز که پسربچه از شدت درد به خود می پیچید ، پدر و مادر جوان تصمیم گرفتند تا او را به بیمارستان مرکزی شهر فریدآباد ببرند.پزشک بیمارستان تجویز سی تی اسکن کرد که نتیجه ی عجیب و باورنکردنی علت دردهای شکم کودک را فاش کرد.

خارج کردن 29 باتری و آهنربا از شکم بچه 3 ساله +عکس  خارج کردن 29 باتری و آهنربا از شکم بچه 3 ساله +عکس 1088829148 parsnaz ir
تعداد ۲۹ آهنربا ، باطری کوچک و سکه در داخل شکم کودک وجود داشت که احتمالا زمانی که کودک روی شکم می خوابیده آنها را قورت داده است.بنظر میرسد این حجم فلزات و سکه ها بیش از یکسال بود در شکم کودک مانده بود.آهنرباها به هم متصل شده بودند و یک توپ بزرگ ساخته بودند .

 

مطالب مرتبط:

 

در شکم این مرد ۴۳۱ عدد سکه۱۹۶ گلوله آهنی۱۷ عدد پیچ و مهره و ۳ کلید بوده

 

 این کودک تبدیل به جارو برقی شده

 

کشف سه میلیون پول در حین جراحی شکم بیمار + عکس

 

خبر جنجالی فرار دکتر حین عمل جراحی در تبریز + عکس

 

 

 


لینک منبع


جهت مشاهده کامل مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید. ادامه مطلب ...